داستان ضرب المثل باد آورده را باد میبرد
ماجرا و داستان ضرب المثل باد آورده را باد میبرد به دوران سلطنت خسرو پرویز بر میگردد. خسرو دوم یا خسرو پرویز، بیست و چهارمین پادشاه ساسانی و از نامدارترین شهریاران ساسانیان است. آمده است در زمان سلطنت خسرو پرویز بین ایران و روم جنگی در گرفت و در این جنگ ایرانی ها پیروز شده و قسطنطنیه که پایتخت روم بود به محاصره ی ارتش ایران در آمد و سقوط آن نزدیک شد. در این میانه مردم رم فردی به نام “هرقل” را به پادشاهی برگزیدند. هرقل چون پایتخت را در خطر می دید ، دستور داد که خزائن جواهرت روم را در چهار کشتی بزرگ نهاده و از راه دریا به اسکندریه منتقل سازند تا چنانچه پایتخت سقوط کرد، گنجینه ی روم به دست ایرانیان نیافتد. بر اساس دستور پادشاه رم، دستورش اجرا شد و تمام خزائن برای انتقال آماده شده و به کشتی ها منتقل شدند. ولی کشتی ها هنوز مقداری در مدیترانه نرفته بودند که ناگهان باد مخالف وزید و چون کشتیها در آن زمان با باد حرکت می کردند ، هرچه ملوانان تلاش کردند نتوانستند کشتی ها را به سمت اسکندریه حرکت دهند و کشتی ها
به سمت ساحل شرقی مدیترانه که در تصرف ایرانیان بود در آمد. ایرانیان خوشحال شدند و خزائن را به “تیسفون” که پایتخت ساسانی بود فرستادند. خسرو پرویز خوشحال شد و چون این گنج در اثر تغییر مسیر باد بدست ایرانیان افتاده بود خسرو پرویز آنرا (گنج باد آورده) نام نهاد و از آنروز به بعد هرگاه ثروت و مالی بدون زحمت نصیب کسی شود ، آنرا باد آورده می گویند.
معنی و مفهوم ضرب المثل باد آورده را باد میبرد
معنی ضرب المثل باد آورده را باد میبرد : مال و ثروتی که بدون رنج و زحمت به دست آید خود به خود از دست میرود، زیرا سعی و تلاشی در تحصیل آن بکار نرفته تا قدر و قیمت آن بر صاحب مال و مکنت معلوم افتد. مال و ثروت باد آورده چون به دیگری تعلق دارد، همیشه دستخوش باد حوادث است و صاحبش هر آینه از آن طرفی نخواهد بست. بیهوده نیست که در ممالک پیشرفته، ثروتمندان واقع بین، فرزندانشان را مجبور میکنند که به هنگام تحصیل علم و دانش، ساعات فراغت را شخصاً کار کنند و به مال و منال پدر خوشدل و دلگرم نباشند. چرا که فرزندی که در عنفوان جوانی کار کند قطعاً احساس رنج و زحمت میکند و پس از مرگ پدر ثروت موروثی را به دست تطاول و اسراف نمیسپارد.
