شخصیت حقیقی ذوالقرنین چیست؟
دربارهٔ شخصیت حقیقی ذوالقرنین که در کتابهای آسمانی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان از آن سخن به میان آمده، چندگانگی وجود دارد. کوروش سردودمان هخامنشی، داریوش بزرگ، خشایارشا، اسکندر مقدونی، چین شی هوان، یکی از ملوک حمیر گزینه هایی هستند که جهت پیدا شدن ذوالقرنین واقعی، دربارهٔ آنها بررسی هایی انجام شدهاست. ابوالکلام آزاد با تفسیر آیات “۸۲ تا ۹۵ سوره کهف” دلایل استواری آوردهاست که ذوالقرنین موصوف ، کوروش هخامنشی میباشد.
شماری از فقیه های معاصر شیعه نیز کوروش را «ذوالقرنین» میدانند. علامه طباطبایی، صانعی و مرتضی مطهری از معتقدان این نظر هستند. در کتاب تفسیر نمونه، نوشتهٔ ناصر مکارم شیرازی نوشتهشده، از آن جهت به کوروش، ذوالقرنین میگفتند که شرق و غرب مال او بود. ابوکلام بیشتر بر موضوع نقش برجستهٔ انسان بالدار یکی از ستونهای بازمانده از کاخ بارعام در پاسارگاد است تأکید علمی دارد. دربارهٔ این نقش، تفسیرهای بسیاری انجام شده است که ابوکلام این نقش را، ذوالقرنین میداند.
ابوالکلام آزاد با تفسیر آیات ۸۲ تا ۹۵ سوره کهف و با استناد به وجود احادیث و روایاتی در مورد کوروش دلایلی آوردهاست که ذوالقرنین موصوف، کوروش هخامنشی میباشد.
علامه طباطبایی دربارهٔ ذوالقرنین دانستن کوروش چنین نوشته است که «هر چند بعضی از جوانبش خالی از اعتراضاتی نیست، بلکه از هر گفتار دیگری انطباقش با آیات قرآنی روشنتر و قابل قبولتر است.» در تفسیر نمونه از نظریهٔ انطباق کوروش با ذوالقرنین به عنوان نظریهٔ برتر یاد شدهاست و بر تأیید این نظریه در تفسیر من هدی القرآن، تفسیر الفرقان و تفسیر المنیر اشاره شدهاست.
در تفسیر المنیر با قاطعیت، ذوالقرنین، همان کوروش دانسته شده که دو طرف جهان را گشت و احتمالاً به خاطر شجاعتش به ذوالقرنین ملقب شد. ابوالکلام آزاد یکی از کسانیست که کوروش را ذوالقرنین مذکور در قرآن میداند و معتقد است که ذوالقرنین ذکرشده در قرآن، کوروش است. استدلالات آزاد را میتوان به صورت زیر خلاصه کرد: «نقش برجستهٔ انسان بالدار در پاسارگاد که شاخهای قوچ دارد و بالهای عقاب، نشاندهندهٔ کوروش است که او را همان ذوالقرنین، یعنی «صاحب دو شاخ» مشخص میکند. به ویژه که کوروش در تورات به عنوان «عقاب شرق» خوانده شده است.
در کتاب تورات، بخش دانیال نبی (باب هشتم) از رؤیایی سخن رفته که طبق آن، قوچی دو شاخ از بز کوهی یک شاخی شکست میخورد. مولانا آزاد میگوید این قوچ دو شاخ کوروش بوده و آن بز کوهی، یونانیاناند و این «دو شاخ بودن» کوروش را با ذوالقرنین نسبت میدهد.
ذوالقرنین از دیدگاه نادر شاه کبیر
در نامهٔ نادر شاه کبیر به سلطان محمود عثمانی، نادر شاه پس از سلام وصلوات بر رسول اعظم اسلام، آل بیتش و اصحباش خلیفه مسلمین سلطان عثمانی را به عبارات کثیری مدح میکند، در قسمتی از این نامه و مدحیات که به زبان تورکی است، نادر شاه در مدح سلطان محمود ایشان را به اسکندر ذوالقرنین دوم توصیف میکند که نشان از باور او از شخص ذوالقرنین دارد.
“… خدیوِ نافذالامرِ اقلیمِ دولتِ قویبنیاد، و شیرازهیبندِ اوراقِ پریشانِ امورِ بلاد و عباد، سلطان البرّین و خاقان البحرین، ثانی اسکندر ذی القرنین، خادم الحرمین الشریفین، “نجماً لِفلک السطنه و خلافه و العظمه و الراَفه و المرحمه و البرّ و العدل و الاحسان”، سلطان محمود خان بن سلطان مصطفیٰ خان “خلّد الله ملکه و سلطانه” حضرتلهرینین مرآتِ ضمیرِ منیرِ خورشید ناظیرلهرینه مستطیع…”
برداشت ها از داستان ذوالقرنین
از داستان ذوالقرنین در قرآن برداشتهای زیر شده است: «تعدادی از مردم مکه و مدینه از این داستان خبر داشتهاند که گفته شدهاست بیشتر اهل کتاب بودند، و این نکته از متن چند آیه با جمله “یسئلونک عن ذی القرنین” و “قلنا یا ذا القرنین” و “قالوا یا ذی القرنین” به خوبی مشخص میشود، این داستان از پیش از اسلام مطرح بوده ولی بسیاری از مردم به دلیل کسب آگاهی بیشتر یا برای امتحان پیامبر اسلام دربارهٔ آن از وی سؤال کردهاند. (یهودیان چنین پرسشهایی را دربارهٔ ماجرای خضر و اصحاب کهف نیز پرسیدهاند).
در موج باز بخوانیم: