بیوگرافی محمد زیکساری استاد کهنمویی خندوانه
محمد زیکساری با نام کامل محمد حسین زیکساری متولد مهر ماه سال ۱۳۶۲ نقش استاد کهنمویی را در خندوانه بازی میکند. محمد زیکساری فارغ التحصیل رشته تئاتر بوده و سابقه چندین و چند ساله بازیگری و کارگردانی در تئاتر را دارد. زیکساری تجربه همکاری با افراد مهم و تاثیرگذاری مانند رضا بابک، نصیر ملکیجو، آیدا کیخایی و محمدحسن معجونی در کارنامه خود دارد. محمد زیکساری از کودکی به تئاتر علاقه داشته و در دوران تحصیل اش در تیم های اجرای نمایشهای دهه فجر در مدرسه فعالی می کرده است و نهایتا هم تصمیم به خواندن کاگردانی تئاتر در دانشگاه می گیرد. محمد زیکساری پیش از دانشگاه دو سال در کانون سینماگران جوان، رشته سینما و سپس دوره کارشناسی کارگردانی تئاتر خواند. به گفته خودش از آنجایی که مادرش فلسفه محض خوانده بود به آن علاقه مند شده و در ادامه دوران تحصیلی خود تصمیم به خواندن رشته فلسفه هنر در مقطع دکتری گرفت. محمد زیکساری در زندگی واقعی خود استاد دانشگاه است. او به دانشجویان ارشد نقاشی «تاریخ تطبیقی هنر» و به بچه های رشته بازیگری، «بازیگری» درس میدهد. زیکساری میگوید خودش هم نمیداند که دانشجویانش خبر دارند که او همان استاد کهنمویی خندوانه است یا نه! محمد زیکساری : «من سر کلاسهایم خیلی جدیام. «گفتیم و خندیدیم» هم نداریم (باخنده). سر کلاسها هم آزاد هستم، رفت و آمد هم آزاد است. دیر و زود هم نداریم. این جور چیزها برایم مهم نیست؛ چون زورکی نمیشود. هرکسی کلاس را دوست داشته باشند میآیند، هر کسی هم دوست نداشته باشد، نمیآید.» محمد زیکساری در کارنامه کاری خود یک کار محیطی به نام “پروانههای غمگین من در یک صبح دلانگیز بهاری” در کافه تئاتر شهر اجرا کرده است که موضوع آن استادی است که برای تعداد زیادی دانشجو در خصوص مسائل اجتماعی صحبت میکرد و بیننده نمایش میتوانست به هر قسمتی از نمایش (صحنه اجرا) تمرکز کند.در همین تئاتر یک شب رامبد جوان برای تماشای کار میرود و با توجه به اینکه حسابی میخندد و از کار خوشش می آید، یک شب دیگر هم به اتفاق چند نفر از دوستانش برای اجرای تئاتر می رود. حدود ۲۰ روز بعد از این نمایش، رامبد جوان با محمد زیکساری تماس گرفته و پیشنهاد کار به او می دهد. کار پیشنهادی آن زمان به زیکساری ایفای نقش در نقش یک راننده تاکسی در مجموعه ای درباره شهرداری و تاکسی رانی (که از شبکه تهران پخش میشد) بود.قدمت استاد کهنمویی به چیزی پیشتر از اجراهای او در خندوانه بر میگردد، به قدری که این استاد پیش از این در سال ۸۸ در تئاتر شهر استندآپ های طولانی و یک ساعته داشته و بعدها پایش به خندوانه باز شده است. پیدایش کاراکتر استاد کهنمویی برای خالق شخصیتش انگار ساز و کار عجیب و غریبی نداشته است.
