علت مرگ یزید بن معاویه چه بود؟
یزید پس از سه سال و هشت ماه حکومت، در ۱۴ ربیعالاول سال ۶۴ق در ۳۸ سالگی درگذشت. یزید را در دمشق دفن کردند. نقل شده است وقتی عباسیان بر دمشق مسلط شدند،قبر یزید را نبش کردند. پس از آن، وی در قبرستان باب الصغیر که در حوالی همان شهر است دفن گردید. طبق وصیّت یزید، پسرش معاویه دوم بعد از او به خلافت رسید. در خصوص علت مرگ یزید روایات گوناگونی است مانند اینکه :«یزید بر اثر بیماری ذات الجنب (عفونت ریه) از دنیا رفت.» اما از معروفترین روایات موجود در مورد نحوه مرگ یزید بن معاویه می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- روایت اول : کشیده شدن روی زمین توسط اسب علت مرگ یزید شد…
سیدبن طاووس در لهوف می گوید: «یزید روزی با اصحابش به قصد شکار به صحرا رفت. به اندازه دو یا سه روز از شهر شام دور شد، ناگاه آهویی ظاهر شد یزید به اصحابش گفت: خودم به تنهایی در صید این آهو اقدام میکنم کسی با من نیاید. آهو او را از این وادی به وادی دیگر میبرد. نوکرانش هر چه در پی او گشتند اثری نیافتند. یزید در صحرا به صحرا نشینی برخورد کرد که از چاه آب میکشید. مقداری آب به یزید داد ولی بر او تعظیم و سلامی نکرد. یزید گفت: اگر بدانی که من کیستم بیشتر من را احترام میکنی! آن اعرابی گفت ای برادر تو کیستی؟ گفت: من امیرالمومنین یزید پسر معاویه هستم. اعرابی گفت: سوگند به خدا، تو قاتل حسین بن علی (علیهم السلام) هستی ای دشمن خدا و رسول خدا. اعرابی خشمگین شد و شمشیر یزید را گرفت که بر سر یزید بزند، اما شمشیر به سر اسب خورد، اسب در اثر شدت ضربه فرار کرد و یزید از پشت اسب آویزان شد. اسب سرعت میگرفت و یزید را بر زمین می کشید، آنقدر او را بر زمین کشید که او قطعه قطعه شد. اصحاب یزید در پی او آمدند، اثری از او نیافتند، تا این که به اسب او رسیدند فقط ساق پای یزید روی رکاب آویزان بود.
- روایت دوم : مستی بیش از حد علت مرگ یزید شد…
شیخ صدوق میفرماید: یزید شب با حال مستی خوابید و صبح مرده او را یافتند در حالی که بدن او تغییر کرده، مثل آنکه قیر مالیده باشند. بدن نحسش را در باب الصغیر دمشق دفن کردند.
- روایت سوم : شکافته شدن مغز علت مرگ یزید شد…
هبی از محمد بن احمد بن مسمع نقل میکند که گفت: یزید مست کرد و بلند شد که بر قصد. اما با سر بر زمین خورد که سرش شکافت و مغزش آشکار شد.
- روایت چهارم : زمین خوردن و ضربه دیدن سر علت مرگ یزید شد…
برخی دیگر گفتهاند که روزی در حالت مستی، میمون خود را بر خری وحشی سوار کرده بود و در پی او میتاخت تا اینکه از اسب فرو افتاد و از دنیا رفت. بلاذری در انساب الاشراف مینویسد: پیری از شامیان به من گفت: «علت مرگ یزید این بود که او در حالت مستی بوزینه اش را بر الاغ سوار کرد. سپس به دنبال او آن گونه دوید که گردنش شکست، یا چیزی در درونش [ احتمالا زهره اش] پاره گردید.»
- روایت پنجم : یرخورد پاره سنگی که از منجنیقی پرتاب شده بود با سر یزید علت مرگ یزید شد…
یزید بن معاویه در اطراف دمشق به علت برخورد پاره سنگی که از منجنیقی پرتاب شده بود و به یک طرف صورت وی برخورد کرده بود به بیماری ای مبتلا شد و این بیماری مرگ وی را در چهاردهم ربیع الاول سال ۶۴ قمری به همراه داشت. در “الکامل فی التاریخ” آمده است : یزید بن معاویه در پانزدهم ربیع الاول سال ۶۴ قمری در اطراف دمشق به علت برخورد پاره سنگی که از منجنیقی پرتاب شده بود و به یک طرف صورت یزید برخورد کرده بود به بیماری ای مبتلا شد و این بیماری مرگ یزید را به همراه داشت. پس از آن، وی در قبرستان باب الصغیر که در حوالی همان شهر است دفن گردید.
منجنیق (معرب منجنیک) اسلحه ای باستانی است که برای پرتاب اشیاء بدون نیاز به مواد منفجره استفاده میشد و از پرکاربردترین ابزارهای محاصره محسوب میشود.

عکس منجنیق
زندگینامه یزید
بر اساس منابع تاریخی، یزید در سال ۲۶ هجری قمری به دنیا آمد. پدر او معاویه فرزند ابوسفیان و مادرش «میسون» دختر «بجدل کلبی» است. میسون پس از ازدواج با معاویه، نتوانست زندگی در دمشق را تحمل کند و پس از جدایی از معاویه، به صحرا بازگشت. بنا بر احتمال منابع، او در این هنگام، یزید را باردار بوده یا یزید شیرخوار وی بوده است. یزید کودکی خود را در قبیله میسون و در کنار مادرش گذراند. مردمان آن قبیله از قبایل حُوّارین(در منطقه حمص شام) با پیشینه مسیحیت در زمان پیش از اسلام و اهل فصاحت و شعر عربی بودند، یزید نیز تحت تأثیر آنان سخنپرداز و شاعر شد. پدر او معاویه همراه با هند جگرخوار و عدهای دیگر، پس از فتح مکه اسلام آوردند و پیامبر(ص) آنان را طلقاء (اسیران آزادشده) خطاب نمود و از مجازات، عفو و آزاد کرد و از آن پس عنوان کنایهآمیز طلقاء همواره برای آنان بر جای ماند. حضرت زینب نیز پس از شهادت امام حسین(ع)، در خطبهای یزید را فرزند طلقاء خطاب نمود. در زیارت عاشورا نیز با عبارت «وابن آکلهالکباد» (فرزند زن جگرخوار) از آنان یاد شده است. او چندین فرزند از جمله خالد، معاویه، ابوسفیان و عبدالله و همسرانی به نامهای فاخته، امکلثوم و اممسکین داشته است.