چرا به امام محمد باقر باقرالعلوم میگویند؟
پنجمین امام شیعیان، ابو جعفر محمد بن علی الباقر، مشهور به محمد باقر فرزند امام سجاد (ع) است که کنیه ایشان “ابوجعفر” و لقب امام “باقر العلوم” می باشد. امام محمد باقر در سوم صفر یا نخست رجب سال ۵۷ هجری در مدینه به دنیا آمده اند و مادر بزرگوارشان فاطمه “دختر حسن بن علی” است و به همین سبب امام محمد باقر اولین امام شیعه است که از نسل هر دو نوه پیامبر یعنی امام حسن (ع) و امام حسین (ع) میباشد. امام محمد باقر به عنوان رهبر دینی مورد احترام شیعیان بوده و به عنوان یک فقیه و عالم بزرگ اسلامی مورد احترام اهل سنت نیز هست و بزرگان اهل سنت نیز به شهرت علمی و دینی امام باقر گواهی دادهاند و روایات و سخنان حکیمانه فراوانی از محمد باقر نقل شده است. اسم باقر از باقر العلوم به معنای شکافندهٔ علم گرفته شده است.
- به عقیدهٔ ابن خلدون امام باقر لقب باقر را به خاطر کثرت دانشی که اندوخته بود کسب کرده است.
- به نظر یعقوبی امام باقر به این دلیل لقب باقر را گرفت که علم را شکافت و به عمقش دست یافت.
- ایتان کلبرگ هم، در مقالهٔ ای در دانشنامه اسلام -دائرهالمعارف لیدن، دو معنی برای باقر مطرح میکند، «کسی که علم را میشکافد» (یعنی آن را روشن میسازد) و «کسی که علم فراوان دارد». کلبرگ به نقل از ابن بابویه به حدیثی از پیامبر اشاره میکند که گفته است: «در تورات به باقر به همین لقب اشاره شده است».
برای شیعیان باقرالعلم عنوان عادی ای نبود، چون آنها معتقدند این عنوان توسط پیامبر اسلام به او داده شده است. به گفتهٔ شیخ کلینی، جابر بن عبدالله انصاری تنها صحابی زندهٔ پیامبر در زمان امام باقر عادت داشت در مسجد نشسته و صدا بزند: یا “باقرالعلم! یا باقرالعلم!” اهل مدینه فکر میکردند جابر عقلش را از دست داده است. اما جابر به آنها اطمینان میداد که از پیامبر شنیده که به او سفارش کرده است: “ای جابر! مردی از خانواده ام را دیدار خواهی کرد که هم نام من است و از لحاظ شخصیت به من نزدیک است. او دانش را شکافته به عمق آن پی خواهد برد.”
در مورد نحوه دیدار جابر با محمد باقر، کلینی روایت میکند که روزی جابر از مقابل مکتب خانهای که در آن قرآن تدریس میشد عبور میکرد که باقر را که هنوز کودکی بیش نبود در آنجا دیدار کرده به او نزدیک شد تا ببیند آیا ویژگی هایی که از زبان پیامبر شنیده را در او پیدا کند. جابر با دیدن کودک نامش را میپرسد و پس از آنکه نشانه هایی که از پیامبر شنیده در او میبیند سرش را بوسیده سلام پیامبر را به او میرساند.
