احسان یارشاطر بنیانگذار دانشنامه ایرانیکا درگذشت
احسان یارشاطر بنیان گذار مرکز ایران شناسی در آمریکا و مدیر تدوین (سردبیر) دانشنامه ایرانیکا در سن ۹۸ سالگی در کالیفرنیا امریکا در گذشت. احسان یارشاطر استاد دانشگاه کلمبیا در نیویورک بود و دانشنامه ایرانیکا که دانشنامه ای به زبان انگلیسی است را به عنوان شناخته شده ترین کار خود و یکی از “بزرگترین و جامع ترین پروژه های ایران شناسی” در همین دانشگاه بنیان گذاری کرد و قریب یک صد سال، زندگی خود را وقف زبان فارسی و فرهنگ و تاریخ ایران کرد.احسان یارشاطر از جمله اساتیدی بود که زبان فارسی و فرهنگ ایران را وطن خود میدانست و با سخت کوشی بی نظیرش به معرفی تاریخ ایران همت گمارد.
احسان یارشاطر: “وطن من آنجاست که بتوانم برای ایران کار کنم…دانشنامه ایرانیکا در نیمه راه، تحرک تازه برای تامین هزینه ها”
بیوگرافی احسان یارشاطر
احسان یارشاطر، بر اساس نوشته خود، در شب سیزدهم نوروز (سیزده به در) سال ۱۲۹۹ در شهر همدان متولد شده بود و به گفته این ایران شناس پدرش نام خانوادگی یار شاطر را از “مراد” خود گرفته بود که در نامهای او را یار شاطر خطاب کرده بود. “شاطر در قدیم افرادی بودند که پیشاپیش “اسب بزرگان یا ارباب عمائم برای راهنمایی میدویدند” و نیز نانوایی که با چالاکی نان را درون تنور می گذاشت.” بنا به گفته استاد احسان یارشاطر زندگی وی در کودکی همراه با “قناعت” و سختی بود و خانواده اش در سال ۱۳۰۵ به کرمانشاه و سپس به تهران نقل مکان کردند. پدر و مادر استاد یارشاطر بهائی بودند و پدرش غالب اوقات خود را برای مذهب صرف میکرد. در سنین کودکی احسان یارشاطر مادرش فوت کرد و حدود یکسال بعد، پدرش نیز درگذشت. به این ترتیب، یارشاطر، برادران و خواهرش هر کدام به یکی از خویشان سپرده شدند تا از آنها سرپرستی کنند. احسان یارشاطر در خاطرات خود اشاره به این موضوع کرده است که به خاطر شدت علاقه به مادرش، پس از مرگ او امیدی به زندگی نداشت.
احسان یارشاطر : “هیچ به زندگی دلگرم نبودم. دوبار هم سعی کردم با خوردن تریاک به زندگیام خاتمه دهم، که اطرافیانم متوجه شدند و نجاتم دادند.”
بدین ترتیب عطش به تحصیل احسان یارشاطر با توجه به از هم پاشیده شدن خانواده ی او دچاره وقفه ای شد.در آن مقطع زمانی یارشاطر در خانه دایی خود زندگی میکرد اما پس از مدتی آنجا را ترک کرد و چند ماهی را با برادر بزرگ خود سر کرد. چون تحصیلاتش نیمه تمام مانده بود، احساس عذاب وجدان گرفت.
احسان یارشاطر : “در ضمیر ناخودآگاهم خود را ملامت میکردم که آنچه را میل مادرم بوده است، یعنی درس خواندن را متروک گذاشتهام.” این بود که در صدد چاره برآمد. سیزده ساله بودم که یک روز به وزارت معارف رفتم و جلوی میز رئیس بازرسی ایستادم و خواهان ادامه تحصیل شدم.گفتم میخواهم تحصیل کنم، ولی وسیله ندارم. گفت تو کی هستی. اسم خود را گفتم. گفت کی از شما نگهداری میکند. گفتم هیچکس. پدر و مادرم هر دو فوت کردهاند. پرسید از خویشان تو کسی نیست که به تو برسد. گفتم نه.”
رئیس بازرسی با ذکر اینکه کاری از دستش برنمیآید اما از روی شفقت نامهای مینویسد و او را به “موسسه تربیت عشایر” میفرستد. اما این موسسه متعلق به نگهداری و تحصیل فرزندان عشایری بود که رضاخان آنها را سرکوب کرده بود.ر این موسسه هم جایی برای یارشاطر نبود اما مدیر موسسه به خاطر آن نامه، یک شب رختخواب در اختیار یارشاطر گذاشت.از آنجا که “قانون تأسیس دانشسراهای مقدماتی” همان سال تصویب شده بود و اولین کلاس در همان محل موسسه بود، یارشاطر به دانشسرا معرفی شد. چون تصدیق کلاس نهم نداشت دانشسرا هم از ثبت نام او سر باز زد اما به درخواست یارشاطر به او شش ماه مهلت دادند و او توانست تصدیق کلاس نهم را بگیرد. به این ترتیب، عذاب وجدان احسان یارشاطر از برآورده نشدن میل مادر، او را به دانشسرا کشاند. به او بورس تحصیل تعلق گرفت و بعدها توانست دکترای ادبیات فارسی خود را دریافت کند و سپس با بورسی به لندن میرود تا زیر نظر والتر برونو هنینک ایرانشناس شهیر آلمانی در رشته ایرانشناسی در مقطع دکترا عطش دانشجویی خود را سیراب کند.

