جشن مهرگان
جشن مهرگان یا جشن مهر پس از نوروز بزرگترین جشن ایرانیان بوده که در مهر روز (۱۶ مهر) از ماه مهر برگزار می شده است. جشن مهرگان در جوامع ایرانی خارج از ایران نیز به گستردگی برگزار میشود. جشن مهرگان در روزهای آغازین فصل پاییز برگزار میشود. زرتشتیان ایران و خارج از ایران این جشن در دهم مهر یا نزدیکترین زمان به دهم مهر یا پیش از آن برگزار میکنند. جشن مهرگان در مهر روز آغاز میشود و شش روز جشن بر پاست و در روز رام روز به پایان میرسد. نخستین روز جشن مهرگان عامه (همگانی) و واپسین روز جشن، مهرگان خاصه (ویژه) نامیده میشود. در زمان ساسانیان ایرانیان بر این باور بودند که اهورهمزدا (اهورا مزدا)، یاقوت را در روز نوروز و زبرجد را در روز مهرگان آفریده است. زِبَرجَد یکی از سنگهای قیمتی است که از عهد باستان اهالی خاورمیانه و خاور نزدیک آن را شناخته اند. در علم زمین شناسی هم به کانیالیوین که رنگ سبز زیتونی داشته باشد زبرجد می گویند. یاقوت سرخ هم که به اختصار یاقوت نامیده می شود، نوع سرخ رنگ کوراندوم است که بعد از الماس سختترین کانیها محسوب میشود. علاوه بر این از دیر باز ایرانیان بر این باور بودند که در این روز کاوه آهنگر علیه ضحاک به پاخواست و فریدون بر اژی دهاک (ضحاک) غلبه کرد. مردم ایران از هزاره دوم پیش از میلاد آن را جشن میگیرند. مهرگان نیز همانند نوروز با آیین یگانه و آداب و رسوم ویژه برگزار میشود. مهر یا میترا در زبان فارسی به معنای «فروغ، روشنایی، دوستی، پیوستگی، پیوند و محبت» است و ضد دروغ، دروغگویی، پیمانشکنی و نامهربانی کردن است. فلسفه جشن مهرگان سپاسگزاری از خداوند به خاطر نعمتهایی است که به انسان ارزانی داشته و استوار کردن دوستیها و مهرورزی میان انسانهاست.
تاریخچه و ریشه مهرگان
بنیاد و ریشه واژه مهر به واژه مشترک هند و ایرانی miθra برمی گردد و واژه مهر در اوستا به صورت miθra «ایزد میترا» به کار رفته است. مهر یا میترا در زبان فارسی به معنای «فروغ، روشنایی، دوستی، پیوستگی، پیوند و محبت» است و ضد دروغ، دروغ گویی، پیمانشکنی و نامهربانی کردن است. با توجه به بند ۱۱۶ مهر یشت: «مهر میان دو برادر نود و میان پدر و پسر صد درجهاست و میان پیروان ده هزار درجهاست.» بسیاری واژه مهر را «عشق، دوستی» معنا میکنند نه «پیمان و قرارداد» زیرا آنچه که میان روابط خانوادگی معنا دارد «عشق، دوستی» است و نه «پیمان و قرارداد». مهر به معنای فروغ و روشنایی نیز به کار رفتهاست، در نخستین سدهٔ میلادی میترائیسم در سراسر روم گسترش یافت و نقش نگارههای برجامانده تأکیدی از گسترش این آیین دارد. برخی از این نگارهای به جا مانده نوشتهای دارند با عنوان «sol invictus» به معنای «خورشید همواره پیروز». این نوشته به معنی دیگری از مهر یا میترا، «خورشید» تاکیید میکند. پیشتر مهرگان با نام بغ یادی، بگ یادی (bāgayādi) به کار میرفتهاست، بر این اساس برخی بخش نخست این