سد ذوالقرنین کجاست؟
سد ذوالقرنین یکی از موضوعاتی است که مانند اینکه شخصیت ذوالقرنین کیست همیشه مورد صحبت مجالس مرتبط با تاریخ یا دین بوده است. با توجه به اینکه داستان ذوالقرنین در قرآن مطرح شده است و اشاره به فساد قومی به نام “یأجوج و مأجوج” شده است که مردم از دست آنها آسایش نداشته اند، به موضع بنا نهادن سد محکم و قوی که با استفاده از قطعات آهن و مس گداخته توسط ذوالقرنین (یعنی به دستور ذوالقرنین) ساخته شده است پرداخته شده و دقیقا به همین دلیل ذوالقرنین در قرآن به نیکی یادش شده و سازنده سدی از آهن و مس معرفی شده است که هدف او از ساختن این سد کمک به گروهی مستضعف در مقابل ظلم و ستم قوم یاجوج و ماجوج بوده است.
حال محل سد ذوالقرنین که در کجای زمین ساخته شده است مورد سوال است. با توجه به ویژگیهای سد ذوالقرنین که میان دو کوه بنا نهاده شده، برای نجات مردمی از ظلم و ستم با استفاده از آهن و قطر یعنی (مس گداخته شده) ساخته شده و … برخی بر این باور هستند که سد ذوالقرنین در کوه های قفقاز است.
با همین باور “سد ذوالقرنین” یا “سد یأجوج و مأجوج” به یکی از دو دیواری گفته میشود که ایرانیان برای جلوگیری از تهاجم اقوام مختلف شمالی که در پشت کوه های قفقاز و شمال شرقی ایران پراکنده بودند، کشیدند تا از دستبرد و غارت این طوایف و تهاجم آنان در امان باشند. در واقع دیواری که ابرانیان ساختند به نام های دیوار شرقی و دیوار غربی بود که دیوار غربی آن “سد یأجوج و مأجوج” نامیده می شد.
رشته کوه قفقاز رشته کوهی است اوراسیائی میان دریای سیاه و دریای خزر در منطقه قفقاز که در کشورهای روسیه، اوستیای جنوبی، گرجستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان و ترکیه گسترده شده است. اما نکته ی اصلی اینجاست که رشته کوه قفقاز خود از دو رشته کوه جدا به نام های رشته کوه قفقاز بزرگ (بزرگ قفقاز) و رشته کوه قفقاز کوچک (کوچک قفقاز) درست شده است و به همین دلیل باور اینکه سد ذوالقرنین ارتباط بین این دو بخش را ایجاد کرده است قوت گرفته است.
سد ذوالقرنین یا دیوار غربی ساخته شده توسط ایرانیان، مهم تر از دیوار شرقی بود و در سراسر کوههای قفقاز کشیده شده بود. این دیوار عظیم در طول کوه های قفقاز امتداد مییافت تا میرسید به شمال شهر دربند و در آنجا تا بالای پیش آمدگی کوه و باز در بالای دریای خزر امتداد می یافت. در انتهای اتصال این دیوار به کوه قفقاز، معبری بود که دروازه ای بزرگ برای آن کار گذارده شده بود که در موقع لزوم آن را میبستند. اعراب این شهر را “باب الابواب” یا “الباب” مینامیدند.

این اعتقادات استخراج شده از داستان قرآن در مورد ذوالقرنین است. چنانچه در قرآن کریم آمده است که ذوالقرنین، سه لشکرکشی مهم داشته است : نخست به غرب، سپس به شرق، و سرانجام منطقه ای که در آن یک تنگه کوهستانی وجود داشت به طوری که در سوره کهف به این شرح آمده است :
حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَىٰ قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْرًا ﴿٩٠﴾ کَذَٰلِکَ وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَیْهِ خُبْرًا ﴿٩١﴾ ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ﴿٩٢﴾ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لَّا یَکَادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلًا ﴿٩٣﴾ قَالُوا یَا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجًا عَلَىٰ أَن تَجْعَلَ بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ سَدًّا ﴿٩۴﴾ قَالَ مَا مَکَّنِّی فِیهِ رَبِّی خَیْرٌ فَأَعِینُونِی بِقُوَّهٍ أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُمْ رَدْمًا ﴿٩۵﴾ آتُونِی زُبَرَ الْحَدِیدِ ۖ حَتَّىٰ إِذَا سَاوَىٰ بَیْنَ الصَّدَفَیْنِ قَالَ انفُخُوا ۖ حَتَّىٰ إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِی أُفْرِغْ عَلَیْهِ قِطْرًا ﴿٩۶﴾ فَمَا اسْطَاعُوا أَن یَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا ﴿٩٧﴾ قَالَ هَـٰذَا رَحْمَهٌ مِّن رَّبِّی ۖ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّی جَعَلَهُ دَکَّاءَ ۖ وَکَانَ وَعْدُ رَبِّی حَقًّا ﴿٩٨﴾
تا آنگاه که به جایگاه برآمدن خورشید رسید. [خورشید] را [چنین] یافت که بر قومى طلوع مىکرد که براى ایشان در برابر آن پوششى قرار نداده بودیم. (۹۰) این چنین [مىرفت]، و قطعاً به خبرى که پیش او بود احاطه داشتیم. (۹۱) باز راهى را دنبال نمود. (۹۲) تا وقتى به میان دو سد رسید، در برابر آن دو [سد]، طایفه اى را یافت که نمى توانستند هیچ زبانى را بفهمند. (۹۳) گفتند: «اى ذوالقرنین، یأجوج و مأجوج سخت در زمین فساد مىکنند، آیا [ممکن است] مالى در اختیار تو قرار دهیم تا میان ما و آنان سدى قرار دهى؟» (۹۴) گفت: «آنچه پروردگارم به من در آن تمکّن داده، [از کمک مالى شما] بهتر است. مرا با نیرویى [انسانى] یارى کنید [تا] میان شما و آنها سدى استوار قرار دهم.» (۹۵) براى من قطعات آهن بیاورید، تا آنگاه که میان دو کوه برابر شد، گفت: «بدمید» تا وقتى که آن [قطعات] را آتش گردانید، گفت: «مس گداخته برایم بیاورید تا روى آن بریزم.» (۹۶) [در نتیجه، اقوام وحشى] نتوانستند از آن [مانع] بالا روند و نتوانستند آن را سوراخ کنند. (۹۷) گفت: «این رحمتى از جانب پروردگار من است، و[لى] چون وعده پروردگارم فرا رسد، آن [سد] را درهم کوبد، و وعده پروردگارم حق است.» (۹۸)
لازم به توضیح است این روایات و تعابیر به صورت ۱۰۰ درصد قابل دفاع نیست چرا که خداوند در قرآن کریم به دلیل اطمینانی که از صحت اتفاقات و قصه های آن وجود دارد، اشاره ی دقیق به زمان وقایع و .. نکرده است و به همین دلیل به صورت کاملا مشخص نمی توان نظر داده و نظریه ها را قبول کرد.
در موج باز بخوانیم: