فلسفه شیر در روز عاشورا که در تعزیه خوانی ها حضور دارد چیست؟
تعزیه واژه ای برگرفته از ریشه عربی “عزی” به معنی برپایی مجلس عزا، سوگواری و عرض تسلیت است که در ایران برای به تصویر کشیدن اتفاقات واقعه ی عاشورا در دهه ی محرم در بیشتر شهرها اجرا می شود. اما آنچه در طول تاریخ براساس زندگی تمامی پیامبران الهی و امامان مطرح بوده است، تحریف واقعیت ها و داستان های معتبر تاریخی است که تنها کتاب ای که از آن مصون است قرآن کریم است. بنابراین هر کتابی به جز قرآن کریم می تواند تفاوت هایی با واقعیت اتفاقات داشته باشد. یکی از مهم ترین مطالبی که در خصوص فلسفه و علت حضور شیر در روز عاشورا وجود دارد، شناخت زمان رواج تعزیه، مداحی و شیوه ی برگزاری مجالس ماه محرم و مداحی هاست که به صورت گستره ای در زمان صفویه بوده است. صفویان که اولین حکومت رسمی و منسجم مذهبی در ایران بوده اند که بر بیشتر ایران مسلط شدند، رواج خاصی به برخی نمادها مانند بلند کردم علم، راه افتادن دسته های غزاداری و … دادند و استفاده از شیر در روز عاشورا هم به آنها نسبت داده شده است.
روایت تاریخی شهادت امام حسین (ع) و اتفاقات پس از آن
براساس روایات موجود، گفته شده است پس از شهادت امام حسین (ع) یک شیر بالای سر جسد امام حسین (ع) حاضر شد و از ایشان محافظت کرد تا جسد ایشان از حمله ی اسب های دشمن و لگدکوب شدن محافظت شود. این در حالی است که روایات معتبر شیعه براین باور است که پس از شهادت امام حسین (ع) سپاه عمر بن سعد، به خیمه های اهل بیت امام هجوم آورده اسب، شتر،اثاث ، جامه ها و زینت های زنان را به صورتی وحشیانه و طمع کارانه که بر یکدیگر سبقت می جستند، به غنیمت گرفتتند. سپس شمر به قصد کشتن امام سجاد (ع) همراه گروهی از سپاهیان اشکر عمر بن سعد وارد خیمه گاه شدند اما حضرت زینب (س) مانع این کار شد. البته به نقلی دیگر برخی از سپاهیان عمر بن سعد هم به این قصد وی اعتراض کرده اند و در نتیجه عمر سعد از کشتن امام سجاد (ع) صرف نظر کرده و دستور داد زنان حرم را در چادری جمع کنند و تعدادی از سپاهیانش را برای محافظت از آنان گماشت.
عمر بن سعد در همان روز عاشورا سر امام حسین (ع) را به همراه خولی بن یزید اصبحی و حُمَید بن مسلم ازدی به سوی عبیدالله بن زیاد (ابن مرجانه) فرستاد و بعد دستور داد سر شهدای کربلا که ۷۲ تن بودند را نیز از بدن جدا کنند و آن سرها را با شمر بن ذی الجوشن و قیس بن اشعث و عَمرو بن حَجّاج روانه کوفه کرد. اما نقطه ی عطف واقعه ی عاشورا در ارتباط با اعتبار فلسفه شیر در روز عاشورا، تاختن اسب بر پیکر امام حسین (ع) و جدا کردن سر شهدای کربلا است. بدین ترتیب که به دستور عمر سعد و در اجرای فرمان ابن زیاد، ده نفر داوطلب از سپاهیان کوفه از جمله اِسحاق بن حَیوَه و اَخنَس بن مَرثَد، با اسبان خود بدن امام حسین (ع) را لگدکوب کردند و هیچ کجا روایتی از حضور شیر و ممانعت او از لگدکوب شدن پیکر امام حسین (ع) وجود ندارد.
ارتباط احتمالی فلسفه شیر در روز عاشورا با اعتقادات صفویان
براساس روایات تاریخی زمانی که صفویان به قدرت رسیدند، مردم ایران بیشتر اهل تسنن بودند و شیعیان بیشتر در شهرهای مشهد، سبزوار، قم، کاشان و مناطق شمالی ایران و همچنین در میان قوم لر ساکن بودند.اما بعد از به قدرت رسیدن شاه اسماعیل و اعلام تشیع به عنوان دین رسمی ایران، بسیاری از مردم ایران به خصوص در مناطق داخلی کشور به مذهب شیعه روی آوردند و در نتیجه تسنن، بیشتر در مناطق مرزی باقی ماند. پادشاهان صفوی علاقه ی خاصی به رواج نمایش های مذهبی از جمله تعزیه داشتند و همانطور که همه ی انسان های روی زمین به جز پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) جایز برای خطا کردن هستند و هیجانات قومی، قبیله ای و مذهبی همیشه بوده است، صفویه نیز به باور کارشناسان مذهبی گاهی در معرفی وقایع تاریخی مذهبی،افراط هایی خارج از اسناد معتبر تاریخی داشته اند که استفاده از شیر در روز عاشورا در لحظه ی تعزیه خوانی یکی از همین باورهاست.