نام را baga- «بغ، خدا» و بخش دوم را yāda- «ستایش» و در کل به معنی «خدایان ستایش» میدانند. میترا در میان ایرانیان با لقب «بغ» بیان شده، به همین جهت احتمال اینکه منظور از «بغ» در بخش نخست واژه همان «میترا» و احتمال اینکه بخش دوم صورت صرف شدهٔ از yad به معنی «جشن» باشد در مجموع میتوان آنرا «جشن بغ»، «جشن میترا» یا «جشن مهر» ترجمه کرد. هاشم رضی ایرانشناس و مترجم ایرانی واژه «گان» را پسوندی میداند برابر با معنی جشن؛ بنابراین میتوان این جشن را «جشن مهر» یا «مهرگان» نامید. ولی این گفته برخلاف ادبیات کلاسیک فارسی است که در آن بیشتر شاعران از رودکی، پدر شعر فارسی تا دیگران عبارت «جشن مهرگان» را به کار بردهاند. پیشینه جشن مهرگان به هزاره دوم پیش از میلاد بر میگردد و بیش از ۴۰۰۰ سال قدمت دارد. دیرینگی این جشن دست کم تا دوران شاهان باستانی و بزرگی چون فریدون بازمیگردد. فردوسی در شاهنامه به روشنی به این جشن کهن و پیدایش آن در دوران پادشاهی فریدون اشاره کردهاست:
به روز خجسته سرِ مهر ماه … به سر برنهاد آن کیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشت از بدی … گرفتند هر کس ره بخردی
دل از داوریها بپرداختند … به آیین یکی جشن نو ساختند
نشستند فرزانگان شادکام … گرفتند هر یک ز یاقوت جام
میِ روشن و چهرهٔ شاه نو … جهان نو ز داد از سرِ ماه نو
بفرمود تا آتش افروختند … همه عنبر و زعفران سوختند
پرستیدن مهرگان دین اوست … تنآسانی و خوردن آیین اوست
اگر یادگارست ازو ماه و مهر … بکوش و به رنج ایچ منمای چه
پیش از هخامنشیان، جشن مهرگان بغ یادی، بگ یادی (bāgayādi) «یاد خدا – سپاسگزاری از خدا» نام داشت. بغداد (خدا آن را داده) نام باغی در نزدیکی تیسفون پایتخت اشکانیان و ساسانیان بود که بعدها به شهر تبدیل شد، نام شهر بغداد کنونی برگرفته از همین نام پارسی است. براساس متون اوستا (کتاب مقدس زرتشتیان)، تقویم ایرانیان پیش از هخامنشیان دارای دو فصل تابستان و زمستان است که نوروز جشن آغاز سال جدید و فصل تابستان و مهرگان جشن آغاز نیمه دوم سال و فصل زمستان بودهاست. برای نمونه ناصرخسرو در این بیت هر دو جشن نوروز و مهرگان را به هنگام اعتدالین میداند:
نوروز به از مهرگان، گرچه … هر دو زمانند، اعتدالی
زمان برگزاری جشن مهرگان
امروزه این جشن در دهم مهر برگزار میشود. حال آنکه چند نفر از ایرانشناسان آنرا نادرست میدانند. البته همانگونه که در گزارش فردوسی دیده میشود، زمان برگزاری جشن مهرگان در آغاز ماه مهر و فصل پاییز بوده است و این شیوه دستکم تا پایان دوره هخامنشی و احتمالاً تا اواخر دوره اشکانی نیز دوام داشته است. اما از این زمان و شاید در دوره ساسانی، جشن مهرگان به مهر روز از مهر ماه یا شانزدهم ماه مهر منتقل میشود. منسوب دانستن جشن مهرگان به نخستین روز ماه مهر در آثار دیگر ادبیات فارسی نیز دیده شده است. دلیل برگزاری جشن مهرگان در آغاز مهرماه و اصولاً نامگذاری