۲۵ نوامبر روز جهانی محو خشونت علیه زنان (روز نارنجی چه روزی است؟ – روز نارنجی چیست؟)
از سال ۱۹۸۱، ۲۵ نوامبر هر سال (معادل چهارم یا پنجم آذر) به عنوان روز جهانی رفع خشونت علیه زنان (روز نارنجی) برگزیده شده است. این روز برای یادآوری عزم همگانی برای مبارزه با خشونت علیه زنان انتخاب شده است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۱۷ اکتبر ۱۹۹۹ نامگذاری این روز را به عنوان روزی جهانی (نارنجی) تصویب کرد. این تاریخ به خاطر قتل وحشیانه سه خواهر میرابال، فعالان سیاسی اهل جمهوری دومینیکن انتخاب شده است. خواهران میرابال چهار خواهر در جمهوری دومینیکن بودند که سه نفر از آنها در زمان مبارزه با دیکتاتوری رافائل تروخیو توسط عوامل او به قتل رسیدند. دومینیکن اولین سرزمینی در قاره آمریکا است که اروپاییها در آن استقرار یافتند و پایتخت آن، سنت دومینگو نیز اولین پایتخت مستعمراتی در این قاره است. پاتریا مرسدس میرابال، ماریا آرژانتینا مینِرْوا میرابال و آنتونیا ماریا تِرِسا میرابال هر سه در ۲۵ نوامبر۱۹۶۰ توسط حکومت تروخیو ترور شدند. هر چند که خواهر چهارم به نامو آدلا میرابال هم در تاریخ دیگری کشته شد. حال ۲۵ نوامبر، روز کشته شدن آنها، از سال ۱۹۹۱ به عنوان روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان که با نماد نارنجی رنگ مشخص شده و به روز نارنجی معروف است، نامگذاری شده است. حتی در ایران نیز علاوه بر بانوان، مردان فرهیخنه در چالش روز نارنجی و حتی فراتر از آن در ۱۶ روز نارنجی (از ۲۵ نوامبر تا ۱۰ دسامبر) شرکت کردند. نارنجی کردن عکس پروفایل ها در رسانه های اجتماعی، نارنجی کردن صفحات دسکتاپ و صحبت کردن در مورد فلسفه و علت روز نارنجی هم از جمله اقدامات مرتبطی بود که جامعه را در خصوص خشونت ها علیه زنان و روز نارنجی آگاه می کرد.
خشونت علیه زنان اصطلاحی تخصصی است که برای توصیف کلی کارهای خشونت آمیز علیه زنان به کار میرود. همانند Hate Crime، این شکل از خشونت بر علیه گروه خاصی از مردم اِعمال میشود و جنسیت قربانی پایه اصلی خشونت است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد (مجمع عمومی سازمان ملل متحد) خشونت علیه زنان را «هرگونه عمل خشونت آمیز بر پایه جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی (بدنی)، جنسی یا روانی زنان بشود» تعریف کرده است که شامل «تهدید به این کارها، اِعمال اجبار، یا سلب مستبدانهٔ آزادی (چه در اجتماع و چه در زندگی شخصی)» میشود. اعلامیه رفع خشونت علیه زنان در سال ۱۹۹۳ بیان میکند که این خشونت ممکن است توسط افرادی از همان جنس، اعضای خانواده، و حکومت اعمال شود.
انواع خشونت علیه زنان که روز نارنجی برای مقابله با آن ایجاد شده است:
- تجاوز جنسی در بستر زناشویی (تجاوز شوهر به همسر)
- حملات جسمانی و کتک زدن
- به کار بردن الفاظ رکیک در رابطه با زنان
- نگاه به عنوان ابزار جنسی
- احساس مالکیت به زن
- خواهان نابرابری
روز نارنجی و خشونت پنهان علیه زنان
آثار خشونت فیزیکی (معمولاً) قابل مشاهده است اما در مقابل، خشونتهایی وجود دارد که آثار مخرب آنها به چشم نمیآید اما تحملشان بسیار دشوار است. مانند دروغ گفتن، نفقه ندادن، به خواستههای زن بیتوجه بودن، چشمچرانی، تعدد زوجات، انتقاد کردن به طور مداوم، جدا کردن زن از کودکانش، دوستان و فامیل، پرخاش کردن، وادار کردن زن به ترک خانه، تهمت زدن، وادار کردن زن به پوشش خاص بدون میل خود.
فلسفه روز نارنجی چیست؟ (علت روز نارنجی و دلیل نامگذاری چیست؟)
سازمانها و کشورهای جهان میکوشند با برنامههای گوناگون با خشونت علیه زنان مبارزه کنند. سازمان ملل متحد روز ۲۵ نوامبر (معادل چهارم یا پنجم آذر) را روز جهانی رفع خشونت علیه زنان اعلام کرده است. مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۱۹۹۹ میلادی روز ۲۵ نوامبر را بعنوان روز جهانی “محوخشونت علیه زنان” تعیین کرد و از دولت ها، سازمان های بین المللی و نهادهای غیر دولتی (NGO ) خواست تا در این روز با ترتیب دادن برنامه هایی به رشد آگاهی زنان در این زمینه و مبارزه با خشونت علیه زنان کمک کنند. به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، سازمان ملل خشونت علیه زنان را بعنوان یکی از عمده ترین مشکلاتی که سلامتی جامعه را به خطر می اندازد، می شناسد و همچنین آن را از موارد نقض حقوق بشر بشمار می آورد. خشونت جنسی ، خشونت جنسی غیر تماسی ، خشونت کلامی، تجاوز،خشونت در مورد جهیزیه ، تن فروشی اجباری ،بارداری اجباری ، ختنه دختران ، خرید و فروش زنان و دختران ، خشونت علیه زنان کارمند و مستخدمین زن ، خشونت های ناشی از جنگ ، خشونت در زندان، تجاوزهای سیستماتیک ، خشونت نگاهی و رفتاری ، خشونت سیاسی و ….از انواع خشونتی ست که بر زنان اعمال می شود.
علل پنهان ماندن خشونت علیه زنان
با وجود گستردگی خشونت علیه زنان و تبعات زیانبار ناشی از آن، پنهان نگه داشتن اعمال خشونت و پرهیز زنان از واکنش فعال نسبت به آن، یکی از مشخصات خشونت علیه زنان در تمام جوامع است.
در فرهنگ سنتی، زنان ایرانی تا به اصطلاح کارد به استخوانشان نرسد لب به اعتراض باز نمیکنند. در نظام فکری مردسالار، اشکالی از خشونت مردان در خانواده طبیعی محسوب میشود و به زنان میقبولانند که زن با لباس سفید به خانه بخت میرود و با کفن سفید از آن بیرون میآید. طبق آمار کمتر از ۳۵ درصد خشونتهای خانگی به پلیس گزارش میشود.در یک تحقیق ۳ ماهه از ۱۸۰ مورد شکایت خشونت خانگی ۱۲۸ مورد حاضر به پیگرد قانونی مجرم نشدهاند. گاه به هنگام ضرب و جرح بین زن و شوهر معمولاً لحن قاضی حالت نصیحت به خود میگیرد و همه تلاش میکنند زن رضایت دهد و از شکایت خود صرفنظر نماید. در بسیاری از فرهنگها نه تنها خشونت خانگی تأیید میشود بلکه پنهان کاری زن از طرف جامعه مورد ستایش قرار میگیرد. علت دیگر پنهان نگهداشتن خشونت خانگی این است که قانونی به نام خشونت خانگی وجود ندارد، نه قانونی برای تعیین مجازات و نه قانونی برای نحوه رسیدگی به جرم.
خشونت علیه زنان در ایران: قانون یا فرهنگ، کدامیک مقصر است؟
گرچه اغلب کارشناسان خشونت علیه زنان در ایران را با فرهنگ مردسالار رایج در جامعه مرتبط میدانند، اما قوانین و سیاستگذاریهای تبعیضآمیز را هم در تشدید این نوع خشونت و نیز ناکامی تلاشها برای رفع آن، به شدت تأثیرگذار میدانند. به بیان دیگر، قوانین و مقررات میتوانند راه را برای تحولات فرهنگی و بینشی در جامعه بگشایند یا خود سبب حفظ و تشدید مناسبات عقبمانده شوند. به گفتهی بسیاری از فعالان حقوق زنان در ایران، شماری از قوانین وضعشده در ایران در دهههای اخیر، عملاً بر ابعاد تبعیضهای جنسیتی علیه زنان افزودهاند و تشدید خشونت علیه آنان را بیش از گذشته دامن زدهاند. به ویژه در قوانین مجازات اسلامی مثل شلاق زدن، سنگسار و دستگیریهای مربوط به روابط خارج از ازدواج، نحوهی رفتار با زنان خشونتآمیزتر است. در دستگاههای دولتی و قضایی، با زن به عنوان موجودی فرودوست رفتار میکنند. قتلهای ناموسی که قبل از انقلاب عموماً در استانهای جنوبی و غربی روی میداد اینک در شهرهای بزرگ و تهران نیز مشاهده میشود. فعالان حقوق زنان در ایران، علت این امر را کنترل مرد بر زن و کنترل برادر بر خواهر و پدر بر دختر میدانند که قوانین و مقررات موجود آن را تقویت و نهادینه کرده است. فعالان زنان از چند سال پیش، عمده تلاشخود را بر آگاهیدادن به زنان و نیز تغییر قوانین تبعیضآمیز متمرکز کردهاند. قوانینی که کشتن زن به دلیل داشتن رابطه با مرد دیگر، اجبار زن به برقراری رابطه جنسی با شوهر، کتک زدن زن توسط شوهر، محدودکردن رفت و آمدهای او، منع زن از ادامه تحصیل و کار، جلوگیری از خروج زن از کشور توسط شوهر و بسیاری خشونتهای دیگر را مجاز و قانونی کرده است.
