بیوگرافی سلمان فرخنده بازیگر
سلمان فرخنده بازیگر،متولد سال ۱۳۶۱ در شهر شیراز، فارغ التحصیل مقطع لیسانس رشته ادبیات نمایشی است. سلمان از ۱۵ سالگی وارد عرصه نمایش شد و برای اولین بار در سال ۱۳۷۶ در یک نمایش عروسکی ایفای نقش کرد. سلمان فرخنده اولین تجربه ی حرفه ای خود در عرصه تصویر را در سال ۱۳۹۲ با ایفای نقش در فیلم سینمایی “۵۰ قدم آخر” به کارگردانی کیومرث پوراحمد تجربه کرد و پس از آن در قاب تلویزیون نیز حضور یافت. از جمله سریال هایی که وی در آنها ایفای نقش کرده است می توان به ایفای نقش عماد در سریال مینو (سال ۹۷) و هادی همت در سریال بچه مهندس (سال ۹۷) اشاره کرد. علاوه بر اینها سلمان فرخنده با حضور در سریال آسپرین (در سال ۱۳۹۵)، تجربه ی بازی در نمایش خانگی را هم به کارنامه ی هنری خود افزوده است.
سلمان فرخنده علاقه و اعتقاد خاصی به نمایش های عروسکی دارد و دوره ی عروسک سازی را در کارگاه عروسک سازی و عروسک گردانی محمد اعلمی گذرانده است. وی همچنین با تاسیس گروه هنری جادو از اواخر دهه ۸۰ فعالیت مستمری در تئاتر دارد و همسرش را هم در این مسیر همراهی می کند. همسر سلمان فرخنده از بازیگران و کارگردانان تاتر است.
پست اینستاگرامی سلمان فرخنده در خصوص اولین حضورش در یک نمایش عروسکی
سلمان فرخنده : «فکر کنم اینجا پانزده سالم باشد در نقش هندوانه، نمایش «کوچولو بگو » با کارگردانی حسن دهقان. چند وقت بعد محمد اعلمی پیش ما آمد و به جای ماهی، ماهیگیری یادمان داد، یک کارگاه عروسک سازی و عروسک گردانی برایمان گذاشت .از آن کارگاه نمایش عروسکی مهمان ناخوانده با عروسکهایی که خود بچه ها ساختند شکل گرفت و ما ماهیگیری یاد گرفتیم. (از آن نمایش واجرا هایش هیچ عکسی ندارم) ولی بچه ها دیگر همیشه خودشان عروسک میسازند و اجرا میکنند.
پ.ن: ایستاده از چپ :علیرضا خواجه ملک(انجیر)، احسان شکوهیان( آب)،یادم نمیاد(خورشید) ،میترا محمدی(هویج )،یادم نمیاد،نسیم شیرزادی(خروس تصحیح به شانه به سر)
نشسته از راست : مهسا سهام پور( گوجه فرنگی تصحیح به سیب) تماشاگر(پسر عموم) و من (هندوانه)»
سلمان فرخنده و همسرش میترا مومنی
سلمان فرخنده با بانو میترا مومنی ازدواج کرده است. حاصل ازدواج سلمان فرخنده و همسرش یک فرزند پسر، متولد ۱۹ تیرماه ۱۳۸۹ است.
پست اینستاگرامی سلمان فرخنده برای همسرش
سلمان فرخنده : «من و همسرم چند سال پیش در اپیزود دوم نمایش سه نخ آخر در نقش زن و شوهری کرد اهل ترکیه که به هوای آزادی به شوروی سابق فرار کرده بودیم و آنجا مخفیانه از ترس استالینیسم زندگی میکردیم را بازی میکردیم. پیش از اجرا هر کاری کردیم میراث سه ماه در بغل کسی بماند تا ما اجرا کنیم ، نشد، از میترا که جدا میشد پغی میزد زیر گریه ، هوای یزد سرد و باد امان نمیداد. اجرایمان در محوطه باز بود. دو واگن قطار ساخته بودیم که در سالن جا نمیشد و خودمان با داربست و پارچه مشکی سالن بی سقفی را ساخته بودیم.
حاصل شش ماه تمرین سخت ،دوری و سفرهای شیراز به یزد. میترا گفت «اجرا از بچه که مهمتر نیست. میراث را پشتم میبندم مثل همه ی مادر ها که بچه را به دوش میکشند »و به دوش کشید . همه ی این سالها بار تمام زندگی را به دوش کشید.تنهایی، دوری ،و انواع دردسر های بیشمار من،از بی ملاحظه بودن و بی نظمی ها تا …. سالها روی صحنه تئاتر رفتن و درخشیدن به او بدهکارم. سالها تنهایی از پس مشکلات بر آمدن به او بدهکارم. سالها سالها سالها کنار او بودن را بدهکارم.
پ.ن: میترا در همان اجرا وهمان جشنواره جایزه بازیگری گرفت.»
عکس های سلمان فرخنده بازیگر
پست اینستاگرامی سلمان فرخنده در مورد حضورش در تاتر عروسکی
آدرس پیج اینستاگرام سلمان فرخنده
https://www.instagram.com/salman_farkhondeh
در موج باز بخوانیم: