ملاصدرا کیست؟ (۱ خرداد ماه، روز گرامیداشت ملاصدرا)
صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی معروف به ملاصدرا و صدرالمتألهین، متولد ۹ جمادیالاول ۹۷۹ قمری (۱۵۷۱ میلادی) مصادف با ۱۷ مهرماه ، در شهر شیراز، محله قوام است. وی در ۱۰۴۵ قمری (۱۶۴۰ میلادی) در شهر بصره عراق چشم از جهان فروبست اما در نجف به خاک سپرده شد. ملاصدرا فیلسوف معروف ایرانی در سدهٔ یازدهم هجری قمری است که در طول عمر باعزت خود، حکمت متعالیه را بنیان نهاد. کارهای او را میتوان نمایش دهندهٔ نوعی تلفیقاز هزار سال تفکر و اندیشهٔ اسلامی پیش از زمان او به حساب آورد. از جمله استادانی که ملاصدرا از آنها آموزش دیده بود میتوان به : شیخ بهائی، میرفندرسکی و میرداماد اشاره کرد و از جمله شاگردانی که وی تربیت نمود میتوان از فیض کاشانی، عبدالرزاق لاهیجی وحسین تنکابنی نام برد. در زمان ملاصدرا سلسله صفویان بر ایران حکومت می کردند و رسم آنان این بود که به استان فارس استقلال می دادند و برادر پادشاه حاکم آنجا بود و معروف است که پدر ملاصدرا وزیر او بوده است.
پدر ملاصدرا “خواجه ابراهیم قوامی” سیاستمداری دانشمند و بسیار مؤمن بود و با وجود داشتن ثروت و عزت و مقام هیچ فرزندی نداشت ولی سرانجام بر اثر دعا و تضرع بسیار بدرگاه الهی، خداوند پسری به او داد که نام او را محمد (صدرالدین) گذاشتند و در عمل او را “صدرا” می خواندند و همین سبب شد که بعدها نیز ملقب به «ملا» یعنی دانشمند بزرگ شد و با نام «ملاصدرا» شناخته شده و معروف گردید و به همین سبب ملاصدرا بر نام اصلی وی غلبه کرد. صدرالدین محمد (یا صدرا)، تنها فرزند وزیر حاکم منطقه وسیع فارس، در بهترین شرایط یک زندگی اشرافی زندگی می کرد و بر اساس رسوم آن زمان، فرزندان اشراف در قصر خود و بوسیله معلّمان خصوصی و خانگی آموزش می دیدند. صدرا پسری بسیار باهوش، جدی، با انرژی، درس خوان و کنجکاو بود، در مدت کوتاهی تمام دروس مربوط به ادبیات زبان فارسی و عربی و هنر خط نویسی را فرا گرفت، حتی ممکن است برسم قدیم سواری و شکار و فنون رزمی را هم آموخته باشد که منبع موثقی به آن اشاره نکرده است. همچنین ریاضیات و نجوم و قدری پزشکی نیز از دروس نوجوانان بود. درسهای دیگر او علم فقه و حقوق اسلامی و منطق و فلسفه بود که در این میان صدرای جوان که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود، از همه آن دانشها مقداری آموخته بود ولی گرایشش بیشتر به فلسفه و بخصوص عرفان بود.
ملاصدرا و مکتب
ابراهیم قوام در آغاز، محمد کوچک را به مکتب خانه ملااحمد در محله قوام و به نزد ملااحمد برد. محمد دو سال در این مکتب خانه خواندن و نوشتن و قرائت قرآن را فراگرفت. سپس او را به یک معلم خانگی به نام ملا عبدالرزاق ابرقویی سپردند تا به محمد صرف و نحو بیاموزد.یادداشتهایی که از دوران جوانی او باقی مانده بخوبی علاقه او را به ادبیات عرفانی بخصوص اشعار فارسی فریدالدین عطار، جلال الدین مولوی و عراقی و نیز تصوف ابن عربی نشان می دهد. بخشی از این آموزش مسلماً در شیراز بوده ولی بخش عمده آن را به احتمال قوی در پایتخت آن زمان (شهر قزوین) گذرانده است، زیرا حاکم فارس پس از مرگ شاه که برادر او بود به سلطنت رسید و ناگزیر به قزوین رفت و بسیار بعید بنظر می رسد که وزیر و مشاور او بهمراه او نرفته باشد یا رفته و تنها فرزند خود را با خود و خانواده نبرده باشد. بر این اساس، صدرا در سن شش سالگی بهمراه پدر به قزوین رفته و در کنار اساتید فراوانی که در همه رشته های علمی در آن شهر بودند به آموزش مقدماتی و متوسطه پرداخته و زودتر از دیگران به دوره عالی رسیده است.
ملاصدرا در قزوین با دو دانشمند و نابغه بزرگ، یعنی شیخ بهاءالدین عاملی و میرداماد که نه فقط در زمان خود، که حتی طی چهار قرنی که از آنها گذشته، بینظیر و سرآمد بوده اند آشنا شد و بر سر کلاس آنها حاضر شد و به سببنبوغ خود ظرف مدت کوتاهی، سرآمد شاگردان آنها گردید. دو پیشامد سبب وقفه در تحصیل محمد نوجوان شد، یکی وفات ملا عبدالرزاق ابرقویی بود که محمد نوجوان را در مرگ استاد خود سوگوار کرد و دیگر وفات شاه تهماسب یکم صفوی و به پادشاهی رسیدن شاه اسماعیل دوم صفوی که سبب ناامنی ایران از جمله شیراز گشت، و ابراهیم قوام از بیم جان خانوادهٔ خود را از شیراز به امیرنشینهای جنوب خلیج فارس کوچاند. پس از مرگ یا کشته شدن شاه اسماعیل دوم و با به فرمانروایی رسیدن شاه عباس یکم دوران هرج و مرج به پایان رسید و ابراهیم و خانوادهاش به شیراز بازگشتند. محمد به فرمان پدرش به بصره رفت و در حجرهٔ بازرگانی شیرازی به نام یوسف بیضاوی که پدرش با او قرارداد بازرگانی بسته بود، به کار مشغول شد. سه ماه پس از آن، ابراهیم قوام به دیار باقی شتافت و محمد سوگوار ناگزیر به شیراز بازگشت و به گرداندن حجرههای بازرگانی پدرش پرداخت.