همچنین بخوانید : چرا امام سجاد در کربلا شهید نشد؟
همچنین توجه به این نکته هم خالی از لطف نیست که مهم ترین و اصلی ترین پرچم دوران صفویه پرچمی مزین به نشان شیر و خورشید بود که در اصل شیر و خورشید برای اولین بار به طور رسمی از اینجا وارد پرچم ایران شد و اصولا شیر در فرهنگ ایرانی جایگاهی خاص و ویژه دارد و این تا حدی است که لقب شیر برای قهرمانان خاص ملی و مذهبی به کار می رود و حتی امام علی (ع) شیر خدا خوانده می شود.

معمول شدن سوگواری و عزاداری برای کشته شدگان شیعه
پادشاهان صفوی در شهرهای مشهد و قم بناهایی احداث کردند و در آن زمان بزرگان و ثروتمندان هم، مسجد و مدرسههای زیادی ساختند. اما آنچه بسیار قابل توجه است،سوگواری برای کشته شدگان شیعه بود که در زمان حکومت صفویه، رونق بسیار یافت و روضه خوانی،مداحی، شبیه خوانی، راه افتادن هیئت (دسته) با علم و کتل در معبرها، تکیه ها و مسجدها در ایام محرم معمول شد. شاعران نیز، تحت تأثیر این جو مذهبی، موضوع اشعار خود را تغییر دادند و به ستایش و مدح ائمه و سرودن مرثیه برای آنان پرداختند که از جمله شعرهای معروف در این زمینه میتوان به اشعار محتشم کاشانی در این زمینه اشاره کرد. علاوه بر اینها صفویان مردم را برای زیارت کردن تشویق میکردند و با توجه به اینکه در آن زمان به دلیل جنگ های دائمی با عثمانیان امنیت کافی برای زیارت اماکن متبرک در عراق وجود نداشت، زیارت مشهد و قم رواج یافت.روایت است که حتی شاه عباس اول، برای زیارت مرقد امام هشتم (ع)، مسیر اصفهان تا مشهد را پیاده طی کرده است.
دیگر روایت ها در خصوص حضور شیر در روز عاشورا
داستان حضور شیر در کربلا در کتاب کافی اثر مرحوم کلینی به زبان عربی نقل شده است اما در ترجمه فارسی آن توسط مترجم سید جواد مصطفوی از ترجمه آن خودداری شده است چرا که سید جواد مصطفوی در پاورقی کتاب نوشته است : «این روایت جنبه تاریخی دارد و سندش به امام ـ علیه السّلام ـ نمی رسد، فلذا از ترجمه آن خودداری می کنم.» چرا که درزمینه ی مسائل تاریخی تخصص نداشته و به همین جهت ازورود به بحث خوداری کرده است. در کتاب معجم رجال حضرت آیت الله خویی نیز این حدیث بررسی شده اما آخرین راوی آن ادریس ابن عبدالله الاودی الکوفی اسلام شناس سنی مذهب و از یاران امام صادق (ع) معرفی شده است.
همچنین در روایتی آمده است که بعد از کشته شدن امام حسین دشمنان خواستند با اسب بر بدنش بتازند، فضه به زینب گفت: ای خاتون من! سفینه، غلام رسول خدا، در سفر دریا سوار کشتی بود، کشتی شکست و او به جزیره ای پناه برد. ناگاه شیری را دید، به شیر گفت: من غلام رسول خدا هستم، شیر غرش کنان در جلوی او به حرکت افتاده، راه را به وی نشان داد و آن شیر اینک در ناحیه ای آرمیده است. به من اجازه دهید نزد شیر بروم و وی را از برنامه فردای دشمنان آگاه کنم. پس فضه نزد شیر رفت و واقعه را نقل کرد. شیر برخاسته، آمد و دست هایش را بر جسد امام حسین علیه السلام گذاشت. اسب سواران دشمن به سوی جسد امام آمده، هنگامی که شیر را دیدند، ابن سعد ملعون به آنان گفت: این، فتنه ای نو است، آن را بر نینگیزید و برگردید، آنان هم برگشتند…
در مقابل در کتب های مشهوری چون منتهی الآمال و ارشاد شیخ مفید چنین مطلبی درج و یا رد نشده است، اما مرحوم شهید مطهری این مطلب را به استناد اسناد تاریخی مردود دانسته است.
