متن مجری گری ۲۲ بهمن
مجری بودن در روز ۲۲ ام بهمن، از دغدغه هایی است که هر سال به وجود می آید. اما چیزی که مهم است شرح مختصری از اتفاقات بهمن سال ۵۷ است که به نوعی زیرکانه و صحیح می بایست در متن مجری پوشش داده شود؛ چرا که اصول مجری گری در مناسبت ها و روزهایی که در تقویم تاریخ پاشینه ای دارند به همین صورت است. بر این اساس در این خبر از موج باز دو نمونه الگو به عنوان متن مجری گری در روز ۲۲ بهمن آورده شده است که می توانید با خواندن این متن ها ایده بگیرید و سپس با قلم خودتان متن مجری گری مورد نظرتان را بنویسید.

متن مجری گری ۲۲ بهمن شماره ۱
بسم الله الرحمن الرحیم
وَالْفَجْرِ. وَلَیَالٍ عَشْرٍ. وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ. وَاللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ
به نام آن که نام و یادش مظهر امید و لطف و احسان است.
سلام بر شهیدان…
سلام بر شقایقهای بی سر و دستهای بی پیکر
سلام بر آنانی که پرواز را آموخته اند و برای همیشه آسمان پرنده شدند.
سلام بر شهیدان…
سلام بر اسطوره هایی که آسمان با همه پاکی و معصومیتش آنان را به سجده نشسته است و دریا با همه بزرگی در برابر عظمت آنان شرمنده است.
سلام بر آنانی که ساقه دعایشان را حتی خمپاره ها هم نمی شکست.
سلام بر شهیدان…
سلام بر آنانی که از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم،قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم،به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم،و سلام بر آنانی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند.
سلام بر شهیدان…
سلام بر جاماندگان و بازماندگان از قافله عشق و ایثار،سلام بر آنانی که خون سرخ شهیدان را با سبزی قلم خویش جاودانه می کنند.
سلام بر خانواده های محترم و معزز شهدا،اسوه های کامل صبر و ایثار و استقامت که با ایمانی راسخ و اراده ای محکم حتی خورشید و ماه را در برابر خود به تعظیم وا داشته اند وسلام بر شما مهربانان که همیشه و در همه حال یار و یاور مایید.

هرسال ما ایرانیان چنین روزهایی یعنی از روز ۱۲ بهمن سال ۵۷ که مصادف با بازگشت امام راحل به میهن بود تا ۲۲ بهمن همان سال که روز پیروزی ملت ایران بر شاه ستمگر و رژیم پهلوی بود را به عنوان دهه فجر جشن می گیریم و شادی می کنیم. برخی افراد به مرقد امام ر(ه) می روند و برخی هم خیابان ها را آذین میبندند و در سطح شهر به شادی میپردازند. ما نیز برای شرکت در این شادی بزرگ برنامه ای برای شما ترتیب داده ایم که در ادامه با یکدیگر دنبال خواهیم کرد.

متن مجری گری ۲۲ بهمن شماره ۲
اول پاییز بود و در کلاس … دفتر خود را معلم باز کرد
بعد با نام خدای مهربان … درس اول آب را آغاز کرد
گفت بابا آب داد و بچه ها … یک صدا گفتند بابا آب داد
دخترک اما لبانش بسته ماند … گریه کرد و صورتش را تاب داد
او ندیده بود بابا را ولی … عکس او را دیده در قابی سپید
یادش آمد مادرش یک روز گفت … دخترم بابای پاکت شد شهید
مدتی در فکر بابا غرق بود … تا که دستی اشک او را پاک کرد
بچه ها خاموش ماندند و کلاس … آشنا شد با سکوتی تلخ و سرد
دختری در گوشه ای آهسته باز … گفت بابا آب داد و داد نان
شد معلم گونه هایش خیس و گفت … بچه ها بابای زهرا داد جان
بعد روی تخته سبز کلاس … عکس چندین لاله زیبا کشید
گفت درس اول ما بچه ها … درس ایثار و وفا ، درس شهید
مشق شب را هر که با بابای خود … باز بابا آب داد و نان نوشت
دخترک اما میان دفترش … ریخت اشک و “داد بابا ، جان” نوشت
بسم رب الشهدا و الصدیقین
این قصه یک دختر شهید بود دختری که به خاطر سالم موندن ما و امثال ما خیلی زود پدرش را از دست داد و طعم لذت بخش پدر داشتن را چند سال کوتاه بیشتر نچشید.
تمام ما ایران عزیز و امنیت مطلقی که در آن زندگی میکنیم را مدیون همین پدران، همسران و پسران ایران زمین هستیم که بدون هیچ چشمداشتی جان خود را بر دست گرفته و در میدان های نبرد برای ذره ذره خاک کشورمان جنگیدند.

۱۲ بهمن سال ۱۳۵۷ بود که امام رحمت الله علیه به میهن بازگشت و ۱۰ روز بعد از آن یعنی ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ ملت ایران بر حکومت ستمگر پهلوی پیروز شد. این ده روز را دهه فجر می نامیم و سالهای سال است که با خوشحالی آن را جشن می گیریم.
مانیز اینجا گرد هم جمع شده ایم تا این پیروزی بی نظیر را جشن بگیریم و شادی کنیم و در همین راستا برای شما برنامه های متنوع و جذاب در نظر گرفته ایم که در ادامه با یکدیگر همراه خواهیم بود.
در موج باز بخوانیم: