برنامه ماه عسل چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶
نجات دست قطع شده یک نوزاد در کمتر از ۶ ساعت (نوزاد ۱۳ ماهه به نام ساجد) – نمونه مشابه نجات دست قطع شده و پیوند، در دنیای پزسکی نوزادی ۲۰ ماهه بوده است…
مهمانان : کاپیتان عشایری – سن نزدیک ۶۵ سال (کاپیتان ها در سن ۶۵ سالگی بازنشسته میشوند و به همین دلیل کاپیتان فقط ۳ ماه دیگر میتواند پرواز کند.) – آقای دکتر امید لیاقت فوق تخصص جراحی دست
داستان نوزاد ۱۳ ماهه (ساجد)
داستان با کاپیتان عشایری شروع شد. کاپیتان عشایری اولین پرواز خود را (که بعد از آموزش با استاد خلبان) در سن ۲۵ سالگی انجام داد. خلبان عشایری ۳ ماه دیگر ۶۵ ساله شده و بر اساس قوانین دیگر اجازه پرواز نخواهد داشت چرا که متولد سال ۱۳۳۱ هستند. کاپیتان عشایری به گفته خود انسانی بسیار منظم و مرتب هستند که حتی همیشه با هم اتاقی های خود دچار مشکل میشده اند. اما در کنار این نظم و انضباط انسانی بسیار بسیار مهربان هستند و به گفته خود کاپیتان عشایری، اکثر خلبانان انسان های مهربانی هستند. خلبان عشایری در برنامه ماه عسل اشاره به عدم کینه توزی خلبانان کرده و گفتند : “وقتی از زمین فاصله می گیری و متوجه میشوی زمین و آنچه در آن است نقطه کوچکی بیش در جهان نیست تمتم کینه و مشکلات را کنار میگذاری.” کاپیتان عشایری معتقداند مهربانی شان همیشه برایشان دردسر بوده است.
یک سال قبل (۲۸ مهرماه ۱۳۹۵)
اولین باری که کاپیتان عشایری داستان را شنید در اهواز بود و مسافرانی برای شیراز داشت که آماده پرواز شده بودند که دیسپچ اهواز اعلام کردند : بچه ای در اهواز است که اگر شما کمک نکنید دست این بچه در اهواز دفن خواهد شد. این در شرایطی است که همه مسافران نشسته اند و آماده پرواز هستند… دیسپچ اعلام میکند که کاپیتان قطعا باید منتظر بمانید و پرواز به تاخیر خواهد خورد که در این لحظه بی وقفه کاپیتان اعلام میکند تا ۵ ساعت تاخیر با من!
کاپیتان متوجه شده است که دست کودک ۱۳ ماهه ای در اهواز قطع شده است و باید هواپیما منتظر رسیدن این نوزاد به هواپیما بماند تا سریع کودک را منتیق کند… خلبان بسیاری از مجوزها را هم ندارد… از جمله مجوز پزشکی انتقال نوزاد از مسیر هواپیمایی…خلبان تصمیم به کمک گرفته است، برج مراقبت باید همکارییی کند پرا که اگر ساعت پرواز ۷ صبح باشد و پرواز تا نیم ساعت دیگر نپرد، اجازه پروازش باطل شده و مجددا باید منتظر اجازه بشود… نوزاد کیسه خونه ای که به متصل شده باشد، ندارد و نیم لیتر بیشتر خون در بدن ندارد و ممکن است نوزاد در هوا جان خود را از دست بدهد و خلبان عشایری تمام این ریسک ها را پذیرفته… علاوه بر این مسیر هوایی هم دردسر ساز است، چرا که باید مسیر هوایی هم تغییر یابد. تقاضاهای متفاوت از برج مراقبت به وجود آمده است…
مسافران پرواز هم منتظر هستند اما کاپیتان مدام با آنها ارتباط برقرار کرده و آقای شمس سرمهماندار هواپیما هم با مسافران در ارتباط هستند و میدانند که نوزادی با دست قطع شده در راه رسیدن به هواپیما است و مسافران هم همه پذیرفته اند تا منتظر بمانند…
نوزاد با پدرش وارد پرواز میشود… سرمی به دست نوزاد وصل است و تمام اتفاقات غیر استاندارد است. دکتر لیاقت در شیراز هم اعلام کرده اند که فقط ۶ ساعت زمان برای ترمیم و پیوند عضو زمان است و اگر ۶ ساعت و یک دقیقه بشود عمل امکان پذیر نخواهد بود…
هماهنگی ها با شیراز
اکنون وقت آن است که در شیراز هم پرواز مستقیم بنشیند و مسیر متفاوتی طی شده و نوزاد سریعا با آمبولانس به بیمارستان منتقل شود… همه چیز غیر قانونی و غیر عادی و برخلاف همیشه است… خلبان مسیر مستقیم پروازی از اهواز به شیراز را میرود. طول عادی پرواز معمولا بین ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه است اما این پرواز ۵۰ دقیقه ای میرسد…
