برنامه دورهمی ۱۶ اردیبهشت ۹۶
موضوع برنامه : اعتماد به نفس
میهمان : مریم کاویانی – ۴۷ ساله
مریم کاویانی ، هنرپیشه دوست داشتنی ، محجوب و آرام سینما و تلویزیون ، متولد سال ۱۳۴۹ در شهر اهواز است. اما با توجه به اینکه پدر و مادر وی متولد بابل هستند، اصالتا مازندرانی است. او در یک خانواده ۴ نفره با یک برادر کوچکتر از خودش زندگی میکند. دارای مدرک کارشناسی ارشد پرستاری بوده و شغل اصلیش پرستاری است و در سال ۱۳۸۰ بازیگری را آغاز کرد. وی در سن ۳۴ سالگی و میتوان گفت خیلی دیر وارد عرصه بازیگری شد اما خیلی سریع پله های پیشرفت را طی کرد. او در خصوص مسیر عاشق شدنش گفت : « ابتدا عاشق عروسکهام، بعد عاشق پدر و مادرم ، عاشق یک عشق دنیوی ، عاشق پسرم علی و اکنون عاشق زندگی و آرامشم هستم» . علی ، پسر مریم کاویانی در حال حاضر دانشجوی رشته عمران است. به گقته مریم کاویانی: «علی من قهرمان زندگی من و بهترین مشاورم است. او بسیار هنرمند است و شاید یک روزی همه متوجه شدند که چه تواناییهایی دارد هر چند در حال حاضر دوست ندارد کسی متوجه هنرش بشود. مریم کاویانی به نوشتن بسیار اعتقاد داشته و در پایان برنامه دوره همی گلدانی با صلح جهانی و بهشت شدن دنیا و عدم وجود واژه جنگ و دشمنی، به صورت دلنوشته تقدیم دوره همی کرد.
وی در جواب به سوال : واقعا همینطور مظلوم و محجوب هستین یا ما اینطور فکر میکنیم؟ گفت: «خیلی پیش نمیاد که اعتراضی بکنم، و اگر خیلی عصبانی بشم تذکر میدم!»
شروع کار هنری مریم کاویانی
از پرستاری واقعا منصرف نشده ام ، تقریبا ۳ سال پرستاری کرده ام ، اما انقدر پیشنهاد کار داشتم تو سینما که فکر کردم چیزی که خودم نمیرم دنبالش حتما جزیی از شانس و سرونوشتمه و نباید نه بگم. اومدم تجربه کردم و یه جورایی برای من مثل معجزه بود. من به شانس و سرنوشت خیلی اعتقاد دارم. «همکاران سینما و تلویزیون زیاد به بیمارستان محل کار من میامدن و بسیار پیشنهاد میدادن. اولین کاری که پذیرفتم ،کاری از خانم افسانه منادی و آقای نادر مقدس کاری را در دست ساخت داشتند که من را تو بیمارستان دیدند و دعوتم کردن به صحنه، من با یکی از همکارانم به نام خانم مرتضوی که در آزمایشگاه کار میکردند سر صحنه رفتیم تا فقط پشت صحنه را ببینیم که یهو دیدم مانتو تنم کردند و گفتند نقش پزشک را بازی کن. من در عمل انجام شده قرار گرفتم و با یک برداشت بازی کردم و مورد تشویق قرار گرفتم و بعد از اون یکسال گذشت و من آقای نادر مقدس را ندیدم تا زمانیکه اکران فیلمشون شد و من دیدم عکس من پشت کاست فیلم چاپ شده و من خیلی شرمنده شدم از این لطف و تبلیغشون و رفتم پیداشون کنم و ازشون تشکر کنم که آقای محمد علی سجادی منو دیدن و همین جور هی پیشنهاد داشتم»
خاطره مریم کاویانی از اولین حقوقش
این اتفاق در سال ۸۰ و در سن ۳۴ سالگی وی افتاد. مریم کاویانی : «زمانیکه من پیشنهاد کار داشتم همه میگفتن چرا نمیری؟ همه حاضرن پول بدن و برن جلوی دوربین، چرا قبول نمیکنی؟ اولین قرارداد من در دفتر آقای طرحکشیان توسط آقای متولی که مدیر تولید بودند،برای کاری از آقای رامبد جوان بود. زمانیکه انتخاب شدم و رفتم برای قرارداد گفتند شما بفرمایید تو این اتاق که قرارداد ببندیم. آقای متولی به من گفتن خوب شما سه روز کار دارین و سه تا شب کاری، چقدر بنویسم؟ بعد من گفتم من پول ندارم! گفتن یعنی چی من پول ندارم؟ گفتم آقا من پول ندارم شما خواستین من بیام من پولی ندارم به شما بدم! بعد آقای متولی خندشون گرفت گفت نه بابا ما باید به شما پول بدیم! گفت چند بنویسم؟ گفتم نمیدونم! گفت دویست هزار تومن خوبه بنویسم واسه ی سه روز و سه شب؟ و برای من یه معجزه بود چون من ۱۴۷ ساعت کار میکردم تو بیمارستان با شیفت های سنگین و اونموقع ۱۴۱ هزار تومن میگرفتم برای یک ماه! و اونجا بود که من فهمیدم راز اینهمه پیشنهاد کار یک معجزه مالیه برای من.»
دروغ گفتن مریم کاویانی
«من اگر دروغ بگم توی چهرم کاملا نمایان میشه و این را مادرم هم میگه! اگر جایی مجبور به گفتن دروغ بشم استرس تو چشام کاملا مشهود و مشخصه. یعنی دچار یک جنگ و دوگانگی درون خودم میشم که در حاضر من مشخص میشه! آدم خیلی صادقی نیستم اما تجربه کردم که با راه راست آدم خیلی زودتر به مقصد میرسه تا دروغ، برای همین سعی کردم کمتر دروغ بگم.
