معنی شعر خرد رهنمای و خرد دلگشای
شعر خرد رهنمای و خرد دلگشای از جمله شعرهایی است که با استخراج بخش هایی از شعر فردوسی در مورد ستایش خرد است و با نام هایی مانند : “به نام خداوند جان و خرد” و “توانا بود هر که دانا بود” نیز شناخته می شود. در این مطلب از موج باز این شعر به همراه متن کامل آن آورده شده است.
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
به نام خداوندی که جان (جسم و روح) و خرد (قدرت فکر و اندیشه) را آفرید که از این بالاتر ذهن انسان درک نمی کند.
خرد رهنمای و خرد دلگشای
خرد دست گیرد به هر دو سرای
اندیشه و تفکر انسان را در زندگی راهنمایی می کند و باعث شادتر بودن انسان می شود و اندیشه در هر دو دنیا (هر دو جهان) باعث نجات و خوشبختی انسان می شود.
به دانش گرای و بدو شو بلند
چو خواهی که از بد نیابی گزند
اگر می خواهی از شر و بدی آسیب و صدمه ای نبینی باید به سمت آگاهی و دانش بروی و با علم داشتن خود را بالا بکشی (به مقام بالاتر برسی)
زنادان , بنالد دل سنگ و کوه
اَزیرا ندارد بَرِ کس,شکوه
از دست افراد نادان حتی دل سنک و کوه هم می نالد و ناراحت است (اشاره به اینکه افراد نادان به همه چیز و همه کس آسیب می زنند)، و به همین دلیل افراد نادان پیش هیج کسی ارج و قرب و احترام ندارند.
توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر , بُرنا بود
کسی که دارای اندیشه و دانش باشد و شخص دانایی بشود، به وسیله ی دانایی اش توانمند می شود چرا که دانش دل انسان را جوان می کند.
فردوسی
- خرد : اندیشه
- گرای : گرایش پیدا کن، علاقه نشان بده
- بدو شو : به وسیله ی آن
- گزند : آسیب ، صدمه
- ازیرا : بدان جھت،چون که
- شکوه : ابھت، عظمت،احترام
- برنا: جوان
به نام خداوند جان و خرد … کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای … خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر … فروزنده ماه و ناهید و مهر
ز نام و نشان و گمان برترست … نگارندهٔ بر شده پیکرست
به بینندگان آفریننده را … نبینی مرنجان دو بیننده را
نیابد بدو نیز اندیشه راه … که او برتر از نام و از جایگاه
سخن هر چه زین گوهران بگذرد … نیابد بدو راه جان و خرد
خرد گر سخن برگزیند همی … همان را گزیند که بیند همی
ستودن نداند کس او را چو هست … میان بندگی را ببایدت بست
خرد را و جان را همی سنجد اوی … در اندیشهٔ سخته کی گنجد اوی
بدین آلت رای و جان و زبان … ستود آفریننده را کی توان
به هستیش باید که خستو شوی … ز گفتار بی کار یکسو شوی
پرستنده باشی و جوینده راه … به ژرفی به فرمانش کردن نگاه
توانا بود هر که دانا بود … ز دانش دل پیر برنا بود
از این پرده برتر سخن گاه نیست … ز هستی مر اندیشه را راه نیست
کنون ای خردمند وصف خرد … بدین جایگه گفتن اندرخورد
کنون تا چه داری بیار از خرد … که گوش نیوشنده زو برخورد
خرد بهتر از هر چه ایزد بداد … ستایش خرد را به از راه داد
خرد رهنمای و خرد دلگشای … خرد دست گیرد به هر دو سرای
ازو شادمانی وزویت غمیست … وزویت فزونی وزویت کمیست
خرد تیره و مرد روشن روان … نباشد همی شادمان یک زمان
چه گفت آن خردمند مرد خرد … که دانا ز گفتار از برخورد
کسی کو خرد را ندارد ز پیش … دلش گردد از کردهٔ خویش ریش
هشیوار دیوانه خواند ورا … همان خویش بیگانه داند ورا
ازویی به هر دو سرای ارجمند … گسسته خرد پای دارد ببند
خرد چشم جانست چون بنگری … تو بیچشم شادان جهان نسپری
نخست آفرینش خرد را شناس … نگهبان جانست و آن سه پاس
سه پاس تو چشم است وگوش و زبان … کزین سه رسد نیک و بد بیگمان
خرد را و جان را که یارد ستود … گر من ستایم که یارد شنود
حکیما چو کس نیست گفتن چه سود … ازین پس بگو کافرینش چه بود
تویی کردهٔ کردگار جهان … ببینی همی آشکار و نهان
به گفتار دانندگان راه جوی … به گیتی بپوی و به هر کس بگوی
ز هر دانشی چون سخن بشنوی … از آموختن یک زمان نغنوی
چو دیدار یابی به شاخ سخن … بدانی که دانش نیاید به بن
در موج باز بخوانید :
- شکر نعمت نعمتت افزون کند از کیست؟
- شعر رقص باد خنده ی گل به صورت داستان
- زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست از کیست؟
- معنی ضرب المثل دست بالای دست بسیار است
- مفهوم ضرب المثل تو که نی زنی چرا بابات از حصبه مرد
- معنی ضرب المثل سحرخیز باش تا کامروا باشی چیست؟
- معنی ضرب المثل دشمن دانا بلندت میکند بر زمینت میزند نادان دوست
3 دیدگاه
ناشناس
خیلی خیلی خوبه
ناشناس
بدک نیست ولی خوشم نیومد.از ۷،۱۰ میدم
ناشناس
به نظر من خیلی خوب است