نخستین ماه فصل پاییز به نام مهر، در این است که در دورههایی از دوران باستان و از جمله در عصر هخامنشی، آغاز پاییز، آغاز سال نو بوده است و از همین روی نخستین ماه سال را به نام مهر منسوب کردهاند. تثبیتِ آغاز سال نو در هنگام اعتدال پاییزی با نظام زندگیِ مبتنی بر کشاورزیِ ایرانیان بستگیِ کامل دارد. میدانیم که سال زراعی از اول پاییز آغاز و در پایان تابستان دیگر خاتمه میپذیرد. قاعدهای که هنوز هم در میان کشاورزان متداول است و در بسیاری از نواحی ایران جشنهای فراوان و گوناگونی به مناسبت فرارسیدن مهرگان و پایان فصل زراعی برگزار میشود. در این جشنها گاه ترانههایی نیز خوانده میشود که در آنها به مهر و مهرگان اشاره میرود. شاید بتوان شیوه سال تحصیلیِ امروزی را باقیمانده گاهشماری کهن میترایی/ مهری دانست. امروزه نیز سنت کهن آغاز سال نو از ابتدای پاییز با نام «سالِ وَرز» در تقویم محلی کردان مُـکریِ مهاباد و طایفههای کردان شُکری باقیمانده است. همچنین در تقویم محلی پامیر در تاجیکستان (به ویژه در دو ناحیه «وَنج» و «خوف») از نخستین روز پاییز با نام «نوروز پاییزی/ نوروز تیرَماه» یاد میکنند. در ادبیات فارسی (از جمله شاهنامه فردوسی) و امروزه در میان مردمان آسیای میانه و شمال افغانستان، فصل پاییز را «تیرَماه» مینامند.
روز مهر یا مهر روز
در گاهشماری زرتشتی یا اوستایی، سال ۱۲ برج و برج ۳۰ روز بوده است و هر روز از برج نامی داشتهاست. بعضی از این نامها، به نام برجهای دوازدهگانه نامیده میشد هر گاه نام روز و نام برج هم نام میشد ایرانیان آن روز را جشن میگرفتند. برای نمونه دهمین روز به نام تیر، شانزدهمین روز به نام مهر و پنجمین روز به نام سپندارمذ بود که به ترتیب جشنهای تیرگان، مهرگان، اسفندگان را جشن میگرفتند. بسیاری مهرگان را روز پیروزی فریدون بر ضحاک میدانند.در تاریخ طبری چنین آمدهاست: «فریدون سر بیوراسب (ضحاک) را با گرز سرخمیدهای بکوفت، پس او را به کوه دماوند برد و دست و بازویش را محکم ببست و به چاه افکند و فرمان داد که روز مهرماه مهروز را عید بگیرند؛ و این همان جشن مهرگان است». همچنین در آثارالباقیه (ص. ۲۹۲) آمدهاست: «روز بیست و یکم رام روز است که مهرگان بزرگ باشد و سبب این عید آن است که فریدون به ضحاک ظفر یافت و او را بقید اسارت درآورد و چون ضحاک را به پیش فریدون آوردند ضحاک گفت مرا بخون جدّت مکش و فریدون از راه انکار این قول گفت آیا طمع کردهای که با جم پسر ویجهان در قصاص همسر قرین باشی بلکه من تو را بخون گاو نری که در خانه جدم بود میکشم سپس بفرمود تا او را بند کردند و در کوه دماوند حبس نمودند و مردم از شر او راحت شدند و این روز را عید دانستند. در این روز [روز مهر از ماه مهر] بود که فریدون بر گاو سوار شد.». و گردیزی در زین الاخبار (ص۵۲۴) آوردهاست: رام روز بودست از مهر ماه… که چون فریدون را از شیر مادر باز کردند بر گاو نشست، اندرین روز بود.»
