دجال کیست؟
مسیح دروغین که معنی عربی “المسیح الدجال” است نام شخصیتی است که به اختصار با نام “دجال” شناخته میشود. بر اساس روایت های موجود دجال پیش از آخرالزمان ظهور می کند و در دوران سخت آخرالزمان و پیش از رستاخیز (قیامت) ، با حیله افراد زیادی را گرد خود جمع می کند. از دجال در قرآن نام برده نشده است اما در احادیث به وفور در مورد او و مهدی موعود (عج) بحث شده است. در روایات آمده است که حضرت مهدی ظهور خواهد کرد تا عدالت را به جهان بیاورد و همهٔ جهان، اسلام را بپذیرند و مرگ مهدی (عج) پیش از رستاخیز باعث نا آرامی و عدم قطعیت خواهد شد.
دجال شخصیتی شیطانی در فرجام شناسی اسلامی است که به باور مسلمانان در زمانی در آینده پیش از یوم القیامه (روز رستاخیز) وانمود میکند که مسیح است. باور مسلمانان به دجال در فرجام شناسی اسلامی با باور مسیحیان به ضد مسیح در “فرجام شناسی مسیحی” و “باور یهودیان به آرمیلوس” در “فرجام شناسی یهودی قرون وسطی” قابل قیاس است. دجال در احادیث اسلامی به باور مسلمانان سنی و شیعه موجودی ست که چشم راستش کور است و مانند حبه انگور برآمده است. در باور شیعیان بر اساس حدیثی از علی بن ابی طالب چشم سالم دجال به وسط پیشانیاش آمده است؛ در جلو و عقب کاروان دجال کوههایی از دود حرکت میکنند که مردم در قحطیهای سخت انتظار غذا در آن کوهها را دارند؛ همه رودخانههایی که در مسیر دجال قرار میگیرند خشک میشوند و مطابق این حدیث او با صدایی بلند مردم را صدا میکند که «ای دوستان من به سمت من بیایید، من ارباب شما هستم که به شما دست و پا و غذا دادهام». در روایات شیعه دجال در آخرالزمان و پیش از قیام مهدی از شرق و احتمالاً از خراسان ظهور میکند. دجال با انجام کارهای شگفتانگیز و معجزاتی جمع زیادی از مردم را میفریبد. دجال در اورشلیم ادعای خدایی میکند و سرانجام پس از حکمرانی به مدت چهل روز یا چهل سال به دست عیسی مسیح یا مهدی یا هر دوی آنها کشته میشود.
عبارت “ضد مسیح” در عهد جدید پنج بار در نامه یکم یوحنا و نامه دوم یوحنا یک بار به صورت جمع و چهار بار به صورت منفرد آمده است. در نامه اول یوحنا آمده است : «دروغگو کیست جز آنکه مسیح بودن عیسی را انکار کند آن دجال است که پدر و پسر را انکار مینماید.» باز در همان رساله آمده است: «شنیدهاید که دجال میآید الحال هم دجالان بسیار ظاهر شدهاند و از این میدانم که ساعت آخر است.» در جای دیگر در همان رساله میگوید: «و هر روحی که عیسی مجسم شده را انکار کند از خدا نیست و اینست روح دجال که شنیدهاید که او میآید و الان هم در جهان است.»
برخی از علمای مسیحی از جمله صاحب قاموس کتاب مقدس دجال را اسم عام میداند و به تصور وی مراد از دجال و دجالان کسانی هستند که مسیح را تکذیب کنند و این معنا از عبارات انجیل نیز استفاده میشود. همچنین گفته شده دجال یا ضد مسیح شخصی است که در آخر الزمان قیام کرده و مسیح، رجعت کرده و او را از پای در خواهد آورد.
دجال در روایات اهل سنت
قسمت عمده روایات دربارهٔ دجال را «احمد حنبل» در کتاب «مسند» و «ترمذی» در «صحیح» خود و «ابن ماجه» در «سنن» و «مسلم» در «صحیح» و «ابن اثیر» در «نهایه» از عبدالله بن عمر و ابوسعیدخدری و جابر ابن عبدالله انصاری نقل کردهاند. «صائد بن صید» که در زمان محمد میزیسته و محمد او را از مصادیق دجال معرفی کردهاست و چون بعداً از خروج دجال در آخرالزمان نیز خبر داده بعضیها گمان کردهاند دجال موعود همان «صائد بن صید» است و در نتیجه به زنده ماندن و طول عمر او قائل شدند. بعضی از نویسندگان اسلامی نیز با توجه به ریشه لغت «دجال» آن را منحصر به یک فرد بخصوص نمیدانند بلکه آن را عنوانی میدانند کلی برای افراد پر تزویر حیله گر و حقه باز که برای فریب مردم از هر وسیلهای استفاده میکنند. دجال شخصی است که حق را با باطل آمیخته و از حق برای راهبرد اهداف شیطانی خود استفاده میکند.
