نوستالژی یعنی چه و معنی نوستالژی به انگلیسی چیست؟
نوستالژی (Nostalgia) برخلاف تصور واژه ای انگلیسی نبوده و ریشه ی آن یونانی است. در اصل واژه ی نوستالژی از ترکیب دو واژه ی nostos و algia تشکیل شده است که به معنای “بازگشت” (بیشتر به خانه) و “رنج یا درد کشیدن” است که در استفاده ی لغت در گذر زمان به معنی داشتن “احساسی غم انگیز همراه با شادی” به اشیا، اشخاص و موقعیت های گذشته است که در ذهن انسان خاطره ای را زنده می کند. یعنی کاربرد نوستالژی در شرایطی است که شما با دیدن یک وسیله، شیء ، عکس، رفتن به یک محله یا منطقه، استشمام بوی یک عطر و … گذشته ای در ذهن شما تداعی می شود که حتی ممکن است نسبت به دور شدن از آن یا از دست دادن آن موقعیت حس ناراحتی در شما برانگیخته شود، مانند دلتنگی شدید برای زادگاهتان به دلیل دوری از وطن یا دلتنگی حاصل از یادآوری گذشته های درخشان، تلخ یا شیرین. در زمانهای قدیم اگر کسی برای گذشته خود به هر دلیلی حسرت می خورد یا به آن فکر می کرد بیمار تلقی می شد در صورتیکه امروزه تعداد زیادی از محققین بر این باورند که احساس نوستالژی و بازگشت به گذشته نتایج بسیار مثبتی برای شخص خواهد داشت و همزمان هیجان و وقار شخص را افزایش داده و باعث رشد عزت نفس و ارتباطات اجتماعی او می شود و با ایجاد ارتباط بین گذشته و حال به زندگی معنی داده و با احساس مرگ مقابله میکند. در واقع علی رغم ریشه های یونانی نوستالژی، کلمه ی نوستالژی در یونان باستان شکل نگرفت و به دلیل اعتقاد داشتن به بیمار بودن افرادی که به گذشته فکر می کنند و در پی تلاش های تحقیقی یوهانِس هوفر شکل گرفت که علاوه بر نوستالژی، دو واژهٔ دیگر نیز برای بیماری ای که کشف کرده بود پیشنهاد نمود: مونومانی (به فرانسوی: monomanie) و فیلوپاتریدومانی (به فرانسوی: philopatridomanie). جوهانس هوفر، پزشک سوئیسی، نخستین بار نام نوستالژی را در مقالهای که برای توصیف حالات روحی دو بیمار منتشر کرده بود استفاده کرد.
این مقاله دقیقاً در تاریخ ۲۲ ژوئن ۱۶۸۸ نوشته شده بود. یکی از بیماران دکتر هوفر، دانشجویی از شهر برن بود که به “بازل” آمده بود و بیمار دیگر این پزشک یک خدمتکار بود. هر دوی این افراد پس از بازگشت نزد خانوادهٔ خود کاملاً بهبود یافتند. در عین حال مواردی از بیماری ها و اختلالات هم در میان نظامیان سوئیسی که در خارج کشور خدمت میکردند، مشاهده میشد. در ابتدا تصور بر این بود که شاید حالات روحی و بدنی این سربازان به علت یک مسئله فیزیولویک یا ناشی از سفر به مناطق با ارتفاع کمتر است و پزشکان سوییسی تصور میکردند نوستالژی مانند سرما خوردگی یک بیماری قابل درمان است که زالو انداختن، مصرف تریاک و سفر به کوهوهای آلپ در سوییس میتواند نشانه های آن را درمان کند! همانطور که امروز ژنتیک در پی کشف کدهای اصلی وراثت انسان است، پزشکان آن دوره نیز در پی کشف علت اصلی بیماری نوستالژی انسان بودند و از جمله یکی از پزشکان معتقد بود : «نوستالژی “خود بیمار انگاری قلب” (هیپوکوندری کاردیاک) است و علت العلل تمام ناخوشی و کسالت های انسان است». این تشخیص نوستالژی را از یک بیماری درمان پذیر به شر قرن و درد گذر ناپذیر بشر تبدیل کرد تا حدی که برخی پزشکان نشانه های سل را نیز مربوط به نوستالژی دانسته و با درمان نکردن بیماران باعث مرگ آنها شدند.