جشن هخامنشی میتراکانا
زمان برگزاری جشن مهرگان در یکم ماه مهر و آغاز فصل پاییز بودهاست و این شیوه دستکم تا پایان دوره هخامنشی و احتمالاً تا اواخر دوره اشکانی نیز دوام داشتهاست. اما از این زمان و شاید در دوره ساسانی، جشن مهرگان به مهر روز از مهر ماه یا شانزدهم ماه مهر منتقل میشود و اکنون حدود دو هزار سال است که این جشن به شانزدهمین روز این ماه یا مهر روز از مهرماه در گاهشماری ایرانی منسوب است. اما این زمان در میان اقوام گوناگونی که از تقویمهای محلی نیز بهره میبرند، متفاوت است. برای نمونه زمان این جشن در گاهشماری طبری/ تبری و نیز در گاهشماری سنتی یزدگردی زرتشتیان، فعلاً برابر با حدود نیمهٔ بهمن ماه،و در گاهشماری دیلمی برابر با سیام بهمنماه است. زمان برگزاری مهرگان در آغاز ماه مهر و فصل پاییز بودهاست. بنابر سنگنوشته بیستون، داریوش بزرگ بر گئومات مغ در روز دهم ماه بگیادیش (ماه هفتم، برابر با مهر) پیروز شدهاست. به گزارش هرودوت، از آن سال ایرانیان آن روز را به نام روز « «مگوفونی»» (مغکشی) جشن میگرفتند.پژوهشگران با توجه به اشتباهات یونانیان از خوانش نامهای پارسی احتمال میدهند که این واژه « «بگو زتی»» باشد که در این صورت نه به مغ، که به بغ (مهر) پیوند دارد؛ و در این روز ایرانیان به قربانی کردن برای بغ میترا میپرداختند و نه مغکشی. احتمالاً از دوره اشکانی یا ساسانی جشن مهرگان به مهر روز از مهر ماه یا شانزدهمین روز ماه مهر منتقل میشود.
اما این زمان در میان اقوام گوناگونی که از تقویمهای محلی نیز بهره میبرند، متفاوت است. برای نمونه زمان این جشن در گاهشماری طبری/ تبری و نیز در گاهشماری سنتی یزدگردی، فعلاً برابر با حدود نیمهٔ بهمن ماه و در گاهشماری دیلمی برابر با سیام بهمنماه است. زرتشتیان جشن مهرگان را همه ساله در اواخر ماه بهمن یا در حدود دهم ماه مهر برگزار میکنند. موبد کورش نیکنام برگزاری جشنها با استفاده از گاهشماریهای سنتی با ماههای ۳۰ روزه را بیتوجهی به دانش نجوم و دستاوردهای خیام و موجب ناهماهنگی در جشنها دانسته و لزوم توجه به گاهشماری ملی و رسمی با ماههای ۳۱ روزه را یادآور شده است. مهرگان دارای سه بعد طبیعی، اسطورهای و دینی است.
مهرگان طبیعی
مهرگان همچون نوروز دارای اعتدال کیهانی است. اندازه شب و روز در مهر برابر میشود و شاید از همین رو این ماه را به نام مهر که ایزد داوری و عدالت و دادگستری است گذاشتهاند. همچنین مهر برابر است با پایان فصل برداشت کشاورزی. از این رو زمان مناسبی برای جشن و شادی و استراحت کشاورزان که عمده مردمان دوران کهن بودند است. همچنین این حاکمان در این زمان خراج و مالیات را از مردم میستاندند و از این رو برای دولتهای عرب و ترک و مغول که بر ایران چیره شده و با فرهنگ آنان بیگانه بودند هم مهرگان رسمیت داشت. برخی بر این باورند که در دورههایی نوروز ایرانی، نوروز پاییزی بودهاست و نوروز بهاری سپس بر آن غلبه یافتهاست.
