برنامه ماه عسل چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
میهمان : عمو رفیق (پدر فاطمه و مریم) آشپز لنج ، حبیب ، رسول و ناخدای لنج – لنج ای که از چابهار حرکت کرده و به همراه ۶ ملوانش گمشد و نهایتا سر از افریقا درآورد… برنامه ریزی سفر : ۴۵ روز صید
داستان گم شدن ملوانان
صیادانی که بعد از ۲ ماه و ۱۲ روز وارد ایران شده بودند و هنوز خانواده های خود را ندیده اند به ماه عسل آمدند. رسول ، حبیب (۲۱ ساله) ، ناخدا و رفیق
۱ فروردین ۹۶ ناخدا مولوانان را جمع کرده و درست بعد از سال تحویل لنج حرکت میکند چرا که آن زمان برای ماهیگیری بسیار مناسب است. حبیب قبلا صیادی کرده است اما چون خدمت سربازی رفته بود ۴ سالی بود که صید نرفته بود. حبیب عاشق شده بود و به همین دلیل به شدت علاقه داشت به صید برود و به ناخدا اصرار میکند که حتما او را نیز ببرند. میرود تا کار کند و پول جکع کند تا پول درآورده و بتواند ازدواج کند. ناخدا مخالف آمدن حبیب بوده است چرا که هرگز با ناخدا همسفر نبوده و به نظر ناخدا حبیب ماله دریا نیست او میگوید از چهره آدمها میفهمد که برای این کار سخته شده اند یا خیر. افراد دریایی از فرم قیافه و دست و بلد بودن بافت تور و .. قابل تشخیص هستند. تورها که پاره میشوند باید توسط صیادان مجدد ترمیم شوند. ناخدا و رسول نزدیک ۷ سال است که با هم به صید میروند. آنها ۲۰۰۰ قالب یخ ، ۲۵ هزار لیتر آب ، ۲۰ کیلو برنج و ۶ کیلو شکر و … به همراه موتورچی و آشپز و یک نفر زیر نظر ناخدا (او را سرنگ مینامند) که بتواند به ملوانان پیغام ها را برساند و به نوعی معاون ناخدا است. در این سفر حبیب “سرنگ” بوده و همه باید بعد از ناخدا از او تبعیت کنند. یک شب به ناکهان موتور خاموش میشود و مشکلی پیش میاید. حبیب به زیر آب رفته و توری را که ۳ شب به موتور هواپیما گیر کرده بود را آزاد کرده و بعد از نیم ساعت که زیر آب بود به لنج برمیگردد. لنج بستگی به شرایط ماهی صید میکند. ظرفیت لنج این گروه ۳۵ تا نهایتا ۴۰ تن بوده است. ناخدا میگوید ۱۷ سال است ناخدا است و این اولین بار بود که با چنین شرایطی مواجه میشود!
صیادان وقتی با لنج میروند فقط امکان ارتباط بیسیمی دارند و امکان زنگ زدن و برقراری ارتباط تلفنی با خانواده خود را ندارند. در این لنج ۶ نفر حضور دارند و سفر شروع میشود. روز ۲۶ ام موتور لنج خراب میشود. لنج های دیگر حدود ۳۰ میلیون میگیرند تا به دنبال آنها آمده و لنج آنها را بوکسور کرده و به ساحل چابهار برگردانند. سیستم برقی لنج و باتریهای متصل به موتور قطع میشود! لنج ۲ روز با لنجی که به دنبال آنها میامد ارتباط داشت اما ۸ روز زمان برای رسیدن آن لنج زمان لازم بود.اما متاسفانه وقتی موتور لنج خاموش میشود، لنج به دست جریانات آب سپرده میشود!!! لنج در آبهای عمان رها شده و بر اساس امواج آب هدایت لنج را به دست میگیرد.به دلیل قطع شدن سیستم برقی بیسیم هم کار نمیکند. گروه ملوانان حتی موتور را باز کرده و مجددا سرهم میکنند. ملوانان کار کردن با موتور را بلد هستند اما نکته خراب شدن پمپ موتور است که حتی دست زدن به آن برای درست کردن بسیار خطرناک است حتی امکان انفجار دارد…تمام ارتباطات اکنون قطع است و GPS هم کار نمیکند و ملوانان و ناخداها نمیدانند در چه موقعیتی هستند. آنها حدود ۸ تن ماهی هم در لنج دارند اما یخهای نگهداشت ماهی ها شروع به آب شدن میکند و ماهی ها شروع به گندیدن میکنند در نتیجه ماهی ها را به دریا میریزند. حالا شدت باران و طوفان وحشتنام شده است و حتی یک متر جلوتر را هم نمیبینند. آنها نمیدانستند به سمت آفریقا در حال حرکت هستند و گمان میبردند در همان اطراف سرگردانند. ۱۵ روز بعد از خراب شدن موتور که ۴۵ امین روز سفر است ناخدا هم از شرایط ناامید میشود و متوجه میشود در آبهای آزاد راها شده اند، کسی کمک نمیکند و باران و موج و طوفان و وحشت هم ادامه دارد. قضاهای باقی مانده را جیره بندی میکنند تا بتوانند بیشتر زنده بمانند. حبیب میگوید تا وقتی لنج سالم بود نمیترسیدم اما بعد از آن من هم شدیدا ترسیدم… آنها با برنامه ی منظمی موتور پمپ را که ۱۵۰ لیتر بنزین داشت را در زمانهای مشخصی روشن کرده و آبهای جمع شده در لنج را خالی میکردند. برای اینکار هم جیره بندی و نگهبانی راه می اندازند. این موتور پمپ تا ۳ روز قبل از پیدا شدن ملوانان بنزین داشت. ملوانان معتقدند تا زمانیکه موتور پمپ بنزین داشته باشد امکان غرق شدن لنج نیست. نزدیکیهای ساعت ۵ صبح “محمد بخت” را که او هم از ملوانان بود بیدار کرده و میگویند بنزین هم تمام شد! این لحظه ۶۰ امین روزی است که ملوانان روی آب سرگردانند.