دکتر لیاقت و آماده سازی جراحی
دکتر لیاقت با کل کادر پزشکی خود نیم ساعت قبل از رسیدن پرواز آماه جراحی در بیمارستان هستند. کاپیتان مدام به اسن فکر میکرده که این نوزاد اگر به موقع نرسد و در سن جوانی بی دست باشد هرگز خود را نخواهد بخشید. کاپیتان در طول پرواز مداوم حال پدر نوزاد را جویا شده و از سرمهماندار میخواستند که به زور به جهت عدم افنادن فشار پدر و افتادن اتفاقی برای او آب میوه با نی به او بدهد. نوزاد در پرواز کاملا آرام بوده و با توجه به بودن نیم لیتر خون در بدن او همه دعا میکردند که به موقعع بهه بیمارستان برسند. در لحظه ی رسیدن نوزاد به بیمارستان به گفته خانواده ۵ ساعت و ۴۵ دقیقه از اتفاق برای ساجد (نوزاد ۱۳ ماهه) افتاده است. دکتر درر حالل عمل هستند و میدانند حتی ۲۴ ساعت بعد هم باید منتظر بود که آیا ناخن های نوزاد سیاه میشود یا خیر… اگر ناخن ها سیاه نشود، باید یک هفته صبر کرد تا بدن پس نزده و پیوند کامل شده و خون در بدن او جریان پیدا کند. نوزاد و پدرش اهل شهر بنک در شهرستان کنکان بودند که بر اثر اتفاقی برای نوزاد در اهواز به پرواز رسیدند…حتی همسر کاپیتان هم جویای احوال ساجد بوده و حتی از تهران به شیراز برای ملاقات ساجد میرود.
داستان از زبان دکتر لیاقت
روز شنبه بود، روزی بسیار پرکار که یکی از همکاران دکتر لیاقت با او تماس گرفته و اعلام کرده اند که دست نوزادی در اثر سانحه تصادف از بازو قطع شده و از ماشین به بیرون پرت شده است…دکتر رفتن به مطب را کنسل کرده و سریعا تیم پیوند خود را احضار میکنند اما به این شرط که بیش از ۶ ساعت از قطع دست نگذشته باشد. علت تماس با دکتر لیاقت آشنایی دور فامیلی یک نرس با خانواده ساجد بوده است که دکتر لیاقتی را میشناخته است. تیم پزشکی در خصوص پیوند اصلا بی تجربه نیستند اما نوزاد بسیار کوچک است و سابقه پیوند عضو برای نوزاد به این کوچکی نبوده است و دکتر دچار تنش شده است که حتی عمل معمولی هم برای این نوزاد خطرناک است چه برسد به پیوند عضو اما به دلیل احساس انسانی پذیرش داده و عمل را قبول میکنند… نیم ساعت بعد از این تلفن تلفن ناشناسی که کاپیتان پرواز بوده است با دکتر لیاقت تماس گرفته و از او تایید پذیرش نوزاد را میگیرد. دکتر لیاقت به گفته خودش اصلا امیدی به رسیدن به موقع نوزاد نداشته و با اینکه دعا میکرده است نوزاد برسد اما ناامید بوده و در دل فکر میکرده که احتمالا نوزاد نخواهد رسید…
کاپیتان عشایری به دکتر لیاقت اطمینان میدهد که نوزاد را به موقع خواهد رساند. ساجد آنقدر کم شده و بیحال بوده است کلا در طول پرواز ساکت و بیحال با فشار پایین بوده است و کلامی صحبت نمیکرده است. در بیمارستان دکتر لیاقت همه چیز را هماهنک کرده است، آمبولانس در انتظار نشستن پرواز است و تقریبا ۴۵ دقیقه مانده است تا نوزاد به دکتر برسد. دکتر لیاقت حتی داروهای بیهوشی و همه چیز را آماده کرده است چرا که در پیوند به گفته دکتر لیاقت ثانیه ها بسیار با ارزش است. دست ساجد در کلمن است. عضو قطع شده باید در پارچه پیچیده شده و در کیسه فریزی گذاشته شده و در دمای بین ۲ تا ۴ درجه نگداری شود به فرمی که آب هم نکشد. در کتر از ۲ دقیقه پس از رسیدن نوزاد به بیمارستان، برانکارد نوزاد مستقیما به اتاق عمل منتقل میشود. در طول پرواز خدمه پروازی اطلاعات ساجد از جمله سن، نام پدر و … را پرسیده از طریق تماس رادیویی به مرکز هوایی انتقال داده و از آن طریق هم به بیمارستان گفته میشود و پرونده پذیرش در راه تکمیل شدن است تا نوزاد بعد از رسیدن سریعا عمل شود. با رسیدن نوزاد کاپیتان هم به بیمارستان میرود.
داستان عمل دست قطع شده ساجد
عمل ۸ ساعت به طول انجامیده است. هر چند مدت کاپیتان جویای احوال ساجد در اتاق عمل میشود.