عوامل مؤثر بر خشونت علیه زنان در ایران را میتوان چنین برشمرد:
- عوامل زمینهای: همچون سن، تعداد فرزندان، محل تولد
- عوامل اجتماعی: همچون میزان تحصیلات، اعتیاد و نوع شغل همسر
- عوامل فرهنگی: همچون قومیت زوجین، اعتقادات و باورهای دینی، فرادستانگاری مرد، تربیت خانوادگی، فرهنگ محل زیست
- عوامل خانوادگی: همچون پدرسالاری در خانواده همسر، مشاهده خشونت در خانواده همسر، تجربه خشونت در خانواده همسر
- عوامل اقتصادی: همچون میزان درآمد، میزان ثروت و دارایی، مسکن
قوانین نابرابر
برخی کارشناسان، قوانین جزایی نظام جمهوری اسلامی ایران در قبال زنان را از «خشنترین قوانین جهان» دانستهاند. حکم سنگسار سکینه محمدی آشتیانی در این مورد در سال ۲۰۱۰ این موضوع را زیر نور مجامع بینالملل قرار داد. در حال حاضر اصل ۱۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ایران رجال را واجد شرایط برای مقامهای بلند دولتی میداند و مراد از آن را فقط مردان تفسیر میکنند و نظام عدالت ایران شهادت زن را برابر نصف شهادت یک مرد میداند. برخی روحانیون حضور یک زن به عنوان ورزشکار جلودار تیم ملی المپیک ایران در مراسم افتتاحیه المپیک ۲۰۰۸ پکن را مورد انتقاد قرار دادهاند. یوسف صانعی با قوانینی همچون قانون حمایت از خانواده ۱۳۹۱ که برخی آن را زنستیز نامیدهاند، به مخالفت برخاست.
لایحه تأمین امنیت زنان علیه خشونت
از آنجا که خشونت علیه زنان، نقض حقوق بشر تلقی میشود، لایحه تأمین امنیت زنان علیه خشونت در دستور کار دولت یازدهم قرار گرفته و جلسات متعدد و تدابیر بسیاری در این راستا لحاظ شده است. بعلاوه با همکاری مرکز آمار ایران، شاخصهای بومی برای کمک به کاهش خشونتها در حال تدوین است. شهیندخت مولاوردی معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهور گفت: «رفع خشونت علیه زنان بسیار بلند پروازانه است اما آرزو میکنیم این اتفاق به وقوع بپیوندد.»
