علت انقراض دایناسورها چه بود؟ (دایناسورها چگونه از بین رفتند؟)
سابقه شناخت دایناسورها به قرن ها پیش باز میگردد یعنی دقیقا زمانی که بشر درک درستی از این موجودات و حتی منقرض شدن و علت انقراض دایناسورها نداشت و حتی اسمی برای آنها انتخاب نشده بود. در آن زمان چینی ها که آثار و استخوان های عجیبی که در واقع متعلق به دایناسورها بود را کشف میکردند، استخوان ها را به اژدها نسبت میدادند و این درحالی بود که اروپاییان استخوان ها را “بقایای نفیلیم” یا “موجوداتی غول آسا” که در طوفان بزرگ کشته شدند میدانستند. طوفان بزرگ طوفانی است که بنا به اساطیر از سوی خداوند فرستاده شد. داستان طوفان، در تورات و قرآن به نوح نسبت داده شده است و به همین دلیل مسیحیان، مسلمانان و یهودیان از آن با نام طوفان نوح یاد میکنند. طوفان نوح داستانی رایج در بین ملت های باستانی، سامی و آریایی است.
دایناسورها چگونه از بین رفتند؟ علل انقراض دایناسورها شرایط محیط زیست و زمان حیات آنها چگونه بود؟
دایناسورها (Dinosaur) گروهی از خزندگان مهرهداری بودند که برای بیش از ۱۶۰ میلیون سال حاکم بر زمین بودند. قبل از دوره تریاسه (حدود ۲۳۰ میلیون سال پیش) تا آخر دوره کرتاسه (حدود ۶۵ میلیون سال پیش) بیشتر آنها در رویداد انقراض کرتاسه-پالئوژن منقرض شدند.
دوره های مختلف و تعریف آنها:
- دوره تریاس(Triassic) یا تریاسیک یا تریاسه، نخستین دوره از دوران میانه زیستی بود و با ۴۰ میلیون سال کوتاه ترین دوره در دوران میانه زیستی است. (در حدود ۱۹۹٫۶–۲۵۱ میلیون سال پیش)
- دوره ژوراسیک : ژوراسیک یکی از دوره های زمین شناسی در دوران میانهزیستی (مزوزوئیک) است. طول زمانی این دوره به ۱۹۹٫۶-۱۴۵٫۵ میلیون سال پیش برمیگردد و به سه دوره ژوراسیک پسین، میانی و پیشین تقسیم میشود و نام خود را از کوههای ژورا در آلپ گرفتهاست. اولین پرندگان در این دوره بوجود آمدند. همچنین مهرهداران نیز مانند ماهی و دایناسور و… در این دوره فراوان بودند. اولین قورباغه مانند قورباغههای امروزی در این دوره ظهور کرد و وجود این میزان تنوع زیستی نشان از هوای معتدل این دورهاست. از لحاظ جغرافیایی نیز این دوره تغییر چندانی نسبت به دوره قبل از خود نکرد.
- دوره کرتاسه بعد از تریاس و ژوراسیک سومین دوره دوران میانه زیستی بود که هفتاد میلیون سال به طول انجامید و از این لحاظ طولانی ترین دوره در میانه زیستی است.(۱۴۵٫۵ تا ۶۵ میلیون سال پیش)
در اواخر دوره کرتاسه برخی پستانداران کوچک بوجود آمدند و دقیقا در همین دوره دایناسورها و آمونیت ها منقرض شدند. قارهها در دوره های قبلی از یکدیگر جدا شده بودند و تنها قاره آفریقا از آمریکای جنوبی در دوره کرتاسه پیشین از هم جدا شدند. همچنین دانشمندان به این نتیجه رسیدند که در این دوره و در ۹۱ الی ۹۲ میلیون سال قبل به مدت دویست هزار سال هوای زمین به حدی گرم بوده که تنها ۵۰-۶۰٪ قاره قطب جنوب پوشیده از یخ بوده است.
انقراض دوران سوم کرتاسه و دلیل انقراض دایناسورها
انقراض دوران سوم کرتاسه نام رویدادی است که در حدود ۶۶ میلیون سال پیش، منجر به انقراض نسل دایناسور ها بر روی کره زمین شد. براساس نتایج دیرینه شناسی، رویداد انقراض کرتاسه با برخورد یک سیارک به شکل شهاب سنگ به زمین شکل گرفت و منجر به انقراض دایناسورها از کره زمین شد. البته بسیاری محققان عقیده دارند که به دلیل تغییرات آب و هوایی نابودی دایناسورها پیش از آن شروع شده بوده است. سیارک ها سیارات بسیار کوچکی هستند که از صخره و فلز ساخته شدهاند. سیارک ها معمولاً اجسام نامنظمی هستند و بر گرد خورشید حرکت میکنند. هزاران سیارک در منظومه خورشیدی ما وجود دارند. بسیاری از آنها میان مدار بهرام (مریخ) و مدار هرمز (مشتری) قرار گرفته اند و گرد خورشید میگردند.
نتایج دوران سوم کرتاسه (علت انقراض دایناسورها و گونه های گیاهی)
در انقراض پایان کرتاسه ۶۰٪ از همهٔ گونه ها ناپدید شدند. علاوه بر دایناسورها، بسیاری از گونههای گیاهی (به جز سرخسها و گیاهان دانه دار)، آمونیتها، بلمنیتها، دوکفهایهای رودیست و اینوسرامید، خزندگان پرنده (پتروسوروس) و خزندگان دریایی (پلزیوسوروسها و مزوسوروسها) نیز نابود شدند. فرامینیفرها پلانکتون، نانو فسیلهای آهکی، بازوپایان، دیاتمهها (انواعی از جلبکها)، دینوفلاژلاتها، نرمتنان، لاله وشان و ماهیان نیز شدیداً آسیب دیدند.
