برنامه ماه عسل شنبه ۲۰ خرداد – ماجرای فروشگاه یاعلی (خانم جعفری)
داستان زندگی اول – خانم آزاد
ما در عراق زندگی می کردیم. خودم فوق لیسانس حقوق هستم. وکیل هستم. وضع مالی خوبی داشتیم. در کرکوک زندگی می کردیم. همسرم نماشگاه اتومبیل داشت. زندگی خوبی داشتیم تا اینکه فرزندمان را دزدیدند. مجبور شدیم ۳۰۰ میلیون تومان بدهیم تا فرزندمان را از دست دزدها در کرکوک نجات دهیم. بعد از این اتفاق بود که همسر گفت باید از کرکوک و عراق برویم. وگرنه این داستان دوباره تکرار می شود. ایران کشور مناسبی است و مسلمان هستند. این شد که به ایران آمدیم. همسرم در ایران مغازه گرفت و مشغول بکار شد. تا اینکه همسرم دو مرتبه سکته کرد و پزشکان گفتند که امکان کار کردن را به هیچ عنوان ندارد. مجبور شدم مشغول به کار بشوم. دنبال کار میگشتم. فرصت های کاری پیدا کردم ولی در لحظات آخر خیلی از کارها کنسل شد. تا اینکه یک کار پیدا کردم که آنجا همگی خانوم مشغول بکار بودند. یک روز صبح خانم جعفری به من زنگ زد و گفت چرا میخواهی کار کنی. گفتم همسرم امکان کار ندارد و مجبورم. ۳ ماه اجاره منزل را ندادم. خانم جعفری گفت بیا سر کار. ۱۲ روز کار کردم تا اینکه پس از ۱۲ روز خانم جعفری یک چک به مبلغ یک میلیون و هفتصد هزار تومان داد تا اجاره منزل را بدهم.
داستان زندگی دوم
زندگی خوبی داشتم تا اینکه همسرم در بازار به مشکلات مالی خورد. وقتی فرزند ۳ ماهه ای داشتم همسرم سکته کرد و فوت کرد. پدرم با کار کردن خانوم مخالف بود. ولی مجبور بودم کار کنم. اتفاقی با فروشگاه “یا علی” آشنا شدم. چون تقریبا شرایط من خاص بود خانم جعفری کمک کرد و قبول کرد. پدرم هم به خاطر اینکه کار از لحاظ روحی به من کمک میکرد قبول کرد. وگرنه پدرم قبول نمیکرد و ما از لحاظ مالی آنقدر تحت فشار نبودیم ولی از لحاظ روحی اذیت میشدم. وضعیت روحی ام در این حد بود که از خدا خیلی کمک می خواستم ولی وقتی دیدم جوابی از خدا نگرفتم، حتی این فکر در ذهنم گذشت که چون خدا به درخواست و دعای من گوش نمی دهد پس من هم حق دارم نماز نخوانم. شرایطم سخت بود. روزهای اول کار در فروشگاه حالم خوب نبود. خانم جعفری خیلی با من حرف زد. من در گذشته نماز میخواندم و روزه میگرفتم. خانم جعفری میگفت غذای روحی تو کم شده، دوباره با نماز و روزه به بهبود روح و روان خود برگرد.خانم جعفری سفینه نجات زندگی من است.
داستان از نگاه خانم جعفری
خانم جعفری اینچنین گفت: «در خانواده مذهبی متولد شدم. از لحاظ مالی خانواده متوسط هستیم. ۴ تا فرزند دارم ۳ پسر و یک دختر. ۲ تا از پسرها ازدواج کرده اند و ۲ تا نوه دارم. بعد از ازدواج در رفاه مالی بودیم. خانواده همسرم مشکل مالی نداشتند. البته خودم مدیر مدرسه بودم و فرهنگی بودم تا اینکه فرزند اولم به دنیا آمد و مدرسه را رها کردم. شغل همسرم کارمند بود. یکی از برادرانم شهید و یکی دیگر مفقود الاثر شد که البته بعد از ۱۷ سال استخوان هایش برگشت. همیشه دوست داشتم تاثیر گذار باشم. یه صندوق قرض الحسنه راه انداختیم. مدتی کار کردیم. تا اینکه شروع کردیم به آوردن اجناس و تبدیل به فروشگاه شد. طبقه اول منزل را برای اینکار گذاشتیم. دیدگاه اولم این بود که اجناس را به صورت قسطی به مردم بدهیم. بیشتر هم اجناس برای خانم ها بود. ۱۸-۱۹ سال است که راه اندازی کردیم. شهرداری به ما ایراد گرفت تا اینکه همسرم منزلی که داشت را فروخت تا توانستیم فروشگاهی راه اندازی کنیم. هم اکنون ۳۳۰۰ تا مشتری قسطی داریم. هنوز که هنوز است خرجی زندگی ام را همسرم میدهد. درآمدهای فروشگاه صرف خود فروشگاه می شود و برداشتی ندارم.»
خانم جعفری در ادامه گفت: «ملاک گزینش من در فروشگاه، دین و ایمان مردم نیست. حجاب نشانه بهشتی بودن افراد نیست. افراد می توانند در ملاعام و در خفا گناه کنند. ملاک حجاب و نماز و روزه نیست. اسم فروشگاه ما توشه سعادت بود. روی زنگ ما نوشته شده بود “یا علی” . ما را به “فروشگاه یا علی” شناختند هر چند که اسم فروشگاه چیز دیگری بود. این شد که اسم فروشگاه را به “یا علی” تغییر دادیم.»
همسر خانم جعفری کجاست؟
به ناگاه احسان علیخانی در برنامه ماه عسل، تصویری از همسر خانم جعفری نشان داد. همسر خانم جعفری الان کجاست؟
همسر خانم جعفری در سوریه
همسر خانم جعفری هم اکنون یکی از مدافعان حرم است. خانم جعفری امیدوار است که همسرش به سلامت برگردد و دل تنگ اوست ولی چاره ای نیست. میبایست او نیز به خواسته دلش برسد.
شماره تلفن فروشگاه “یا علی” : ۷۷۸۴۲۴۶۱ و ۷۷۸۴۲۳۱۱
این شماره از ۱۱۸ گرفته شده است و صحت آن مورد تائید موج باز نیست.
آدرس فروشگاه “یا علی”
خیابان دماوند ، ایستگاه سبلان ، بلوار ۲۷ متری ، شهید اشراقی ، پلاک۷۷