مقاله خانم تهمینه میلانی درباره خشونت علیه زنان – سال ۹۰
زخمی که نمی بینیم :
می دانید؟ خشونت همیشه یک چشم کبود و دندان شکسته و دماغ خونی نیست. خشونت، تحقیر، آزار و گاهی یک نگاه است. نگاه مردی به یقه ی پایین آمده ی لباس زنی وقتی که دولا شده و چایی تعارف می کند. نگاه برادری است به خواهرش وقتی در مهمانی بلند خندیده. نگاهی که ما نمی بیینیم. که نمی دانیم ادامه اش وقتی چشم های ما در مجلس نیستند چیست. ترسی است که ارام آرام در طول زمان بر جان زن نشسته. خشونت بی کلام، بی تماس بدنی، مردی است که در را که باز می کند زن ناگهان مضطرب می شود، غمگین می شود. نمی داند چرا. در حضور مرد انگار کلافه باشد. انگار خودش نباشد. انگار بترسد که خوب نیست. که کم است. که باید لاغرتر باشد چاق تر باشد زیباتر باشد خوشحال تر باشد سنگین تر باشد س.ک.س.ی تر باشد خانه دارتر باشد عاقل تر باشد. خشونت آن چیزی است که زن نیست و فکر میکند باید باشد. خشونت آن نقابی است که زن می زند به صورتش تا خودش نباشد تا برای مرد کافی باشد. مرد می تواند زن را له کند بدون اینکه حتی لمس اش کند. بدون اینکه حتی بخواهد لهش کند. این ارث مردان است که از پدران پدرانشان بهشان رسیده، خشونت، آزار، تحقیر امتداد همان “مادرش را فلان ها، عمه اش را بیسار”هایی است(باعرض پوزش) که به شوخی و جدی به هم و به دیگران می گوییم. خشونت، آزار، تحقیر همان “زن صفت، مثل زن گریه می کردی”هایی است که بچه هایمان از خیلی کودکی یاد می گیرند. خشونت، آزار، تحقیر، پله های بعدی نردبانی هستند که پله ی اولش با فلانی و بیساری معاشرت نکن چون… فلان لباس را نپوش چون…است. چون هایی که اسمشان می شود “عشق”. عشق هایی که می شوند ابزار کنترل. که منتهی می شوند به زنانی بی اعتماد به نفس، بی قدرت، غمگین، تحقیر شده، ترسان، وابسته، تهدید به ترک شده و شاید کتک خورده که فکر می کنند همه ی زخم هایشان از عشق است. که مرد عاشق زخم می زند و زخم بالاخره خوب می شود.
خشونت زنی است که زیر نفس های آغشته به بوی الکل مردش تظاهر به لذت می کند و فکر می کند قاعده ی بازی همین است. خشونت توجیه آزار روحی، کلامی، جسمی، جنسی مردی است که مست است. مستی انگار عذر موجهی باشد برای ناموجه ترین رفتارها. می دانید؟ کتک بدترین نوع خشونت علیه زنان نیست. کبودی و زخم و شکستگی خوب می شوند. قدرت و شادابی و باور به خویشی که از زن در طول ماهها و سالها گرفته می شود گاهی هیچ وقت، هیچ وقت، ترمیم نمی شود. خشونت دست سنگین پدری است که بر صورت دخترک ۹ ساله اش بلند می شود اما هرگز فرود نمی آید. خشونت گردنکشی برادری است که نگاه پسرک معصوم همسایه را کور می کند و خواهر را ناامید می کند از عشق پاک و دیوار به دیوار همسایگی. خشونت آروغ زدن های شوهر است به جای دستت درد نکند برای دستپخت عالی یک صبح تا ظهر حبس شدن در آَشپزخانه . خشونت قانون نابرابر حق قیومیت پدربزرگی است که در فقدان پدر ، صاحب بلامنازع نوه ی پسری اش می شود بی اینکه حضور مادر در جایی دیده شده باشد. خشونت حق ارثی است که پس از مرگ پدر به تو داده می شود نیم آن چیزی که برادرت می گیرد و تازه منت بر سرت می گذارند که نان آور خانه ات دیگری است . خشونت خود ما زنانیم که تمامی اینها را می پذیریم بی هیچ اعتراضی و آن کسی را هم که در میانمان به اعتراض بلند می شود با القاب زن فلان و بهمان به سخره می گیریم . خشونت خود خودمانیم
و از ماست که بر ماست… / خشونت بی کلام از تهمینه میلانی

عکس خواهران میرابل
خانه خواهران میرابال که علت روز نارنجی شدند…
خانه خواهران میرابال اکنون به موزه تبدیل شده و بر اساس زندگی آنها رمان در زمانهٔ پروانهها توسط خولیا آلوارز، کتاب «مینروا میرابال» توسط ویلیام گالوان، کتاب «لاس میرابال» توسط رامون آلبرتو فرراس و شعر «آمین پروانهها» توسط پدرو میر نوشته شده است. فیلم در زمانهٔ پروانهها نیز بر اساس رمان همنامش به کارگردانی ماریانو باروسو و فیلم Trópico de Sangre به کارگردانی خوآن دلانسر بر اساس زندگی خواهران میرابال ساخته شده است.