واژه ی نوستالژی مدت ها برای توصیف یک بیماری به کار میرفت ولی از اوایل دوران مدرن در غرب یعنی از دوران رمانتیک اهمیت بسیاری پیدا کرد و برای توصیف حالات شخصیتها در ادبیات این دوران به کار رفت. ظاهراً امروزه هر انگیزشی از طریق حواس چندگانه میتواند ما را به جایی برگرداند که خاطره ای از آن داریم، ولی پس از بروز این اتفاق تصور این که لزوماً گذشته بهتر از حال بوده است و امروز اوضاع به خوبی قدیم نیست نوعی انحراف و کژکاری در مرکز پردازش عواطف در مغز است.
نوستالژی در سینما
فیلم های متعددی با عنوان نوستالژی ساخته شدهاند، اما یکی از مشهورترین فیلمهای با این مضمون ساخته کارگردان روس آندری تارکوفسکی است. او در فیلم نوستالژی محصول سال ۱۹۸۳، یک شاعر روسی را به تصویر میکشد که برای نوشتن زندگینامه یک آهنگساز روس به ایتالیا رفتهاست و در آنجا برای روسیه احساس دلتنگی زیادی پیدا میکند. فیلم نوستالژی نخستین ساختهٔ تارکوفسکی در خارج روسیه و به زبان غیرروسی بود.
نوستالژی در ادبیات
در مواردی احساس نوستالژی با بروز یک ادراک حسی در فرد متولد میشود و دنیایی از خاطرات گذشته را به ذهن وی می آورد. بعد از گذشت ۵۰ سال از به وجود آمدن واژه ی نوستالژی، اصطلاح نوستالژی از متن های پزشکی ناپدید شد و دیگر برای توصیف اختلالات بیماران به کار نرفت، اما در همین زمان به مرور وارد دنیای ادبیات شد. نوستالژی در ادبیات یک بیماری نبود بلکه به احساسات رمانتیک و غم دیر متولد شدن اشاره داشت.
نوستالژی در موسیقی
خوانندگان زیادی در سبک های پاپ و راک، ترانههایی با نام “نوستالژی” داشتهاند که میتوانید آنها را با جستجویی ساده در سایتهای جستجوی ترانه بیابید. یانی قطعه ای دارد با نام نوستالژی. از ترانههای ایرانی نیز میتوان به ترانه ای با این نام با صدای ابراهیم حامدی (ابی) و گوگوش اشاره کرد.
نوستالژی و فیلسوفان
گرچه نوستالژی در ابتدا یک اصطلاح پزشکی بود ولی به زودی توجه فیلسوفها را هم به خود جلب کرد. هالر در مورد آن مقالهای در دانشنامه Diberot نوشت. روسو شرح داد که چگونه یک ملودی میتواند به صورت همهگیر برانگیزاننده میل شدید بازگشت نوستالژی در میان سربازان سوئیسی شود. کانت باور داشت که نوستالژی یک بیماری ناشی از تبعید نیست، بلکه فقر مسبب آن است و دارایی و موفقیتهای اجتماعی میتواند آن را از بین ببرد. یک قرن پس از چاپ مقاله «هوفر»، بین سالهای ۱۷۸۹ تا ۱۸۱۵، شرایط بهگونهای شد که تعداد مهاجران و سربازان دور از وطن به شدت افزایش یافت و تعداد موارد بیمارانی که در ان زمان «بیماری نوستالژی» برای آنها تشخیص داده میشد چند برابر شد. اما در این زمان پزشکان و به خصوص پزشکان ارتشی، تجربه بالینی بیشتری پیدا کرده بوند. آنها به تجربه آموخته بودند که چگونه این اختلال را تشخیص دهند و آن را روان درمانی کنند و به این وسیله یک یادآوری خوشایند خاطرات گذشته را در بیمارانشان ایجاد کنند. «بارون پرسی»، یکی از این پزشکان مینویسد: «درمان این بیماری باید روحی و نه دارویی باشد، تجربه نشان دادهاست که تجویز دارو جز بدتر کردن علایم کار دیگری نمیکند.» پس از سال ۱۸۳۰، سبک و سیاق کار پزشکان تفاوت بسیار پیدا کرده بود، آنها برای تشخیص و درمان بیماریها از آسیبشناسی و کشف میکروارگانیسمهای مسبب بیماریها بهره میبردند. اما مسلماً نه اتوپسی و نه میکروسکوپ نمیتوانست کمکی به تشخیص و درمان بیماری افرادی کند که وسواس فکری زیادی برای بازگشت به زادگاه داشتند.