عکس ساجد در ماه عسل
داستان از زبان پدر ساجد
ساجد و خانواده اش اهل کنگان در شهر بوشهر هستند که در آن زمان در آبادان مهمان بوده اند.ساعت ۱۰ صبح ۲۰ کیلومتری ماه شهر ، ماشین در سمت راست جاده چپ شده و شیشه عقب به دست ساجد خورده و دستش قطع میشود. مادر ساجد، او را در بغل داشته است و دست راست ساجد دور گردن مادرش بوده است، که شیشه شکسته و دست ساجد مانع از بریده شدن گردن مادر میشود!!!
پدربزرگ ساجد با پدرش تماس گرفته و پدر را که در مسیبر دیگری و در راه خروج از ماهشهر بوده اند را به بهانه شکستن دست ساجد برگردانده و میگویند سریعا به بیمارستان ماهشهر بیا…
پدر که از واقعا اصلی خبر نداشته است، به سمت بیمارستان حرکت میکند و با دیدن دست قطع شده ساجد حال و حوای دیگری پیدا میکند. به گفته پدر ساجد بعد از خدا، کاپیتان عشایری و دکتر لیاقت ناجی دست ساجد شده اند…
به گفته دکتر لیاقت سن بچه برای بازگشت عصب بسیار مناسب است اما هنوز هم عمل های جراحی تکمیلی مورد نیاز است تا ساجد به طور کامل سلامتی دست خود را بیابد.
کاپیتان عشایری : «من همیشه فکر میکنم که همه آدمها خوب نیستن و ممکنه در حق هم ظلم کنن اما در این داستان همه خوب بودن…. همه برای جان یک إنسان کمک کردن. من مجوزهای لازم را نداشتم اما احساسم غلبه کرد و تصمیم گرفتم که کمک کنم. با برج اهواز و بیمارستان تماس گرفتیم. یک زنجیره انسانی تشکیل شد تا….»
عکس های ساجد در ماه عسل

عکس ساجد در ماه عسل

عکس ساجد در ماه عسل

عکس عمل پیوند دست ساجد
کاپیتان عشایرى از ماجراى مسافر ویژه اش میگوید
تیزر ماجراى پیوند اعضا

شهر بنک در کنگان بوشهر
2 دیدگاه
زهرا
دست مریزا
خیلی سریع و دقیق منتشر میکنید
ادمین
سپاس از شما دوست عزیز برای همراهی و دلگرمیهایی که به ما میدهید.
تیم فنی و تحریریه موج باز