ریشه تاریخی ضرب المثل باد آورده را باد میبرد
خسرو پرویز از پادشاهان مشهور سلسله ساسانی بود که لشکرکشیهای عظیم و خوشگذرانیهای بی حد و حصر او و درباریانش کشور ایران را از اوج حشمت و شوکت به حضیض انقراض و نیستی کشانید. اگر چه به ظاهر یزدگرد سوم از قشون عرب شکست خورد، ولی عامل شکست و انحطاط از ندانم کاریها و نابسامانیهای عصر خسرو پرویز فراهم آمد. خسرو پرویز عاشق بی قرار زن و زر و دستدار خواسته و تجمل بود. در طول مدت سلطنت خود به قول صاحب کتاب حبیب السیر تعداد صد گنج و به عقیده سایر مورخان هفت گنج تدارک دید. نامهای آنها به شرح زیر است:
- گنج عروس
- گنج بادآورد
- گنج خسروی
- گنج افراسیاب
- گنج سوخته (یا ساخته)
- گنج خضرا
- گنج شادورد
که این هفت گنج در اصطلاح عامه به هفت خم خسروی معروف است. حکیم ابوالقاسم فردوسی، هفت گنج خسرو پرویز را در کتاب شاهنامه این طور تعریف میکند:
نخستین که بنهاد گنج عروس … ز چین و ز برطاس و از هند و روس
دگـر گـنـج بـاد آورش خوانـدنـد … شـمـارش بـکـردنـد و درمــانـدنـــد
دگر آنکه نامش همی بشنوی … تـو خـوانـی ورا دیــبــه خــســروی
دگـر نــامــور گــنــج افراسیاب … که کس را نبود آن بخشگی و آب
دگر گنج کش خواندی سوخته …. کز آن گـنـج بـد کـشـور افروخـتـه
دگر گنج کز در خـوشـاب بـود …. کـه بالاش یـک تـیـر پـرتـاب بـود
که خضرا نهـادند نامش ردان ….. هـمـان نـامـور کـاردان بـخـردان
دگر آنکه بد شادورد بـــزرگ ….. کـه گــویــنــد رامشگران سترگ
هفت خم خسروی
گنج عروس، گنج بادآورد، گنج خسروی، گنج افراسیاب، گنج سوخته (یا ساخته)، گنج خضرا و گنج شادورد که در اصطلاح عامه به هفت خم خسروی معروف است. بعد از سیزده سال سلطنت، در گنجهای خسرو پرویز، مقدار هشتصد میلیون مثقال نقود جمع شده بود که به پول امروز بالغ بر یک میلیارد فرانک طلا میشود، و البته این علاوه بر غنایم جنگی بود که بعدها نصیبش گردید. از این گذشته مقدار کثیری جواهر و جامههای گرانبها داشت که غالب آنها از عجایب روزگار بود. از طرف دیگر در حرم خویش، سه هزار زن داشت. غیر از زنان و دخترانی که خدمتکار و خواننده و نوازنده و رقاصه بوده اند. سه هزار خادم و هشت هزار و پانصد مرکب سواری، من جمله اسب معروف به شبدیز و هفتصد و شصت فیل و دوازده هزار قاطر برای حمل بار و بنه و بیست هزار شتر داشت. همچنین سرکش و باربد یا پهلبد، سر حلقه رامشگران و ترانه سازان درباری بودند و هر شب شش هزار مرد جنگی به حراست و پاسداری پرویز قیام مینمودند. چون خسرو پرویز بوی پوستهای تحریر را دوست نداشت، فرمان داد که نامهها را بر کاغذی که به گلاب و زعفران آغشته باشند بنویسند. بهترین عطرهایی که خسرو پرویز استعمال میکرد، ترکیبی از عصاره گل فارسی و شاهسپرم سمرقندی و ترنج طبری و نرگس مسکی و بنفشه اصفهانی و زعفران قمیو نیلوفر سیروانی و عود هندی و مشگ تبتی بود که به قول “ریدک خوش آرزوک” غلام خسرو پرویز، بوی بهشت از آن استشمام میشد. خسرو پرویز دویست مثقال زرمشت افشار داشت، که چون موم نرم و نقش پذیر بود. دستاری بود که شاه دست را با آن پاک میکرد و هر وقت میخواستند آن را صاف و تمیز کنند در آتش میانداختند. (ظاهراً این دستار از پنبه کوهی بوده است که آتش چرک را پاک میکرد ولی آنرا نمیسوزانید.)
در موج باز بخوانیم:
- ازدواج سفید چیست؟
- مراحل بازی نهنگ آبی
- ازدواج ساندویچی چیست؟
- موش های زنده خوار در تهران
- مثلث خود مشغولی چیست؟
- رابطه سام اصغری و بریتنی اسپیرز
- چون تو با بد بد کنی پس فرق چیست
- باران که شدی مپرس این خانه کیست
- کار نیکو کردن از پر کردن است یعنی چه؟
- چرا در طلا فروشی از عدسی استفاده میکنند؟
- معنی ضرب المثل دشمن دانا بلندت میکند بر زمینت میزند نادان دوست