سگ نماد چیست؟
با نزدیک شدن به تحویل سال نو و آغاز سال جدید و چیدن سفره هفت سین، نماد امسال که سال سگ است در ذهن ها پررنگ میشود که چرا سگ و سگ به چه معناست. اصولا تخصیص دادن نام حیوانان به سال ها از رسومی است که از دیرباز بوده است و به فرهنگ دیرینه ی اقوام ترک و چینی ها برمیگردد. شاید خیلی از ما شعر زیر را به یاد داشته باشیم که :
موش و بقر و پلنگ و خرگوش و شمار زین چهار چو بگذری نهنگ آید و مار
آنگاه به اسب و گوسفند است شمار حمدونه (میمون) و مرغ و سگ و خوک آخر کار
بر همین اساس شاید باید به این پرداخت که نماد سگ به چه معناست. در فرهنگ چینی شعار سگ “من نگران هستم” بوده و سگ دوست انسان است که میتواند او را درک کند و از او اطاعت کند، چه صاحبش ثروتمند باشد و چه فقیر. چینیها سگ را حیوانی فرخنده و مبارک میدانند. اگر سگی وارد خانهای شود، صاحبخانه با آغوش باز او را خواهد پذیرفت. افرادی که در سال سگ متولد شدهاند، شخصیتی راست و درست دارند. آنها در کار و شق وفادار، باجرات، زبردست، باهوش و دلسوز هستند. این افراد اگر بتوانند بی ثباتی خود را رفع و رجو کنند، شانس به سراغشان خواهد آمد.
سگ در فرهنگ ایرانی
سگ در ایران باستان به جنبههای نمادین سگ در فرهنگ ایران باستان میپردازد. سگ یکی از حیواناتی است که در اساطیر و مذاهب برخی از جهانیان نیز مورد احترام قرار گرفته و جنبههای نمادین یافتهاست. سگ همچنین در دین زرتشتی و میان ایرانیان باستان ارزش و جایگاه ویژهای داشتهاست. به موجب اخبار قدیم و مورخان یونانی چون استرابو و هرودوت و دیگران میان کاسپیها سگ از احترام و تقدس فوقالعادهای برخوردار بوده و مقام حقوقی چون انسان داشتهاست. کاسپیها در آغاز از اقوام غیرآریایی بودند اما عناصر آریایی نیز در میانشان ملاحظه میشود. کاسپیها در زمان مادها دیگر قدرت چندانی نداشتند اما نفوذ معتقدات کاسپیها در زمان مادها قابل توجه است.
در همهٔ داستانها و افسانههایی که دربارهٔ سگ بیان شده، این حیوان مجموعهای از نمادهای پیچیده، اما شفابخش، وفادار و راهنمایی است که شکار و مرگ را به نمایش میگذارند و با لیس زدن قدرت پاکیزهسازی خود را آشکار میسازد، گویی نگهبان مرز میان خودآگاهی و ناخودآگاهی است. او نه تنها در گذشتگان را به دنیای فروردین راهنمایی میکند بلکه از عالم ماورا خبر داشته، میانجی دنیا و آخرت است و پیوندی اساطیری با ماورا دارد. در دین زرتشتی سگ با انسان هم رتبه است و احکام و ویژگیهایی که به آن نسبت داده شده با ویژگیهای انسانها برابری میکند، گویی این حیوان آمیزهای از جانوران و مردمان است و حتا گفتهاند سه یک او از انسانهاست و از این جهت «سگ» خوانده شدهاست. ایرانیان باستان معتقد بودند که«سگ با کمک خروس ارواح پلید و جادوگران را هنگام شب از زمین دور میکند و سروش را یاری مینماید. دشمن اهریمن است و چون پارس میکند درد و رنج و آزار و نافرمانی را از بین میبرد. در آیین مهر سگ یار وفادار میتراست که با او به شکار میرود. در نقشهای برجستهای بزرگ باز یافته در ناحیهٔ استربورکن و هورنهایم و روکینکن در آلمان سگهای شکاری در پیرامون میترا دیده میشوند.
مشی و مشیانه (آدم و حوا) هنگامی که حیات انسانی یافتند، آتش روشن کردند و گوسفندی را که اورمزد به آنها داده بود، ذبح نموده، قطعههایی از آن را درون آتش انداختند که در نظر ایشان عنصری بسیار مقدس بود و قطعهای را به سوی آسمان افکندند، سگی که همراه آنان بود دوید و گوشت را ربود و خورد. مطابق این روایت احتمال دارد یکی از دلایل تقدس سگ در نزد زرتشتیان، همین یعنی تغذیه از گوشت مقدس باشد. در روایت دیگر مشی و مشیانه قطعهای گوشت در آتش میافکندند و قطعهای را به عنوان سهم ایزدان به سوی آسمان میاندازند و قطعهٔ سوم را به سگ خود میدهند. میتوان فرض کرد که آتش و ایزدان و سگ، هر سه از دیرباز مقدس به شمار میآمدند که مشی و مشیانه هر یک از سه قطعهٔ گوشت را به یکی از آنها میدهند.