محمد زیکساری : «راستش را بخواهید من برخوردم استاد و دانشجویی نیست، انگار دانشجویی هستم مثل بقیه. اینکه چقدر شبیه بقیه استادها هستم را هم نمیدانم چون به خودم از بیرون نگاه نکردم تا متوجه ویژگی خاص یا رفتار خاصی شوم. البته پوزیشن استاد و معلم بودن در سیستم آموزشی ماست که از معلمها چیزی را میسازد که همه میبینیم. من درباره خودم این را میدانم که موقع درس دادن خیلی از خود بیخود میشوم چون خیلی شور این را دارم که درس را بین بچهها جا بیندازم. (میخندد)»
انتخاب اسم استاد کهنمویی
محمد زیکساری : «این اسم حتما از یک جایی در ضمیر ناخودآگاهم نشسته ولی خودم هم نمیدانم از کجا آمده است، چون برای انتخابش دلیل عجیب و غریبی نداشتهام. یک روز از خواب بلند شدم و تصمیم گرفتم نامم «استاد کاظم کهنمویی» باشد.» کافی است یکی دوباره پای استندآپ های استاد کهنمویی بنشینید تا چهره کاریکاتوروار تمام استادهای دوران تحصیل برایتان تداعی شود. «استاد کهنمویی تقریبا ترکیبی است از حداقل ده تا از معلم های خودم از دوره راهنمایی و دبیرستان تا دوره دانشگاه؛ طوری که از هرکدامشان یک ویژگی را گرفتهام همه را با هم در استاد کهنمویی کلاژ کردهام. برای همین است که هرکسی استاد کهنمویی را میبیند می گوید با آن خاطره دارد و از این دست استادها را تجربه کرده است.»
سابقه حضور محمد زیکساری در نقش استاد کهنمویی در خندوانه
اولین حضور استاد کهنمویی در خندوانه به پخش فصل دوم این برنامه برمیگردد ، برنامهای که استاد به بهانه برگزاری کلاسهای تندخوانی پایش را به بخش استندآپهای خندوانه باز کرد. اما نکته جالب توجه اینجاست که محمد زیکساری میگوید، حضور استاد کهنمویی در خندوانه زودتر از اینها قرار بوده اتفاق بیفتد.
محمد زیکساری : «ما نمایش”مسخ” نصیر ملکیجو را در تالار حافظ اجرا میکردیم که مجری طرح و مدیر هنری آن اشکان خطیبی بود. رامبد در آن نمایش هم آمد و کار ما را دید. من در آنجا نقش یک دلقک متفاوت را بازی میکردیم که حتی یک مقدار هم ترسناک بود. فردای آن روز بود که رامبد با من تماس گرفت، پیشنهاد کار داد و گفت که این روزها برنامهای را به نام خندوانه روی آنتن میبرد. من از او خواستم که یکی دو قسمت از برنامه را بین تماشاچیها ببینم که آن قسمت هنوز هم هست، من آنجا با یک سر تراشیده بین تماشاچیهای نشستهام (با خنده). رامبد در آن برنامه با من قرار گذاشت و گفت من هر وقت اعلام کردم کسی حرف یا انتقادی دارد تو بیا و یک چیزی بگو. بعد که ضبط شروع شد هرچه گفت کسی حرفی ندارد؟ کسی انتقادی ندارد؟ چند بار این سوال را تکرار کرد ولی من مانده بودم و به خودم میگفتم این کار را انجام بدهم یا ندهم (با خنده). تمام که شد رامبد گفت تو چرا هیچ چیزی نگفتی؟ گفتم نمیدانم چه تصمیمی میخواهم بگیرم. آن موقع منصرف شده بودم. اما سری دوم که پخش شد دوستانم گفتند که در خندوانه کمدینها استنداپ اجرا می کنند. من خیلی از این ماجرا خبر نداشتم؛ ولی وقتی فهمیدم این بار خودم با رامبد تماس گرفتم و پیشنهاد استندآپ استاد کهنمویی را دادم که او هم استقبال کرد و من هم پایم به خندوانه باز شد.»
