ملکه رنجبر
ملکه رنجبر بازیگر متولد ۱۰ شهریور سال ۱۳۱۷ در شهر رشت است. پدر ملکه رنجبر ،عبادالله رنجبر هنرمند و از اولین پایهگذاران تئاتر، از جمله مخالفان دولت در آن زمان بود و به خاطر اجرای تئاتری سیاسی به همدان تبعید شده بود و دقیقا به همین دلیل ملکه رنجبر تحصیلات خود را تا مقطع سوم متوسطه در رشت و پس از تبعید شدن پدرش در همدان ادامه تحصیل داد و همزمان زیر نظر پدرش تعلیم بازیگری هم دید. ملکه رنجبر نیز مانند بسیاری از ستارگان سینما و تاتر در کودکی و از سن ۶ سالگی فعالیت هنری خود را با نقش کوزت در بینوایان شروع کرد. سپس در سال ۱۳۲۷ به تهران آمد و به ادامه بازیگری در «تئاتر سعدی» پرداخت. رنجبر از بدو افتتاح تلویزیون با اجرای برنامههای زنده با تلویزیون همکاری داشت و در سال ۱۳۳۵ کار در رادیو را شروع کرد. علاوه بر این ملکه رنجبر ،به فعالیت در شهرداری نیز پرداخته و به گفته خودش حقوق بازنشستگی شهرداری هنوز برای او وجود دارد و زندگی اش تامین است.
بیماری ملکه رنجبر
ملکه رنجبر مدتی است به دلیل بیماری پارکینسون خانه نشین شده و از سینما و تلویزیون دور است و به گفته خودش دیگر حال و حوصله تماشای برنامهها و سریالهای تلویزیون را هم ندارد. فریبرز ایروانی تنها پسر ملکه رنجبر در اسفند ۱۳۹۵ بیماری مادرش را تایید کرده و گفت : «مادرم به دلیل کهولت سن، به افسردگی و پارکینسون مبتلا شده است.»
ملکه رنجبر : «این روزها بیشتر در خانه هستم و تنها برای رفتن به دکتر و برخی کارهای ضروری از خانه خارج میشوم. چند وقتی است که خانه نشین شده و بیشتر سعی میکنم با مطالعه و ورق زدن آلبومها و مرور خاطراتم روزها را سپری کنم. مبتلا به بیماری پارکینسون هستم و باید از داروهای مختلفی برای جلوگیری از پیشرفت بیماریام استفاده کنم که برخی از این داروها کمی بیحالم میکند. علاقهای به تماشای برنامههای تلویزیون ندارم و سریالها را دنبال نمیکنم و فقط گاهی فیلم سینمایی میبینم.»
فعالیت های ملکه رنجبر
از مهمترین فیلمهایی که ملکه رنجبر به ایفای نقش پرداخته است میتوان به اعتراف (مجید فهیم خواه) و دو فیلم ابوالحسن داوودی یعنی مرد بارانی و نان و عشق و موتور ۱۰۰۰ اشاره کرد. او سابقه بازی در سریال داستان یک شهر اصغر فرهادی را هم دارد که نقش خانم فرامرزی در کنار همسرش (کیومرث ملک مطیعی) از نقش های دوست داشتنی و ماندگار دوران خود بود.
ورود به دنیای هنر از زبان ملکه رنجبر
ملکه رنجبر : «من از هشت سالگی روی صحنه تئاتر بودم و در نمایش «بینوایان» نقش کوزت را بازی کردم. درواقع من اولین کوزت ایران هستم. از همان کودکی تحت نظارت پدرم وارد عالم بازیگری شدم و کارم را از تئاتر شروع کردم. در ۱۶ سالگی وارد سینما شدم و پس از آن به رادیو و تلویزیون رفتم و در نمایشنامههای رادیویی مشغول به کار شدم. وقتی قرار شد تلویزیون به ایران بیاید ما هنرمندان دور هم جمع شدیم تا برای برنامهسازی فکر کنیم. اولین شبی که تلویزیون ملی ایران به شکل رسمی روی آنتن رفت، من و سایر هنرمندان در آن برنامه حضور داشتیم و تنها شبکه ایران در آن زمان را افتتاح کردیم.»
ملکه رنجبر : «وقتی وارد سینما شدم هنوز خیلی جوان بودم. به سرعت در فیلمهای خوبی مانند «فردا روشن است» ایفای نقش کردم و در فیلم «اعتراف» بازی کردم که خیلی مورد توجه قرار گرفت. روزنامهها و مجلات معتبر آن زمان مانند «سیاه و سفید» و «اطلاعات» با من مصاحبه کرده و عکس مرا روی جلد زدند. اما شهرت و جوانی باعث نشد راهم را گم کنم و علاقهام به هنر همیشه به همان شکلی که در کودکی در وجودم بود، باقی ماند.»
ملکه رنجبر : «این روزها میشنوم بازیگران جوان برای پول بیشتر چک و چانه میزنند. در زمان ما این کارها زشت بود و من هرگز برای پول بیشتر چانه نمیزدم. من وقتی به کاری دعوت میشدم از تهیهکننده کار میپرسیدم چقدر بودجه دارید و چقدر میتوانید هزینه کنید، طبق چیزی که اعلام میشد، دستمزدم را اعلام میکردم. من برای بازی در فیلم «فردا روشن است» دوهزار تومان دستمزد گرفتم که به نسبت شهرتی که آن زمان به دست آورده بودم و پیشنهادهای دیگری که داشتم بسیار رقم کمی بود اما چون فیلمنامه را دوست داشتم به این چیزها اصلا فکر نمیکردم. پدرم ما را طوری تربیت کرد که وابسته به پول نباشیم و خودش هم اینطور نبود؛ البته همیشه حواسش به بازیگران تئاترهایش بود و هرطور شده دستمزد آنها را پرداخت میکرد. به یاد دارم وقتی بچه بودم شبی پدرم وارد منزل شد و به سرعت فرش خانه را جمع کرد. مادرم تعجب کرد و پرسید: «فرش را برای چه جمع میکنی؟» پدرم گفت: تئاتر امشب فروش خوبی نداشت. میخواهم این فرش را بفروشم تا هنرمندان تئاترم نا امید نشوند.»