عکس و نقاشی روز عاشورا
روز عاشورا یکی از مهم ترین روزها برای شیعیان است که در آن روز در سوگ شهادت سالار شهیدان، امام حسین (ع) و ۷۲ تن یار باوفای ایشان در عاشورای سال ۶۱ قمری،هیئت های عزاداری برپا می کنند. به تصویر کشیدن واقعه ی عاشورا یکی از مواردی است که باعث شناسانده شدن ابهت زندگی پرمعنای امام حسین (ع) می شود که در میان آثار موجود، نقاشی عصر روز عاشورا از استاد محمود فرشچیان یکی از برجسته ترین نقاشی های روز عاشورا به شمار می آید. عاشورا، روز دهم از ماه محرّم است و امام حسین(ع) در روز عاشورا به همراه یارانش در سرزمین کربلا در جنگ با سپاه کوفه به فرماندهی عمر بن سعد به شهادت رسید.

داستان واقعه کربلا با مرگ معاویه بن ابی سفیان در ۱۵ رجب سال ۶۰ قمری و شروع حاکمیت فرزندش یزید آغاز شد و با بازگرداندن اسیران کربلا به مدینه پایان یافت. ابوسفیان و فرزندش معاویه از برجسته ترین طلقاء به شمار میروند. طُلَقاء، به معنای آزاد شدگان، اشاره به گروهی از مخالفان پیامبر(ص) دارد که پس از فتح مکه، پیامبر از مجازاتشان صرف نظر کرد و در همانجا بود که این دو نفر مسلمان شدند. امام علی (ع) در جنگ صفین، طلقاء را کسانی معرفی کرد که همواره با اسلام دشمنی کرده و از روی اکراه ایمان آورده اند. طلقاء تعبیری تحقیرآمیز بوده که درباره بنیامیه به کار می رفته و بر همین اساس، شایسته خلافت دانسته نمیشدند.

یزید تصمیم گرفت از چند تن از بزرگان مسلمانان که دعوت معاویه را برای بیعت با یزید نپذیرفته بودند، بیعت بگیرد. به همین دلیل به حاکم وقت مدینه (ولید بن عتبه) نامهای نوشت و او را از مرگ معاویه مطلع ساخت و در نامه بسیار کوتاه دیگری خطاب به ولید نوشت: «از حسین بن علی و عبدالله بن عمر و عبدالرحمن بن ابی بکر و عبدالله بن زبیر به زور بیعت بگیر و هر کس نپذیرفت گردنش را بزن.»
پس از آن، نامه دیگری نیز از طرف یزید آمد که در آن تأکید کرده بود:نام موافقان و مخالفان را برای من بنویس و سر حسین بن علی را نیز با جواب نامه به سوی من بفرست».
ولید با مروان بن حکم مشورت کرد و سپس عبدالله بن عمرو را به دنبال امام حسین(ع)، ابن زبیر، عبدالله بن عمر و عبدالرحمن بن ابیبکر فرستاد.

امام حسین (ع) به همراه سی نفر از نزدیکان خود به دارالاماره مدینه رفت. ولید خبر مرگ معاویه را به امام حسین (ع) داد و سپس نامه یزید را برای او قرائت کرد که در آن از ولید خواسته شده بود از حسین بن علی(ع) برایش بیعت بگیرد.
امام حسین (ع) به ولید فرمود: «آیا تو راضی میشوی که من در پنهان با یزید بیعت کنم؟ به گمانم هدف تو این است که بیعت من در حضور مردم باشد.»
ولید جواب داد: «نظر من نیز همین است.»
حضرت(ع) فرمود: «پس تا فردا به من فرصت بده تا نظر خود را اعلام کنم.»

حاکم مدینه عصر روز بعد از ملاقات حسین (ع)، مأموران خود را به خانه حضرت (ع) فرستاد تا جواب ایشان را دریافت کند اما امام حسین(ع) آن شب را هم مهلت خواست و ولید موافقت کرد. بعد از این مهلت خواهی حضرت امام حسین (ع) تصمیم گرفت مدینه را ترک کند. حسین بن علی برای گریز از بیعت، شبانه از مدینه خارج شد و به طرف مکه حرکت کرد. در این سفر، خانواده امام حسین، شماری از بنیهاشم و برخی از شیعیان همراه ایشان بودند.

