بهانه چنگیز برای حمله به ایران چه بود؟
از اتفاقات تاریخی مهم در تاریخ سرزمین ایران، حمله مغول ها به ایران است که در تاریخ ۳ لشکرکشی در تاریخ های مختلف برای آن ذکر شده است. اما آنچه باعث این سه لشکرکشی شد پرداختن به این موضوع است که بهانه چنگیز برای حمله به ایران چه بود؟
چنگیز خان مغول که اصلی اش “تموچین” بود، خان مغول و سردار جنگی بود در زمان قدرت داشتن سلطان محمد خوارزمشاه در ایران، توانست قبایل مغول را متحد ساخته و بخشهای وسیعی از آسیا شامل چین، روسیه را فتح کرده و به همین سبب با خوارزمشاهیان همسایه شود. وی که خود را همسایه ایران دید، در ابتدا با ادب و احترام از سلطان محمد خوارزمشاه درخواست کرد که مسیر راه بازرگانی میان قلمرو خوارزمشاهیان و چین باز شود. ولی سلطان محمد خوارزمشاه که براساس منابع تاریخی علارغم اینکه مردی با اراده و جاهطلب بود و شوکت ظاهری داشت، از لحاظ روانی دچار ضعف بوده و از طرفی هم بسیار تحت تاثیر صحبت و تصمیمات مادر خود ترکان خاتون بود، در مقابل این درخواست چنگیزخان پاسخی به دور از سیاست و مصلحت اندیشی و تدبیر می دهد و همین چنگیز را منتظر فرصت برای حمله به ایران می کند.
واقعهٔ اُترار بهانه چنگیز برای حمله به ایران شد!
حملهٔ مغول در پی “قتل ۴۵۰ بازرگان مغولی” در شهر “اترار” آغاز شد. شروع نخستین لشکرکشی در سپتامبر سال ۱۲۱۹ میلادی و به فرماندهی چنگیز خان بود. در واقع بسیاری از تاریخ نگاران واقعۀ اترار، “یعنی قتل بازرگانان وابسته به چنگیزخان” را بهانه چنگیز برای حمله به ایران می دانند.
ماجرای واقعه اُترار چه بود؟
چنگیز پس از تاخت و تاز در چین شمالی توانست پکن را تسخیر کند. سپس طوایف اویغور را به اظهار اطاعت واداشت کوچلک خان سرکردهٔ قبایل نایمان را که بر اراضی اقوام قراختائیان تسلط یافته بود، از آنجا راند و بدینگونه با خوارزمشاه که حدود شرقی قلمرو خود را به این نواحی رسانده بود، همسایه گشت و مرز مشترک یافت. آنچه از شواهد برمیآید لشکرکشی چنگیز به ایران برای بدست آوردن سرزمینی تازه و کسب غنائم نبود زیرا چنگیز با وجود کشور پر ثروت و عظیم چین که در تصرف داشت به لشکرکشی به ایران نیازی نداشت. چنگیز به رواج بازرگانی و تردد تجار علاقهٔ فراوانی داشت و بازرگانی را تشویق میکرد و برای همین در صدد برآمد با سلطان محمد خوارزمشاه که او را پادشاهی مقتدر میدانست روابط دوستانه برقرار سازد. به همین منظور جمعی از تجار خود را به ریاست محمود یلواج با هدایایی به خدمت سلطان محمد فرستاد و او را از وسعت کشور و قدرت و لشکر و آبادانی متصرفاتش مطلع ساخت. سلطان محمد نیز که در صدد توسعه متصرفات خود بود از اینکه چنگیز او را در نامهاش فرزند خطاب کرده بود خشمگین شد اما محمود یلواج به تدابیری آتش خشم او را فرونشاند و راضی ساخت که با چنگیز خان روابط دوستی برقرار سازد.
به این ترتیب اولین سفیر سلطان خوارزم در پکن پذیرفته شد و چنگیز تجارت بین مغول و قلمرو سلطان را لازمهٔ ایجاد روابط دوستانه اعلام کرد. در جریان همین احوال تعدادی بازرگان مسلمان از قلمرو سلطان محمد پارهای اجناس به ولایت خان مغول بردند و چنگیز هرچند در آغاز ورود با آنها با خشونت رفتار کرد، سرانجام از آنها دلجویی نمود و آنها را به خشنودی بازگرداند. در بازگشت آنها، و در سال ۱۲۱۸ میلادی (۶۱۴ ه.ق) تعدادی بازرگان مغول را که تعدادشان به ۴۵۰ نفر میرسید و ظاهراً اکثر آنها نیز مسلمانان بودند با پارهای اجناس به همراه ایشان و با نامهای شامل توصیهٔ آنها و درخواست برقراری رابطه بین دو دولت، به قلمرو سلطان خوارزمشاه فرستاد، اما غایرخان (اینالجق) حاکم اترار که برادرزاده و تحت حمایت ترکان خاتون مادر محمد خوارزمشاه بود، در مال بازرگانان طمع کرد و تجار مغول را به اتهام جاسوسی در سرحد قلمروی مورد حکومتش توقیف کرد و سپس با اجازهٔ سلطان محمد خوارزمشاه که در آن هنگام در ولایت عراق بود و گزارش غایرخان را نشانهٔ سوءنظر چنگیز تلقی کرد، تمامی این بازرگانان را قتلعام کرد.سپس گماشتگان خوارزمشاه بار کاروان را که شامل ۵۰۰ شتر طلا، نقره، مصنوعات ابریشمی چینی، پوستهای گرانبها و امثال اینها بود فروختند و مبلغ حاصل را به مرکز دولت خوارزمشاهی فرستادند.