مهرگان اسطورهای
و اسدی توسی و فردوسی نیز در شعر خود داستان حماسی فریدون و ضحاک را در خور توصیف دانستهاند.ابوریحان بیرونی در التفهیم مینویسد: «مهرگاه، شانزدهم روز است از مهر ماه و نامش مهر، اندرین روز، افریدون ظفر یافت بر بیورسب جادو، انک معروف است به ضحاک، و به کوه دماوند بازداشت؛ و روزها که سپس مهرگان است همه جشنند، بر کردار آنچ از پس نوروز بود…» و در آثار الباقیه آوردهاست که: «سلمان فارسی میگوید: ما در عهد زرتشتی بودن میگفتیم: خداوند برای زینت بندگان خود یاقوت را در نوروز و زبرجد را در مهرگان بیرون آورد؛ و فضل این دو روز بر روزهای دیگر مانند فضل یاقوت و زبرجد است بر جواهرهای دیگر؛ و بیورسب هزار سال عمر کرد. این که ایرانیان به یکدیگر دعا میکنند که: ” هزار سال بزی ” از آن روز رسم شدهاست، چون دیدند که ضحاک توانست هزار سال عمر کند و این کار در حد امکان است، هزار سال زندگی را دعا و آرزو کردند». ابوسعید عبدالحی بن ضحاک بن محمود گردیزی میگوید: «این روز مهرگان باشد و نام روز و ماه همراهند و چنین گویند که اندر این روز آفریدون بر بیوراسب که او را ضحاک گویند، پیروز شد و او را اسیر کرد و او را بست و به دماوند برد و در آنجا وی را زندانی کرد. مهرگان بزرگ و برخی از مغان چنین گویند که این پیروزی فریدون بر بیوراسب، رام روز بودهاست و زرتشت که مغان او را به پیامبری دارند، ایشان را فرمودهاست، بزرگ داشتن این روز و روز نوروز را». گزارش خلف تبریزی دربارهٔ پیدایش مهرگان این چنین است: «… و در این روز ملایکه یاری و ممدکاری کاوه آهنگر کردند و فریدون در این روز بر تخت شاهی نشست و در این روز ضحاک را گرفته به کوه دماوند فرستاد که در بند کنند و مردمان به سبب این مقدمه جشنی عظیم کردند و عید نمودند و بعد از آن حکام را مهر و محبت به رعایا به هم رسید و چون مهرگان به معنی محبت پیوستن است بنابراین بدین نام موسوم گشت…»
مهرگان دینی
کومون خاورشناس و دانشمند بلژیکی در کتاب خود «آیین میترا» چنین میگوید: «.. بدون تردید، جشن مهرگان که در کشورهای روم باستان، روز پیدایش خورشید نامیده میشد و آن را «سل ناتالیس این وکتی» یعنی «روز زایش خورشید شکست ناپذیر» میگفتند که به بیست و پنجم ماه دسامبر کشیده شد و شماری زیاد از عیسویان پیش از عیسی مسیح به آیین مهرپرستیگرویدند و پس از گسترش دین مسیح در اروپا، روز زایش مسیح قرار داده شد. چون عیسویان نمیخواستند این روز را جشن بگیرند به نام زاده شدن عیسی جشن گرفتند.» در ایران که از دوره هخامنشی دین مزداپرستی یا زرتشتی در غرب کشور همچون شرق چیرگی یافت، میترا از مقام بزرگترین خدای آریایی تنزل کرده و یکی از آفریدگان اهورا مزدا دانسته شد. با اینحال از دوره اردشیر دوم هخامنشی، میترا در کنار آناهیتا به عنوان ایزدی بزرگ ستایش میشد. زرتشتیان در جشنهای برابری روز و ماه ایزد مربوطه را ستایش میکردند و یشت ویژه آن ایزد دراوستا را میخواندند؛ که در این میان مهریشت که در ستایش میترا است، کهنترین، استوارترین و مهمترین یشت اوستا است.