سگ در آثار زرتشتی
در روایات داراب هرمزدیار از سگ مقدسی به نام زرینگوش سخن به میان آمدهاست که پاسبان کالبد کیومرث است و به تنهایی از آن کالبد نگهداری میکند چنانکه هفت امشاسپند نتوانستند از آن محافظت کنند اما زرینگوش از عهدهٔ این کار برآمده، در زمرهٔ محافظان پل چینوت قرار میگیرد. به اعتقاد زرتشتیان سگ از جمله موجوداتی است که از نطفهی کیومرث به وجود آمدهاند و به دلیل وجود نطفهٔ وی در این حیوان گوشت آن خوردنی نیست. در بندهشن آمدهاست:
«از آفریدگان مادی، سگ، نگهبان و از میان برندهٔ دروج و درد است و با چشم همهٔ ناپاکیها را از میان میبرد»
ارداویراف در سفر روحانی خود به دوزخ رسیده، مشاهده میکند که «دیوان مانند سگ روان مردی را میدرند و گوشت او را به سگان میدهند، میپرسد:که این تن چه گناه کرد که این گونه مجازات میشود؟ سروش پاک و ایزد آذر به او پاسخ میدهند که این روان آن مردم بدکار است که در گیتی سگ شبانان را، از خورش بازداشت یا زد و کشت.
فرگرد سیزدهم وندیداد با ۵۶ بند دربارهٔ کیفر و مجازات قتل انواع سگها و ایذاء و آزار آنهاست. در بخش نخست از این فرگرد بیان میشود که از میان آفریدههای اهورامزدا سگ بسیار محترم است چون از سپیدهٔ کاذب تا فجر صادق با اهریمن مقابله میکند و پاسبان آفرینش نیک است.
نقش سگ در جهان واپسین
یمه (یعنی ایزد مرگ) دو سگ داشته که همواره او را همراهی میکردند. وظیفهٔ اصلی آنها ترسانیدن اهریمنان و مراقبت از ارواح بوده است. میگویند ارواح درگذشتگان از یمه (جمشید) خواستند که سگها را برای راهنمایی و نگهبانی آنها به سرزمین مردگان بفرستد.
در اسطورهای ایرانی و دین زرتشتی سگ پشوپانه محافظ پل چینوت و نگهبان گذرگاه میان دنیا و آخرت است. وظیفهٔ آن حیوان، این است که ارواح پاک را از آسیب اهریمن میرهاند و به ارواح پلید اجازه نمیدهد که از این پل عبور نمایند.
همچنین آمده است که هر کس در دنیا از سگ نگهداری کند و به آن غذا داده، حیوان را نیازارد، اگر چه دوزخی باشد زرین گوش همان سگی که در آغاز نگهبان کالبد کیومرث بود و سپس نگهبان چینوت پل میشود، آوایی سهمگین سر میدهد چنان که دیوان از عذاب کردن آن روان دست بر میدازند؛ اما اگر کسی در دنیا سگ را آزار دهد، زرین گوش اجازه عبور از پل چینوت را به او نمیدهد.
رسم سگ دید
از دیدگاه زرتشتیان زمانی که جان از بدن خارج میشود اگر کسی در کنار پای جسم بسته باشد چون نسوش (دیوی که بر اجساد آدمی دست مییابد و آن را پلید میسازد) بر وی هجوم برد و چنانچه سگ آن جسد را ببیند، نسوش رانده میشود. به احتمال زیاد رسم سگ دید که عبارت بود از آوردن سگی بر بالین محتضر یا مرده و نشان دادن جسد به سگ و مالیدن پوزه به آن جسد، از همین عقیده سرچشمه گرفته است. «سگ که دزد و گرگ و دشمن مادی را میراند قادر به راندن« دروج» و نسوش پلیدی که از سوی باختر، جایگاه دیوان، بر جسد مرده حمله میکند، هم هست. سود و خاصیت طبیعی و طبی رسم «سگدید کردن» این است که حیوان مذکور در شناخت مرگ توانا و در مرگ ناگهانی و بیهوشی قادر به تشخیص مردگان از زندگان است. تا چندی پیش با نهادن قطعه نانی بر سینهٔ جسد و بردن سگ برای برداشتن آن رسم «سگدید کردن» به ذهن ها القا میشد.»