دجال در روایت های شیعه
در روایتهای شیعه نیز گفتههای زیادی دربارهٔ دجال به چشم میخورد و اینچنین گفته شده آست که وی در زمانی که مردم گناهان زیادی را انجام دهند و نیکی را بد و بدی را نیک بدانند، ظهور خواهد کرد.
محمد دربارهٔ وی چنین گفته است: «خداوند هیچ پیامبری را به رسالت برنگزید مگر آنکه قومش را از دجال ترسانید و خداوند آن را تا به امروز بر شما تأخیر انداخته و اگر امر بر شما مشتبه شد بدانید که پروردگار شما یک چشم نیست و دجال بر الاغی که فاصله دو گوشش یک میل است خروج میکند و بهمراهش بهشت و دوزخ و کوهی از نان و نهری از آب است و بیشتر پیروانش یهود و زنان و اعرابند و به همه کرانههای زمین بجز مکه و مدینه و حومه این دو شهر، گذر میکند.»
چشم دجال
با توجه به روایات شیعه و اهل سنت؛ یک چشم دجال، کاملاً کور و چشم دیگر، نابینای نسبی است. برجستگی و از حدقه درآمدن، ویژگی چشم راست دجال، و درخشش همانند ستاره، ویژگی چشم چپ او میباشد. در برخی روایات از نوشتهٔ میان دو چشم دجّال سخن به میان آمده که احتمال دارد کنایه از ثبوت و وضوح کفر دجال باشد.
پیشینه دجال چیست؟
تاریخچه دجال به قبل از اسلام برمیگردد در کتاب انجیل نام دجال نیز به میان آمده است از آیات انجیل استفاده میشود که دجال به معنای دروغگو و گمراه کننده است و چنین استفاده میشود که داستان خروج دجال و زنده بودنش در آن زمان هم در بین نصاری شایع بوده و در انتظار خروج دجال بوده اند. در اسلام نیز سخن از دجال به میان آمده است و روایاتی در این موضوع از فریقین (سنی وشیعه) وارد شده است، که روایات اهل سنت در این باب به مراتب بیشتر از روایاتی است که در منابع شیعه موجود میباشد و اکثر روایات شیعه نیز در این موضوع برگرفته شده از منابع حدیثی اهل سنت میباشد. یکی از علائم ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که در برخی روایات از علائم حتمی شمرده شده، خروج شخصی به نام «دجال» است. او یک طاغوت بسیار حیله گر است و عده بسیاری را با خود همراه می کند.
دجال در مسیحیت
صلیب پطرس (صلیب وارونه) اغلب به عنوان نماد دجال شناخته میشود. عبارت دجال در عهد جدید چندین بار تنها در رساله یوحنا آمدهاست. و مقصود کسی است که با مسیح مقاومت یا ضدیت میکند. و مدعی آن باشد که خود در جای مسیح است. در نامه اول یوحنا آمدهاست: دروغگو کیست جز آنکه مسیح بودن عیسی را انکار کند آن دجال است که پدر و پسر را انکار مینماید. باز در همان رساله آمدهاست: «شنیدهاید که دجال میآید الحال هم دجالان بسیار ظاهر شدهاند و از این میدانم که ساعت آخر است.» در جای دیگر در همان رساله میگوید: «و هر روحی که عیسی مجسم شده را انکار کند از خدا نیست و اینست روح دجال که شنیدهاید که او میآید و الان هم در جهان است.»برخی از علمای مسیحی از جمله صاحب قاموس کتاب مقدس دجال را اسم عام میداند و به تصور وی مراد از دجال و دجالان کسانی هستند که مسیح را تکذیب کنند و این معنا از عبارات انجیل نیز استفاده میشود. همچنین گفته شده دجال یا ضد مسیح شخصی است که در آخرالزمان قیام کرده و مسیح، رجعت کرده او را از پای در خواهد آورد.
ویژگی های دجال در اسلام
در روایات اسلامی و روایاتی منتسب به محمد، پیامبر مسلمانان، یکی از نشانههای دوران ظهور و آخر الزمان خروج دجال است. ظهور دجال از نشانههای برپایی قیامت دانسته شدهاست. دجال فردی با یک چشم و صورتی کریه و موهایی تابداراست که بر پشانیش کلمه کفر حک شده است. دجال در آخرالزمان و پیش از قیام مهدی از شرق و احتمالاً از خراسان خروج میکند. او انجام کارهای شگفتانگیز و معجزاتی جمع زیادی از مردم را میفریبد. دجال در اورشلیم ادعای خدایی می کند. او سرانجام پس از حکمرانی به مدت چهل روز یا چهل سال به دست عیسی مسیح یا مهدی یا هر دوی آنها به هلاکت میرسد. تا زمان ظهور دجال او در جزیره ای در اقیانوس هند به سر می برد که از آن صدای موسیقی به گوش میرسد. روایات دیگری وجود دارد که در کوهی در جزیرهای در بند است و اهریمنان به او غذا میرسانند.