امام حسین (ع) حدود چهار ماه در مکه ماند و در این مدت نامه هایی از اهالی کوفه به دست او میرسید که از او خواسته بودند به کوفه برود. با توجه به احتمال ترور امام حسین در مکه به دست عاملان یزید و نیز دعوت کوفیان، امام حسین در روز ۸ ذی الحجه راهی کوفه شد و پیش از رسیدن به کوفه، از پیمان شکنی کوفیان باخبر شد و پس از آنکه حر بن یزید راه را بر کاروانش بست، به سمت کربلا رفت و روز دوم محرم سال ۶۱ هجری امام حسین (ع) و کاروانش به کربلا رسیدند.

وقتی که حُر به حسین (ع) گفت: «همین جا فرود آی که فرات، نزدیک است.» حسین(ع) فرمود: «نام اینجا چیست؟» گفتند: کربلا. فرمود: اینجا، جایگاه کَرْب (رنج) و بَلاست. پدرم هنگام حرکتش به سوی صفین، از اینجا گذشت و من با او بودم. ایستاد و از نام آن پرسید. نامش را به او گفتند. پس فرمود: «اینجا، جایگاه فرود آمدن مَرکبهایشان، و اینجا، جایگاه ریخته شدن خونهایشان است.» موضوع را پرسیدند. فرمود: «کاروانی از خاندان محمد(ص)، اینجا فرود میآیند.»
امام حسین فرمود: «اینجا، جایگاه مَرکب ها و خیمه گاه ما و قتلگاه مردان ما و جای ریخته شدن خونهایمان است.» آنگاه فرمان داد که بارهایش را در آنجا، فرود آوردند. آن روز مصادف بود با پنج شنبه، دوم محرّم و به نقلی دیگر مصادف با روز چهارشنبه، اوّل محرّم سال شصت و یک هجری بود.

سپس امام زمین کربلا را که چهار میل در چهار میل وسعت داشت از ساکنان نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم خرید و با آنان شرط کرد که مردم را به سوی قبرش راهنمایی کنند و از زائرانش سه روز پذیرایی کنند.
پس از فرود آمدن امام حسین (ع) و یارانش در کربلا در دوم محرم سال شصت و یک هجری، حر بن یزید ریاحی نامهای به عبیداللّه بن زیاد نوشت و او را از فرود آمدن حسین(ع) در این سرزمین با خبر ساخت. در پی این نامه، عبیداللّه نامه ای خطاب به حسین(ع) نوشت : «امّا بعد،ای حسین از فرود آمدنت در کربلا با خبر شدم؛ امیرمؤمنان -یزید بن معاویه- به من فرمان داده که لحظهای چشم بر هم ننهم و شکم از غذا سیر نسازم تا آن که تو را به خدای دانای لطیف ملحق ساخته یا تو را به پذیرش حکم خود و حکم یزید بن معاویه وادار نمایم. والسّلام»
نقل شده حسین(ع) پس از خواندن این نامه، آن را به کناری پرتاب کرد و فرمود: «قومی که رضایت خود را بر رضایت آفریدگارشان مقدّم بدارند رستگار نخواهند شد.»
پیک ابن زیاد به حضرت (ع) عرض کرد: یا ابا عبدالله پاسخ نامه را نمیدهی؟ امام حسین(ع) فرمود: «پاسخش عذاب دردناک الهی است که به زودی او را فرا میگیرد.»
پیک نزد ابن زیاد بازگشت و سخن حضرت را به او بازگفت. عبیدالله نیز دستور تجهیز سپاه برای جنگ با حسین(ع) را داد.