دلایل رد شدن حضور شیر در واقعه کربلا توسط علما حتی بدون در نظر گرفتن تحریف روایت های تاریخی
- عمر ابن سعد و سپاهش بعد از شهادت امام حسین (ع) طبق روایات بسیار دقیق بر جسد مبارک امام حسین اسب تازاندند.
- چرا سپاه ۱۰۰۰۰ نفری عمربن سعد با آن حجم از وقاحت و وحشی گری باید از یک شیر ترسیده و فرار کنند؟
- حالا که سپاهیان یزدید از شیر می ترسیدند چرا قبل از کشته شدن امام حسین، شیر وارد صحنه نشد تا دشمن به یاران امام حمله نکند؟
- در صورتی واقعه ی تاریخی سفینه،غلام پیامبر حقیقت دارد،پس چرا در پیامبر که به حضرت زینب نزدیک تر است این داستان را برای ایشان نقل نکرده و ایشان باید در روز عاشورا از زبان فضه خدمتکار ایشان بشنود؟
- ادریس ابن عبدالله روای داستان حضور شیر بالای سر پیکر امام حسین (ع) در زمان امام صادق (ع)، در قرن دوم هجری زندگی می کرده پس نمی تواند در سال ۶۱ هجری در کربلا حاضر باشد و خود به چشم خویش حقیقت را دیده باشد.
اصول کافی، ج ۱، ص ۴۶۵، ح ۸
حدثنا عبداللَّه بن ادریس عن ابیه ادریس ابن عبداللَّه الاودی، قال : لَمّا قُتِلَ الحُسَینُ، أَرادَ القَومُ أَن یُوَطِّئُوهُ الخَیلَ، فَقالَت فِضَهُ لِزَینَبَ: یا سَیِدَّتی! إِنَّ سَفِیَنهً کُسِرَ بِهِ فِی البَحرِ فَخَرَجَ اِلی جَزیرهٍ فَاِذا هُوَ بِأَسَدٍ فَقالَ: یا اَبَا الحارِثِ! إِنّا مَولی رَسُولِ اللَّهِ، فَهَمهَمَ بَینَ یَدَیهِ حَتّی وَقَفَهُ عَلَی الطّریقِ وَ الأَسَدُ رابِضٌ فی ناحیهٍ فَدَعِینی أَمضِی إلَیهِ واُعلِمُهُ ما هُم صانِعُونَ غَداً قالَ فَمَضَت إِلَیهِ فَقالَت یا اَبَا الحارثِ فَرَفَعَ رَأسَهُ ثُمَّ قالَت…
ماجرای اسب تازاندن بر پیکر امام را در منابع زیر میتوان ردیابی کرد:
- الارشاد شیخ مفید، ص ۲۲۴
- مروج الذهب، ج ۲، ص ۶۲
- اعلام الوری، ص ۲۴۶
- مقتل الحسین ابی مخنف، ص ۲۰۲
- مقتل خوارزمی، ج ۲، ص ۳۹
- اللهوف سید ابن طاووس، ص ۱۳۵
- تاریخ طبری، ج ۴، ص ۳۴۷
- کامل ابن اثیر، ج ۴، ص ۸۰ و….
در موج باز بخوانیم:
- متن زیارت عاشورا
- ابن مرجانه کیست؟
- قبر مختار کجاست؟
- حضرت قاسم کیست؟
- عاقبت حرمله چه شد؟
- یحیی بن زمزم کیست؟
- دانلود زیارت عاشورا
- علت مرگ یزید بن معاویه
- بازیگر نقش حرمله در مختار کیست؟
- قیام مختار چند سال بعد از عاشورا بود؟
3 دیدگاه
Sh-A
بسمه رب الحسین
قضیه شیر کربلا بر این اساس است که من در کربلا به زیارت شیر که بر سردر یک مسجد نقش است به زیارتش رفتم
تو یک موکب از یک عراقی که فارسی بلد بود وآن شیعه بود
قضیه شیر را پرسیدم
او گفت بعد از شهادت امام حسین و یارانش سپاه یزید
سرها را به نیزه زد وبااسرا صحنه کربلا را ترک کرد چون میوه ای شهدادربیبان تنهابودند وصحرای کربلا یک جنگلی بزرگ بود وپر از جانوران درنده خداوند به یک شیر امر کرد تا سه روز و شب شهدادربزابانبودند این شیر از شهدامحافظت کرد درمقابل درندگان تا قبیله بنی هاشم شهدا را دفن کردند
ناشناس
در اون زمان با اختیار خودشون شیعه نشدن به زور ضرب و شمشیر شیعه میکردن که خیلیا تن به اینکار ندادن و فرار میکردن و به نقاط مرزی میرفتن
ناشناس
خرافات