چنگیز خان هنگامیکه از واقعهٔ اترار مطلع شد، با کنترل خشم خود، آخرین تلاشش را برای جلب رضایت از طریق دیپلماتیک انجام داد. وی یک مسلمان را که پیش از این در خدمت سلطان تکش بود و توسط دو مغول همراهی میشد، برای اعتراض به عملکرد غایرخان (اینالجق) اعزام کرد و خواستار تسلیم شخص وی شد.[۱۶] سلطان محمد مایل به استرداد غایرخان نبود زیرا بیشتر لشکریان و غالب سرکردگان لشکر او از خویشان غایرخان بودند و همچنین مادر سلطان محمد، ترکان خاتون، که در کارها نفوذ داشت نیز به قدرت ترکان قنقلی پشت گرم بود و چنین شد که سلطان محمد نه تنها درخواست چنگیز خان را قبول نکرد بلکه سفیر چنگیزخان که برای ابلاغ این درخواست استرداد غایرخان به پایتخت خوارزمشاهی آمده بود نیز به امر سلطان محمد به قتل رسید و همراهان او با ریش و سبیل بریده به نزد چنگیز بازگردانده شدند. این رفتار جنگ طلبانهٔ محمد خوارزمشاه هجوم چنگیزخان را به آسیای مرکزی تسریع نمود.
زمان حمله مغول به ایران و اثرات آن
یورش مغولان به ایران در سال ۶۱۶ق/۱۲۱۸م آغاز گردید. ادوارد تلر در خاطراتش در مورد حمله چنگیزخان مغول به ایران دوره خوارزمشاهی مینویسد: “تخریب سرزمینهای پارسی به دست چنگیزخان مغول از بدترین اتفاقات و جنگ های تاریخ ایران است که در آن بیش از نصف جمعیت سرزمین تسخیره ایران نابود گردید و پارس که همان ایران امروزیست، هرگز جلال و ابهت پیشین خود را دیگر بازنیافت!”
در حملهٔ چنگیز به ایران، محمد خوارزمشاه که تاب مقاومت نداشت به جزیرهٔ آبسکون (واقع در دریای خزر) میگریزد و همانجا میمیرد. پسر شجاع او، جلال الدین، در برابر هجوم مغولان ایستادگی میکند. چنگیزخان هم در وصف جلال الدین به فرزندان و سپاهیان خود میگوید: «از پدر چنین پسر باید».
حمله چنگیزخان مغول چنان وحشتناک و بیرحمانه بود که خیابانهای نیشابور که “مهد علم و دانش و نوآوری” آن زمان بود، تبدیل به جویبارهای خون گردید و از سرهای بریده مردان و زنان و کودکان هرمهایی ساخته شد و حتی به سگها و گربههای شهر نیز رحم نکردند. از اینروست که تاریخنگار دیگری مینویسد: “شکی نیست که نابودی و ویرانی که در حین خیزش دولت مغول در ایران بوقوع پیوست، و قتلعام وسیعی که در آن زمان رخ داد، در هزار سال هم ترمیم نخواهد گشت، حتی اگر فاجعه دیگری نیز بوقوع نپیوندد.”
دفاع مردم ایران در مقابل حمله مغول ها
دفاع مردم در حملهٔ نخست مغولان نشان از آن دارد که در حملهٔ نخست شهرهای مختلف در مقابل حملهٔ مغول به شدت مقاومت کردند، اما نفاق سران کشوری و لشکری با یکدیگر و نداشتن یک فرماندهٔ مدبر و فرار خوارزمشاه و بیانضباطی، نگذاشت که این همه مدافعات به نتیجهای قطعی منتج شود. حمله مغول بیش از خسارتهای اقتصادی، صدمات فرهنگی و روحی برجای گذاشت. در این حمله مراکز علمی و فرهنگی مانند کتابخانههای بسیاری سوزانده و ویران شد. شهرهای بزرگ بسیاری از بین رفت و به دنبال آن مراکز رشد و پرورش فکری به حداقل رسید. کاهش جمعیت و به اسارت گرفتن و فرستادن صنعتگران ایرانی به مغولستان باعث رکود اقتصادی در ایران، و تخریب قناتها و آبراههها — که در طول قرنها ساخته شده بودند، نیز سبب رکود کشاورزی شد. پس از حملهٔ مغول شماری از دانشمندان که از این حمله جان سالم بدر برده بودند، به مناطق امن مانده از این حمله مانند آسیای صغیر و هند مهاجرت کردند. همچنین از اثرات دیگر آن، رونق تجارت در مسیر راه ابریشم بین ایران، چین و کشورهای غرب ایران بر اثر ایجاد دولت واحد مغول و امنیت راهها بود.
6 دیدگاه
ناشناس
سلطان محمد با اینکارش نشون داد پادشاه بی تدبیری بوده بیشتر جنگ مغول شمال شرقی ایران تو خراسان بود
ناشناس
بیشتر جنگ مغول تو خراسان شمالی شرق بود واونجارو تصرف کرد سلطان محمد چه حماقتی کرد با اینکارش نشون داد پادشاه بی تدبیری بوده
Arpad
ای توروحت سلطان ممد
عبدالله
مغول ها اومدند ولی رفتند و ایران دست ایرانی افتاد و اینن نشانه است که هرکه بیاید رفتنی است و ایران مال ایرانی است.
پارسی نژاد
مغول ها هرگز به نواحی جنوبی ایران امروز نرسیدندو …
هری پاتر
اومدند