عمر بن سعد روز سوم محرم، به همراه چهار هزار نفر از مردم کوفه وارد کربلا شد. در چگونگی آمدن عمر بن سعد به کربلا گفته شده: «عبیدالله بن زیاد، عمر بن سعد را فرمانده چهار هزار تن از کوفیان کرده و به او دستور داده بود تا آنان را به ری برده با دیلمیانی که بر این منطقه چیره شده بودند، مبارزه کند. وی همچنین فرمان حکومت ری را نیز به نام عمر نوشته بود و او را به سمت فرمانداری این شهر برگزیده بود.»
پسر سعد به همراه یاران خود از کوفه بیرون رفت و در منطقه ای در بیرون کوفه به نام حمام اعین اردو زد. او برای رفتن به ری آماده می شد که موضوع قیام امام حسین (ع) پیش آمد و چون امام به سوی کوفه حرکت کرد ابن زیاد، عمر بن سعد را پیش خواند و به او دستور داد نخست به جنگ امام حسین(ع) برود و چون از آن فارغ شد، به سوی محل حکومت خود حرکت کند. ابن سعد جنگ با امام حسین (ع) را خوش نمیداشت از این رو از عبیدالله خواست تا او را از این کار معاف بدارد؛ اما ابن زیاد معافیت او را منوط به پس دادن فرمان حکومت ری کرد.عمر بن سعد چون اصرار عبیدالله بن زیاد را دید گفت : [به کربلا] میروم. پس با چهار هزار نفر سپاهی حرکت کرد و فردای روزی که امام حسین (ع) در نینوا فرود آمده بود به آن جا رسید.

سپاهیان لشکر عمر سعد و امام حسین (ع) بعد از نماز صبح آماده نبرد شدند. پیش از شروع جنگ، امام حسین(ع) و بُرَیر (بُرَیر بن خُضَیر هَمْدانی مِشْرَقی – قاری سرشناس کوفه) سپاه یزید را موعظه کردند. سپس از آنجاییکه امام حسین (ع) به یارانش هشدار داده بود که شروع کننده جنگ نباشند دو سپاه منتظر بودند تا اینکه اولین تیر را عمر سعد به سوی لشکر امام حسین (ع) پرتاب کرد. در ابتدا حملات به صورت گروهی بود و عده زیادی از یاران امام حسین (ع) در این حملات کشته شدند.

اما بعد از آن یاران امام به صورت فردی یا دونفری به جنگ رفتند. هنگام ظهر، امام حسین (ع) تصمیم به نماز گرفت و زهیر بن قین و سعید بن عبدالله حنفی، محافظانِ امام و یارانش شدند که سعید بن عبدالله به شهادت رسید.

در ادامه نبرد، اولین شهید از بنی هاشم، علی اکبر بود. ابوالفضل العباس (ع) نیز که وظیفه آوردن آب با او بود، در نبرد با نگهبانان شریعه فرات به شهادت رسید.

هنگامی که امام حسین(ع) طفل شیرخوارش، علیاصغر را بر دست گرفت تا از تشنگی کودکش شکایت کند، دشمن گلوی علیاصغر را با تیر شکافت.

پس از شهادتِ تمامی یاران و بنیهاشم، امام حسین(ع) به میدان رفت. پیادگان تحت امر شمر، امام حسین(ع) را احاطه کردند؛ ولی همچنان پیش نمیآمدند و شمر آنان را به حمله تشویق میکرد. لشکر دشمن امام را تیرباران کرد و شمر و یارانش به امام حسین(ع) حمله کردند و آن حضرت را به شهادت رساندند.

هنگامی که امام حسین(ع) به میدان رفت، امام سجاد(ع) نیز قصد به میدان رفتن کرد؛ اما به دلیل بیماری توان این کار را نداشت. هنگامی که دشمن خیمهها را غارت کرد، شمر قصد کشتن امام سجاد(ع) را داشت که حضرت زینب مانع شد.

دشمن سر امام حسین(ع) و یارانش را جدا کرد و به سوی ابن زیاد فرستاد و بر بدن آن حضرت و شهدای کربلا اسب دواند. عمر سعد با جمعی از لشکریانش آن شب را در کربلا ماند و روز بعد نزدیک ظهر پس از دفن کشتگان سپاه خود، همراه اهل بیت امام حسین (ع) و دیگر بازماندگان، به سمت کوفه حرکت کرد.

۱۱ محرم و یا ۱۳ محرم را زمان دفن شهدای کربلا بیان کرده اند. بنابر برخی اقوال، پس از بازگشت عمر بن سعد و یارانش، جماعتی از بنیاسد که در نزدیکی کربلا منزل داشتند به صحنه کربلا وارد شدند و در موقعی از شب که ایمن از دشمن بودند، بر امام حسین (ع) و یارانش نماز گزاردند و آنان را دفن کردند. البته بنابر نقلی بدن امام حسین (ع) با حضور امام سجاد (ع) به خاک سپرده شد.

در موج باز بخوانیم :