رافائل لئونیداس تروخیو مولینا با نام مستعار ال هِفه (رئیس) حاکم نظامی جمهوری دومینیکن بین سالهای ۱۹۳۰ تا زمان ترور شدنش در ۱۹۶۱ بود. او بین سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۸ و سپس از ۱۹۴۲ تا ۱۹۵۲ رسماً رئیسجمهور دومینیکن بود و پس از آن به شکلِ غیررسمی و غیرانتخابی به عنوان «مرد قدرتمند نظامی» حکومت کرد. دوران حکومتش، خشنترین دوره در تاریخ جمهوری دومینیکن است.تروخیو نیمه شب ۳۰ می ۱۹۶۱ در شورلت بل ایر مدل ۱۹۵۷ در یک درگیری مسلحانه با مردانی که به کمینش نشسته بودند در جادهای که از پایتخت به سن کریستوبال، محل زندگی معشوقه جوانش میرفت، کشته شد. نقشه این سوء قصد را مردانی از جمله ژنرال خوان توماس دیاس، آنتونیو دلامازا، آمادو گارسیا گررو و ژنرال آنتونیو ایمبرت باررا کشیده بودند. با این وجود این افراد نتوانستند کنترل کشور را به دست بگیرند چرا که ژنرال خوزه رومان معروف به پوپو (که عاقبت اعدام شد) با انفعال خود به همدستانش خیانت کرد و نقشه احتیاطی نیز برای این مسئله در نظر گرفته نشده بود. داستان دوران حکمرانی و مرگ «تروخیو» و ماجراهای پس از آن را «ماریو بارگاس یوسا» در رمان درخشان «سور بز» روایت کرده است.
جمهوری دومینیکن کشوری است در بخش شرقی جزیره هیسپانیولا در دریای کارائیب. پایتخت آن سانتو دومینگو است. زبان رسمی این کشور اسپانیایی و پول رایج آن پزو است.جمهوری دومینیکن با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت و ۴۸۴۴۵ کیلومتر مربع مساحت، پس از کوبا، دومین کشور بزرگ حوزه کارائیب از نظر جمعیت و مساحت بهشمار میآید. یک میلیون نفر از جمعیت جمهوری دومینیکن در پایتخت کشور زندگی میکنند.از سده هفتم میلادی ساکنان منطقه کنونی جمهوری دومینیکن را مردم قوم تائینوس تشکیل میدادند. کریستف کلمب در سال ۱۴۹۲ به ساحل دومینیکن رسید و این محل به محل اولین سکونتگاه دائم اروپاییان در آمریکا بدل شد. این سکونتگاه همان سانتو دومینگو، پایتخت کنونی کشور است که اولین پایتخت اسپانیا در قاره جدید نیز بود. پس از سه قرن حکومت اسپانیایی، که در خلال آن در دورههایی فرانسه و هائیتی نیز اداره کشور را در دست داشتند، این کشور در سال ۱۸۲۱ مستقل شد.
تجاوز جنسی، جنایت علیه بشریت
یکی از بحث ها در روز جهانی منع خشونت علیه زنان، بحث بر سر تجاوز جنسی به زنان در جنگ است. در ۱۷ سال گذشته تنها در جمهوری کنگو نزدیک به دویست هزار زن مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند. حساسیت های فزاینده روی این مسئله باعث شد که سازمان ملل، خشونت جنسی علیه زنان در دوران جنگ را مصداق جنایت علیه بشریت اعلام کند. سازمان های فعال در زمینه حقوق زنان وابسته به سازمان ملل از این پس فعالیت های گوناگونی را برای جلوگیری از تجاوز به زنان در مناطق جنگی و نیز کمک به زنان قربانی انجام می دهند. حمایت های دارویی، روانپزشکی، حقوقی و اقتصادی زنان قربانی، از جمله این کمک هاست. این سازمان ها هم زمان علیه فرار از مجازات عاملان تجاوز جنسی نیز مبارزه می کنند. فعالان حقوق زنان معتقدند تعقیب و محاکمه عاملان تجاوز، شاه کلید پیشگیری از وقوع آن است.
در موج باز بخوانیم:
- سلبریتی چیست؟
- بام لند کجاست؟
- رز سیاه نماد چیست؟
- لاکچری چست؟
- چلغوز یعنی چه؟
- کنسول بازی چیست؟
- فیجت اسپینر چیست؟
- آدرس رستوران روبوشف
- بلک فرایدی چه روزی است؟
- خواننده شبیه حسام نواب صفوی
- باران که شدی مپرس این خانه کیست