آنها به قدر کافی غذا داشته اند چرا که لنج ها حداقل تا ۲ ماه بیشتر از میزان مورد نیاز غذا با خود میبرند. از ابتدا قرار بود در این لنج ۸ ملوان باشند اما برای اینکه سهم پول بیشتری بین آنها تقسیم شود ۶ نفره عازم میشوند. آنها میدانند که می، جون، جولای کلا دریا در آن سمت تعطیل بوده و به جز قایق ها هیچ لنجی امکان رفتن به دریا ندارد پس میخواهند درآمد بیشتری داشته باشند تا در این ماه ها هم بتوانند راحت زندگی خود را بچرخانند. قاعدتا ۴۸ ساعت بعد از تمام شدن بنزین لنج به زیر آب میرود. ناگهان حبیب مانند دیوانه ها دچار استرس شده و همه ملوانان هم در حال گریه هستند… اهرم قایق نجات را باز میکند و قایق نجاتی که ۲سال هم از زمان شارژ آن گذشته است چنان با شدت باز میشود که اتاق ناخدا را هم میشکند، نکته اینکه حتی باز کردن قایق نجات را هم بلد نیستند!!! ساعت ۵:۳۰ ۶ صبح روز ۶۲ ام است که قایق را حبیب که هول شده است به دریا می اندازد اما از بدی شانس قایق چپه وارد دریا مشود و انجاست که ناخدا به آب پریده و نهایتا قایق را برگردانده و نگه میدارند. حالا لنج در حال غرق شدن است و تنها امید ملوانان نشستن در قایق نجات است اما برای زنده ماندن باید مقداری غذا هم با خود به قایق نجات ببرند. پس هرآنچه توانستند جمع میکنند. ابتدا ۴ نفر وارد قایق نجات میشوند. حبیب هنوز در لنج است، طوفان ادامه دارد و باران هم میبارد. حبیب طناب لنگر لنج را که در آب بود پاره کرده و بلافاصله به آب میپرد. اینجاست که شدیدا ترس همه را به شدت فرا گرفته است. آنها در این فاصله منور روشن کردند، لباس ، پتو و … آتش زدند اما کسی آنها را پیدا نکرد…
روز ۶۳ ام چیزی شبیه کوه به چشم میبینند… ناگهان ملوانان همه با دقت نگاه کرده و کوه را می نگرند. قایق به سمت کوه حرکت میکرد که ناگهان بادی از ساحل شروع به وزیدن کرد و قایق را در جهت دریا هل میداد حتی ۲ پاروی موجود در قایق هم کمکی نکرد و قایق داشت مدام از ساحل دور میشد… ناچار ناخدا طنابی به طول ۳۰۰ متر را به کمر خود بسته و شروع به شنا میکند. تصمیم آنها این بوده که ۲ نفر به سمت ساحل شنا کنند و ۴ نفر هم در قایق بمانند. حبیب و ناخدا هر چه میرود به ساحل نمیرسد و نا امیدی شدیدتر میشود. به گفته حبیب حتی بال کوسه را هم در آب دیده اند! حدود ۶ ساعت شنا کرده اند… طناب را هم راها کرده اند تا اینکه ناخدا به سختی به ساحل میرسد… آنها فکر میکردند به ساحل پاکستان، عمان یا همان اطراف رسیده اند غافل از اینکه به ساحل کنیا رسیده اند!!! دو دختر جنگلی کنیایی ناخدا را پیدا میکنند و او را به کناری کشیده و آبی به دست و صورتش میزنند. حبیب هم به سختی و شدت شنا کرده و به زود خود را به ساحل میرساند. حالا به چه شکلی باید به آنها فهماند که ۴ نفر در آب در قایق هستند؟! هیچ کدام زبان همدیگر را نمی فهمند و به ناچار به تپه ای رفته و با دست از راه دور قایق را نشان میدهند و بالاخره آنها متوجه شده و پلیس را فرا میخوانند تا به نجات ۴ نفر ملوانی که در قایق بودند بروند… ۶ ساعت بعد از رسیدن حبیب و ناخدا، قایق نجات پلیس کنیا به قایق ۴ نفر مانده در آب میرسد. در بین این ۶ نفر عمو رفیق قبلا خیاط بوده و حالا برای به دست آوردن درآمد با لنج رفته است (البته قبلا ۲ ۳ بار دیگر نیز با لنج رفته بود اما خطری پیش نیامده بود). ۶ ملوان ۷ روز در بازداشتگاه کنیا می مانند و در این زمان سفیر ایران در کنیا تمام تلاش خود را برای نجات آنها انجام میدهد. حتی غذا و جای خواب مناسب برای آنها فراهم کرد تا اینکه نهایتا دیروز با پرواز از کنیا به تهران بازگردانده میشوند.
در موج باز بخوانیم:
- پریود چیست؟
- فیبروم رحم
- پانکراس چیست؟
- علت ترشح زیاد واژن در زنان
- علت لخته شدن خون در دوران قاعدگی
- علت سرگیجه
- علت تلخی دهان در صبح
- دلیل خروج باد از واژن
- علت حالت تهوع صبحگاهی