نهضت علمی امام محمد باقر
به دلیل ضیعفشدن دولت بنی امیه و درگیری میان سران دولت برای در اختیار گرفتن قدرت، سالهای ۹۴ تا ۱۱۴ق زمان پیدایش مسلکهای فقهی و اوجگیری نقل حدیث درباره تفسیر بود. در این دوران گروههایی مانند خوارج، مرجئه، کیسانیه و غالیان در ترویج عقاید خود تلاش میکردند. تا پیش از این زمان، نظرات فقه شیعه، محدود بود، اما با ظهور امام باقر(ع) قدم مهمی در راستای تدوین آن برداشته شد. امام باقر (ع) جنبش علمی وسیعی را به وجود آورد که در دوره امامت فرزندش امام صادق(ع) به اوج خود رسید. وی در علم، زهد، عظمت و فضیلت سرآمد همه بزرگان بنی هاشم بود و روایات و احادیث وی در زمینه علم دین، آثار و سنت نبوی، علوم قرآن، سیره و فنون اخلاق و آداب بدان حد است که تا آن روز از هیچ یک از فرزندان امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به جا نمانده بود. در این عصر بود که شیعه تدوین فرهنگ خود -شامل فقه و تفسیر و اخلاق- را آغاز کرد. امام باقر(ع) استدلالهای اصحاب قیاس را به تندی رد کرد و در برابر سایر فرق اسلامی منحرف نیز موضع تندی اتخاذ کرده و با این برخورد کوشید محدوده اعتقادی صحیح اهل بیت را در زمینههای مختلف از سایر فرق، مشخص و جدا کنند. وی درباره خوارج فرمود: خوارج از روی جهالت عرصه را بر خود تنگ گرفتهاند، دین ملایمتر و قابل انعطافتر از آن است که آنان میشناسند. شهرت علمی امام باقر نه تنها در حجاز، بلکه حتی در عراق و خراسان نیز به طور گسترده فراگیر شده بود، چنانکه راوی میگوید: دیدم که مردم خراسان دورش حلقه زده و اشکالات علمی خود را از او میپرسند.
در ادامه به طور اختصار به میراث علمی امام محمد باقر در رشتههای مختلف علمی اشاره میشود:
- تفسیر
امام بخشی از وقت خود را به بیان مباحث تفسیری اختصاص داده بود که برگزاری جلسات تفسیر و پاسخ به سوالات و شبهات دانشمندان و سایر مردم از جمله آنهاست. گفته میشود امام باقر کتابی در تفسیر قرآن نوشته است که محمد بن اسحاق ندیم در کتاب الفهرست، از آن نام برده است. امام، معرفت و شناخت قرآن را منحصر در اهل بیت میدانست. چرا که آناناند که میتوانند محکمات قرآن را از متشابهات و ناسخ و منسوخ تشخیص دهند و چنین عملی در نزد هیچ کس غیر از اهل بیت وجود ندارد به همین دلیل است که ایشان فرمودهاند: هیچ چیزی بهاندازه تفسیر قرآن از عقل مردمان دور نیست. چرا که یک آیه که کلامی متصل است اول آن درباره یک مسئله و آخر آن درباره مسئله دیگر، و این کلام متصل به چند وجه برگشت داده میشود.
- حدیث
امام باقر(ع) به احادیث رسول اکرم(ص) اهمیت میداد، تا جایی که جابر بن یزید جعفی هفتاد هزار حدیث از پیغمبر اکرم نقل کرده است. همچنان که ابان بن تغلب و سایر شاگردان آن حضرت مجموعه بسیار بزرگی از این میراث عظیم را از آن حضرت روایت نمودهاند. حضرت تنها به نقل حدیث و انتشار آن اکتفا نکرده، بلکه اصحاب خود را به همت گماشتن در فهم حدیث و آشنایی پیدا کردن با معانی آن فرا میخواند. ایشان فرمود: «مراتب شیعیان ما را با میزان روایتکردنِ آنان از احادیثِ اهل بیت و معرفتشان به آن احادیث بشناسید، و معرفت، همان شناخت روایت و درایه الحدیث است، و با درایت و فهم روایت است که مؤمن به بالاترین درجات ایمان میرسد.»
- کلام
در زمان امام باقر (ع) با توجه به فرصت ایجاد شده و کمتر شدن فشار و کنترل از سوی حاکمیت، زمینه برای ظهور و بروز عقاید و افکار مختلف بوجود آمد که خود این باعث ایجاد و رواج افکار انحرافی در جامعه شد، در این شرایط امام میبایست ضمن بیان عقاید اصیل و صحیح شیعی و رد عقاید باطل، شبهات مربوطه را پاسخ دهد. لذا امام بحثهای کلامی خود را ناظر به این امور مطرح میکرد. از جمله این مباحث میتوان به عاجز بودن عقل انسان از درک حقیقت خداوند، ازلی بودن واجب الوجود[۴۰] و وجوب اطاعت از امام(ع) اشاره کرد. میراث دیگری نیز از امام به یادگار مانده است که میراث فقهی و میراث تاریخی از آن جمله است.