علت فوت و بیوگرافی احسان یارشاطر (عکس احسان یارشاطر)
احسان یارشاطر و تاسیس بنگاه ترجمه و نشر کتاب
احسان یارشاطر پس از آنکه مدتی را در سال ۱۳۳۷ در دانشگاه کلمبیا به عنوان استاد مدعو در رشته زبان فارسی تدریس کرد، به ایران بازگشت. بنا به خاطراتش روزی آگاه میشود که در ترکیه ۶۰۰ اثر برگزیده ادبیات غربی ترجمه و چاپ شده است.
احسان یارشاطر : “این به من سخت گران آمد که چرا ما هیچ برنامهای برای ترجمه آثار برجسته زبانهای خارجی نداشته باشیم.” او در صدد چاره برآمد تا موسسهای برای ترجمه و نشر ادبیات غربی و جهان راهاندازی کند.
البته گفته می شود چون با اسدلله اعلم، رئیس وقت اداره املاک پهلوی، مراوده داشت از او درخواست سرمایه کرد. به این شکل، بنگاه ترجمه و نشر کتاب را بنیانگذاری کرد.وی از همان ابتداء شرط عدم دخالت دربار در این بنگاه را با اعلم در میان گذاشت.این بنگاه مترجمان و ویراستارانی را گرد آورد و از مهمترین آثار ادبی را به ایرانیان شناساند.
تاسیس دانشنامه ایرانیکا توسط احسان یارشاطر
یارشاطر در کنار تحقیق و ترجمه برخی آثار در زمینه فرهنگ و تاریخ ایران، از مهمترین کارهایی که انجام داد، تاسیس بنیادی بود که هدفش شناساندن فرهنگ، زبان و تاریخ ایران به جهان بود.بنیاد دانشنامه ایرانیکا که امروزه در دانشگاه کلمبیا مستقر است، ابتداء در سال ۱۳۵۳ با کمک برنامه و بودجه به کار خود آغار کرد.یارشاطر تاسیس این بنیاد را چنین شرح داده است که در اواخر دهه سی شمسی، دانشگاه کلمبیا دوباره از او برای تدریس دعوت میکند اما این بار به عنوان استاد تمام وقت. یارشاطر با آنکه به تدریس در دانشگاه تهران علاقه داشت و به کار بنگاه دلبسته بود، در پذیرفتن شغل دانشگاه کلمبیا تردید داشت، اما با اختلافی که با رئیس وقت دانشگاه تهران پیدا کرد.
احسان یارشاطر : «آخر خود را راضی کردم که در آمریکا فرصت پژوهش بیشتر خواهم داشت و اینقدر گرفتار کارهای اداری نخواهم بود.»
او به کرسی ایران شناسی دانشگاه کلمبیا کوچ کرد تا مابقی عمر خود را در این دانشگاه سپری کند. فکر ایجاد دائره المعارفی درباره ایران، یارشاطر را رها نمیکرد تا اینکه با استقرار در دانشگاه کلمبیا به فکر افتاد که به این رویای خود جامه عمل بپوشاند. بنابراین طرحی را آماده میکند که طبق آن از بهترین استادان و نویسندگان که هر کدام در بخشی از فرهنگ و تمدن ایران تخصص داشتند، دعوت به همکاری کند.
احسان یارشاطر : “پس از مشورت با عدهای از همکاران ایرانشناس مقدمات کار را فراهم کردم. تابستان که به ایران بازگشتم و به مناسبتی که به دیدن امیر عباس هویدا، نخست وزیر وقت، رفتم قصد خود را به اختصار به اطلاع او رساندم.”
هویدا وقتی متوجه شد که یارشاطر میخواهد بودجه این طرح را از آمریکا تهیه کند، در صدد برآمد که ایران عهده دار آن شود.در نهایت هزینه مالی این طرح در برنامه بودجه تامین شد که تا وقوع انقلاب ادامه داشت و پس از انقلاب اسلامی ایران از آنجا که شرایط برای پرداخت هزینه های دانشنامه ایرانیکا مهیا نبود یارشاطر مجبور شد به بنیاد ملی علوم انسانی آمریکا متوسل شود.تقاضای او مصادف بود با بحران گروگانگیری. به قول خودش آن روزها نمیشد نام ایران را در واشنگتن آورد.
احسان یارشاطر : «اما چون فکر می کردم در دنیا حتما کسان دیگری هم هستند که مانند من معتقدند سیاست نباید در کار علم دخالت کند، جرات کردم و رفتم.»
مدیر بنیاد پس از توضیحات یارشاطر، مبلغ ۱۷۵۰۰ دلار به ایرانیکا اختصاص داد تا ایرنیکا در آن ایام خود را سرپا نگه دارد.یارشاطر تاکید میکند در تمام سال های اشتغال در ایرانیکا چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب هیچ حقوقی برای خود در نظر نگرفت و حتی برای تامین بودجه در سالهای بعد مجموعه شخصی هنری و تاریخی خود را فروخت تا ایرانیکا تعطیل نشود.

استوری صابر ابر برای فوت دکتر احسان یارشاطر