دجال در روایات اهل سنت
قسمت عمده روایات در مورد دجال را «احمد حنبل» در کتاب «مسند»و «ترمذی»در «صحیح»خود و «ابن ماجه»در «سنن»و «مسلم»در «صحیح» و «ابن اثیر»در«نهایه»از عبدالله بن عمر و ابوسعیدخدری و جابر ابن عبدالله انصاری نقل کردهاند. «صائد بن صید» که در زمان محمد میزیسته و محمد او را از مصادیق دجال معرفی کردهاست و چون بعداً از خروج دجال در آخرالزمان نیز خبر داده بعضیها گمان کردهاند دجال موعود همان «صائد بن صید» است و در نتیجه به زنده ماندن و طول عمر او قائل شدند. بعضی از نویسندگان اسلامی نیز با توجه به ریشه لغت «دجال» آن را منحصر به یک فرد بخصوص نمیدانند بلکه آن را عنوانی میدانند کلی برای افراد پر تزویر حیله گر و حقه باز که برای فریب مردم از هر وسیلهای استفاده میکنند. دجال شخصی است که حق را با باطل آمیخته و از حق برای راهبرد اهداف شیطانی خود استفاده میکند.
دجال در روایتهای شیعه
در روایتهای شیعه نیز گفتههای زیادی در مورد دجال به چشم میخورد و اینچنین گفته شده است که وی در زمانی که مردم گناهان زیادی را انجام دهند و نیکی را بد و بدی را نیک بدانند، ظهور خواهد کرد.
علائم ظهور دجال
علائم ظهور دجال
1 دیدگاه
رضا
آخرالزمان, [۰۴.۰۳.۱۸ ۱۶:۳۶]
دجال و امام
دجّال ھر مذھب و مکتبی از بطن خودش پدید می آید و اتفاقاً از نزدیکترین حدّ وجود آن صاحب مکتب و
بواسطه مشاھدات و آموزه ھای درجه اول و عالی آن مذھب رشد می کند.
دجّال موسی (ع) ، سامری بود که یک دانشمند بود. دجّال مسیح (ع) ، یھودا بود که از حوارین بود و او ھم
تحصیل کرده ترین حواری مسیح بود. دجّال محمد (ص) ،کسانی چون ابوجھل ، ابوھریره ، کعب الاحبار
وابوموسی اشعری بودند که جملگی از اصحاب نزدیک رسول و ازجمله با سوادترین اصحاب بودند . دجّال
علی (ع) ، ھم عمرعاص بود که او ھم یک فیلسوف بود و از بطن اصحاب صفه رشد نمود . در واقع دجّال
ھر مذھب و مکتبی کسی است که صورت آن آئین را می گیرد و در بطن آن دقیقاً ضد آئین را می پرورد
پس باید فردی بسیار با ھوش باشد. دجّال ھمان مکتب ضد مکتب است . به بیان دیگر دجاّلیت ھر اندیشه
و راھی ھمان فرمالیزم محض ان است که به انواع حیله ھا آراسته شده و مردم را می فریبد .
دجاّلیت ھمان مادیت و دنیویت محض یک مکتب است .
مثلاً دجّال حکمت سقراط ، ارسطو بود یا دجّال فلسفه فویرباخ و ھگل ھم مارکس بود . صورت مجلل می
شود و سیرت واژگون می گردد . مثلاً دجّال عرفان اسلامی، تصوّف فرمالیستی و نمادین است. دجّال ھر
اندیشه ای ،جسمانیت محض آن است .
در قلمرو معانی و ارزشھا ھم این قاعده جاریست . مثلاً دجّال رستگاری امروزه لیبرالیزم است ، دجّال
عدالت ھم دموکراسی است و ھمسان سازی . دجّال عشق ، ھرزه گی است و کلاً دجاّل معنویت ھم
ھنرھای مدرن می باشد ھمانطور که دجّال حکمت ، فلسفه است و ….. و دجّال انسان مدرن نیز آدم
الکترونیکی است .
دجّالیت ، صنعت و تکنیکی است که میخواھد تقدیس شود. بشریتی است که دعوی الوھیّت می کند.
از کتاب ” دایره المعارف عرفانی ” استاد علی اکبر خانجانی جلد دوم ص ۱۹۱