خاطره مریم کاویانی از جنگ
مریم کاویانی که متولد سال ۱۳۴۹ در شهر اهواز است در زمان شروع جنگ ۹ ساله بوده است. « ما در هفت تپه بودیم، که بین شوش و دزفول و اهواز است. یک شهرک کارخانه ای بود که ۲ تا کارخانه کاغذ پارس و طرح نیشکر اونجا بود و پدر و مادر مشعول بودند. و من یادم میاد که همیشه یه ساک آماده بود اما چون من و برادرم سن کمی داشتیم تلخی ماجرا را به شوخی تلقی میکردیم و فکر میکردیم همیشه آماده سفر هستیم. خاطرات تلخ جنگ برام خیلی ملموس نیست. دلتنگ اهواز هستم اما وقتی میرم اونجا دلم میگیره و عوارض جنگ هنوز هست.»
بهترین اتفاق زندگی کاری مریم کاویانی در ۵ سال اخیر
بهترین اتفاق زندگی کاری من لحظه ای بود که با من تماس گرفتند و گفتند برای “ویلای من” انتخاب شدی. و اینکه افتخار همکاری با مهران مدیری را داشتم. کاویانی با بیان اینکه شاید کم کاری بازیگران ریشه در بحران اقتصادی داشته باشد، اظهار داشت: به عقیده من مشکل کم کاری های ما ریشه در بحران اقتصادی دارد و یا شاید اشکال از من است چرا که خیلی روابط اجتماعی قوی ندارم، خیلی آنلاین و در دسترس نیستم ،در جشن ها و مراسم ها شرکت نمیکنم؛ اما کمی همت هم برای تولیدات کم شده است و این حیف است چرا که اگر کم کار بسازیم، سینما و تلویزیون ما نابود می شود در صورتیکه ما خیلی توانمندیم و میتونیم کارهای خیلی خوبی بسازیم. چشم و همچشمی در کار ما بسیار زیاد است. زمانیکه در او یک فرشته بود و یا فیلم سینمایی هوو در سال ۸۴ دیده شدم تمام تلفن ها به سمت مریم کاویانی بود و مدام بازی میکردم ولی در خال حاضر کم کار بودم و اعتقاد دارم اگر اعتدال رعایت شود و همه سر جایشان باشند، همه دوستان ما کار خواهند نمود و هیچ کس بیکار نمی ماند..
نقطه ضعف و قوت، از دید خود مریم کاویانی
همه جا اعتماد به نفس ندارم. مخصوصا وقتی خیلی شلوغ بشه، در محیط های شلوغ اصلا اعتماد به نفس ندارم، در برنامه های زنده اعتماد به نفس ندارم. مهمترین نقطه ضعف من این است که خیلی تلاش نمیکنم و زیادی توکل میکنم و میدونم خودم در حق خودم کوتاهی میکنم و بزرگترین مشخصه ای که در وجودم دارم و خودم خیلی دوسش دارم، اینه که کینه رو نمیشناسم و اگر از کسی دلگیر بشم خودم پیش قدم میشم برای حال خوب خودم!
نقطه ضعف مریم کاویانی از دید مهران مدیری
وای که خانم کاویانی خندشون بگیره! کلا اونروز ضبط تعطیله… همه میریم خونه فرداش میایم! یعنی از دست میرن و یه طوری میشه که آب قند میدن و …
خاطره مریم کاویانی از کار در ویلای من با مهران مدیری
مریم کاویانی : «خنده آقای مدیری ناخودآگاه آدم را به خنده میندازه. در زمان ضبط “ویلای من”، فاصله ی زمانی عید بود که من مسافرت رفتم. ۱۷ ام یا ۱۸ ام فروردین اومدم سر صحنه، شما (مدیری) حالتون خوب نبود،در اثر سرماخوردگی کلیه هاتون درد میکرد و با اینکه همیشه حوصله دارید ولی غمگین بودید. من اومدم جلو خدمتتون برای سلام و عرض ادب و تبریک سال نو. شما از من پرسیدید مسافرت بودی؟ گفتم بله. گفتید کجا؟ گفتم گرجستان. پرسیدید خوش گذشت؟ گفتم نه والا! گفتید چرا خوبه که؟ گفتم نه آقای مدیری اگر بابلسر رفته بودم بیشتر بهم خوش میگذشت! و شما انقدر خندید که من خیلی خوشحال شدم که تونستم اون لحظه حال شما رو خوب کنم.»
مادر بهتری هستید یا بازیگر بهتری؟
مریم کاویانی : «مادر بهتری هستم. البته شاید خیلی فرصت نداشتم تا در حق علی ام مادری کنم اما میگن جوجه را آخر پاییز میشمرن. سعی کردم که در آینده علی خیلی سهیم باشم.»
خودت را به چه شیء ای تشبیه میکنی؟
مریم کاویانی : «درخت! نه که بگم ریشه دارم اما در تغییرات و فصول مختلف زندگی خودم را نمیبازم! بهار و تابستان و پاییز و زمستان را سپری میکنم.»
در موح باز بخوانیم:
- همسر فریبا متخصص
- نرگس آبیار و همسرش
- بیوگرافی پوریا پوربهرامی (پسر فریبا متخصص)
- بیوگرافی بهنام بانی
- بیوگرافی شهرزاد کمال زاده
- بیوگرافی کامران تفتی و همسرش
- بیوگرافی امیر کربلائی زاده و همسرش + عکس
- بیوگرافی مجید واشقانی
- بیوگرافی احسان کرمی و همسرش + عکس
- بیوگرافی قربان نجفی و همسرش
- بیوگرافی حسین رفیعی و همسرش + عکس