شکل گیری شخصیت استاد کهنمویی توسط محمد زیکساری
صفر تا صد شکل گیری شخصیت استاد کهنمویی ساخته دست شخص محمد زیکساری است، تمام متنها را هم خودش مینویسد و اجرا میکند. استادی که طبق گفته خودش استندآپ هایش مخاطبان خاص دارد و قشر خاصی میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
محمد زیکساری : «گاهی اوقات بعضی از مخاطبان انقدر عجیب نگاهم میکنند که انگار فیزیک کوانتوم درس میدهم. برای همین خیلیها وقتی استندآپ های کهنمویی را میبینند بازخوردشان این است که این چه میگوید و یا چه بیمزه است. از طرفی هم درک میکنم که چرا عدهای از مخاطبان با استندآپهای استاد کهنمویی ارتباط برقرار نمیکنند؛ چون تماشاچی اگر معنا را کشف نکند دچار بحران میشود. ارتباط هم موقعی شکل میگیرد که کد برای مخاطب باز شود و به خودش بگوید «آهان اِ… فهمیدم» برای همین است که معتقدم طنز استاد کهنمویی برای قشر خاصی است.»

استاد کهنمویی
نگاه محمد زیکساری به شهرت
تقریبا هیچ کس در کوچه و خیابان به واسطه گریم و لباس استاد کهنمویی، محمد زیکساری را نمیشناسد. اتفاقی که خودش هم از آن استقبال میکند. «خوشحالم که در کوچه و خیابان من را نمیشناسند؛ چون این موضوع خجالت زدهام میکند. در تمام مدتی که استاد کهنمویی را در خندوانه اجرا کردم شاید دوبار اتفاق افتاده که مردم مرا بشناسند. یک بار موقع کپی گرفتن بود که مغازهدار باهوش بود، از روی صدا شناخت و از من پول نگرفت. (با خنده) بار دوم هم در یک کافه بود که وقتی کافه دار سفارشم را آورد دیدم رویش نوشته بود استاد کهنمویی»

استاد کهنمویی
برخلاف تصوری که خیلیها از زیکساری به خاطر اجراهایش در خندوانه دارند، او به شدت آدمی جدی و حتی گوشه گیر است. همین موضوع هم باعث شده تا چندان تمایل برای مشهور شدن نداشته باشد، تا جایی که خودش میگوید سالیان سال از مخالفان سر سخت موبایل و شبکههای اجتماعی بوده و حتی تا مدتها در برابر خرید آن مقاومت میکرده است.
محمد زیکساری : «من کارهای زیادی را بلدم انجام بدهم. من کار تئاتر انجام میدهم. مینویسم، کارگردانی میکنم و حالم با همین خوب است. برای همین شهرت خیلی جزو الویت هایم نیست. بیشتر از خودم برایم مهم این است که کار و نقشم دیده شود. من حتی صفحه اینستاگرامی را هم که برای خودم باز کردم برای تبلیغ و اطلاعرسانی کارها و نمایش هایم بود نه خودم.»
وقتی صحبت از شهرت و شناخته شدن می شود. محمد زیکساری دارای شخصیتی خجالتی است و اگر چند نفر به طور همزمان به او خیره شوند از شدت خجالت عرق میکند! اما سوال ما اینجاست که با چنین شخصیت خجالتی او چه طور به بازی در تئاتر و اجرای استندآپ مشغول است؟
محمد زیکساری : «من اگر قرار بود خودم در خندوانه استندآپ اجرا کنم از استرس اینکه مخاطب نخندد هر بار گریه میکردم و بیرون میرفتم؛ ولی در کار ما، ماجرا از جایی شروع میشود که شما دائم دارید در مرز خودآگاه و ناخودآگاه حرکت میکنید. یک تعریفی در بازیگری وجود دارد که میگوید بازیگری کنترل و رهایی است. کنترل از خودآگاه میآید و رهایی از ناخودآگاه؛ شما در تئاتر دائم در این مرز حرکت میکنید. شما ۱۵ دقیقه از نمایش گذشته به خودت میآیی و میگویی این نمایش است، ولی در ادامه دوباره غرق در اجرا میشوی برای تماشاچی هم همین اتفاق میافتد؛ چون ما دائم داریم در مرز خودآگاه و ناخودآگاه حرکت میکنیم.»

عکس محمد زیکساری
محمد زیکساری و خنداندن مردم
خنداندن دیگران شاید یکی از سختترین کارهای دنیا باشد. این موضوع از جایی به خودش سر وشکل جدیتر و مهمتری میدهد که شما یک استندآپ کمدین باشید. چون در اجرای استندآپ مهمترین ماموریت و وظیفه شما این است که مخاطب را بخندانید و اگر او به اجرای شما نخندد شما بازی را باختهاید.
محمد زیکساری : «من، یعنی محمد زیکساری اگر قرار بود استندآپ اجرا کنم و بعد مخاطب به آن نخندد، خودم را میباختم؛ ولی کهنمویی این طور نیست او درسش را میدهد و میرود. حالا تماشاچیها میخواهند بخندد، میخواهند نخندد. اگر هم نخندند او باز با پررویی ادامه میدهد و میرود؛ برای همین من در این قالب نگرانی ندارم چون خودم را پشت کاراکتری مثل استاد کهنمویی پنهان کردهام.»

عکس محمد زیکساری (استاد کهنمویی)
وقتی محمد زیکساری برایمان از پنهان شدن خودش در حین اجراهای استاد کهنمویی میگوید، برایمان از خاطره اجرایی حرف میزند که هیچوقت در خندوانه پخش نشد، اجرایی که او نه در قالب استاد کهنمویی که در قالب خود محمد زیکساری در مقابل تماشاچیها ظاهر شده است. « من یک بار به عنوان محمد زیکساری در خندوانه استندآپ اجرا کردم که پخش هم نشد. استندآپی درباره سینما بود که یک مقدار هم تخصصی بود؛ ولی سعی کرده بودم عامه پسند باشد. باورتان نمیشود در اجرا هیچکس نخندید، فقط نگاه میکردند. در آن لحظه شروع کردم به عرق کردن، این حال عین باتلاق میماند! مخاطب هم در حین اجرا خوب می فهمد که داری دست و پا می زنی. من واقعا داشتم دست و پا میزدم و آنها هم فقط نگاهم میکردند. دقیقا همانجا بود که دلم میخواست زمین دهان باز کند و من بروم داخلش. بعد از آن استندآپ انقدر حالم بد شد که حد و اندازه ندارد. همان جا بود که فهمیدم من با شخصیت خودم هرگز نمیتوانم استندآپ کنم.»
موضوع پایان نامه دکتری زیکساری در رشته فلسفه هنر از آن اسمهای عجیب و غریبی است که برای ما تنها سینمای برگمان بودنش آشنا بود، اما هرچه بود چیزی بود که خودش میگوید وقتی به آن فکر میکند دچار دوگانگی میشود.
محمد زیکساری : «من در زندگیام زیاد با خودم درگیر میشوم مثلا گاهی وقتها به خودم میگویم اگر من دکتری فلسفه هنر میخوانم و الان مشغول تز دکتری هستم پس آن کسی که هر هفته در قالب استاد کهنمویی به خندوانه میرود و استندآپ میکند چه کسی است؟ من کدامشان هستم؟»

عکس محمد زیکساری (استاد کهنمویی)

عکس محمد زیکساری (استاد کهنمویی)
در موح باز بخوانیم:
- بیوگرافی علی مسلمی و همسرش
- بیوگرافی مهشید مرندی و همسرش
- بیوگرافی سیامک صفری و همسرش
- بیوگرافی مینا نوروزی فرد و همسرش
- بیوگرافی سولماز حصاری و همسرش
- بیوگرافی سحر دولتشاهی و همسرش
- بیوگرافی سروش جمشیدی و همسرش
- نگین معتضدی و همسرش جواد خیرخواه
- بیوگرافی مستانه مهاجر همسر پژمان بازغی
- بیوگرافی محسن تنابنده و همسرش روشنک گلپا