فیلم مستند علت انقراض دایناسورها
مستند انقراض دایناسورها
زمان بندی زمینشناسی

زمان بندی زمین شناسی
انتخاب نام دایناسورها و یافتن فسیل های آنان
در سال ۱۸۰۸،زیست شناس فرانسوی به نام ژرژ کوویه، مارمولک دریایی بزرگی را توصیف میکرده و آن را موساسور نامید. پس از آن در سال ۱۸۲۲ زمین شناس انگلیسی به نام “گیدئون مانتل” اولین گونه ای که تشابهاتی میان فسیلهای آن و ایگوانای امروزی داشت، کشف شد و ایگو آنودون نامیده شد. دو سال بعد اولین مقاله علمی دربارهٔ دایناسورها توسط ویلیام باکلند، استاد دانشگاه آکسفورد و در رابطه با مگالوسور که فسیل آن به تازگی در نزدیکی آکسفورد کشف شده بود، منتشر شد. مطالعه این جانداران به زودی مورد توجه همایشهای علمی اروپایی و آمریکایی شد و در سال ۱۸۴۲ دیرین شناس انگلیسی، ریچارد اوون واژه دایناسور را اختراع کرد. او مشاهده کرد که در میان بقایای دایناسورهایی که تا آن زمان کشف شده بودند تشابهاتی وجود دارد، به همین دلیل تصمیم گرفت ردهبندی جدیدی تهیه کند. او با کمک همسر ملکه ویکتوریا موزه تاریخ طبیعی لندن را به وجود آورد تا کلکسیون ملی فسیلها و بقایای دایناسورها را به نمایش بگذارد.
یکی از اولین دایناسورهایی که در آمریکا کشف شد هادروسوروس فولکی بود که در سال ۱۸۵۸ در نیوجرسی کشف شد. این اکتشاف بسیار مهم بود، چرا که این اولین اسکلتی بود که تقریباً به طور کامل پیدا شده بود، و در ضمن نشان میداد که این جانور بدون شک دوپا بودهاست. تا این زمان دانشمندان فکر میکردند که دایناسورها همچون مارمولکها بر روی چهار پای خود راه میروند. این اکتشاف ابتدای دوره شکار سنگواره دایناسورها در آمریکا بود، به طوری که رقابت شدید میان ادوارد درینکر کوپ و چارلز مارش به جنگ استخوان معروف شد. این درگیری تقریباً ۳۰ سال، تا ۱۸۷۹، سال مرگ کوپ (که تمام دارایی خود را در این راه خرج کرده بود) انجامید. به این ترتیب مارش که تحت حمایت مالی سازمان زمینشناسی آمریکا بود از این جنگ پیروز بیرون آمد. کلکسیون کوپ امروزه در موزه تاریخ طبیعی آمریکا و کلکسیون مارش در دانشگاه ییل نگهداری میشوند. از آن پس، تجسس برای کشف دایناسورها در سراسر جهان، حتی در جنوبگان وسعت یافت. امروزه آمریکای جنوبی به ویژه آرژانتین و چین که در اعماق خاکهای آن فسیلهای دستنخورده و اسکلتهای کاملی پیدا شدهاند، مورد توجه خاصی قرار میگیرند.
ویژگیهای دایناسورها
بررسی بازماندههای کهنبال (آرکئوپتریکس) در ۱۸۶۱ نشان دهنده یک رابطه بین دایناسورها و پرندگان است. دانشمندان امروزه در اسکلت پرندگان استخوانی را که فقط در دایناسورها وجود داشته است پیدا کردهاند. صرف نظر از حضور اثرهای سنگواره شده، نیاپرنده خیلی به مانند آراستهآرواره (دایناسور درنده کوچک) است. تحقیقاتی که در حدود سال ۱۹۷۰ انجام شده نشان میدهد دایناسورهای دَدپا به احتمال زیاد نیاکان پرندگان هستند؛ در واقع، بسیاری از دیرینشناسان پرندگان را مانند دایناسورهای بازمانده درنظر میگیرند و بر این باورند که دایناسورها و پرندگان باید با هم زیر یک رده (زیستشناسی) قرار داده شوند. امروزه ۱۰۰۰۰ گونه از پرندگان به این گروه تعلق دارند.حدوداً نیمه نخست قرن ۲۰ دانشمندان دایناسورها را جانورانی تنبل، خنگ و خونسرد در نظر میگرفتند. با این وجود تحقیقات گسترده انجام شده در سال ۱۹۷۰ این نظریه را پشتیبانی میکند که آنها حیواناتی با دگرگونیهای بدنی زیاد بودند و اغلب خود را با واکنشهای متقابل اجتماعی سازگار میکردند. مدرکی از پرندگانی مربوط به دسته ددپایان شدیداً این تغییر نظریه را تحت تأثیر قرار میدهد.
از زمانی که اولین فسیلهای دایناسور در سده نوزدهم میلادی شناخته شدند اسکلت آنها زیبنده موزهها در سراسر دنیا شدهاند و دایناسورها یک بخش از فرهنگ جهانی شدهاند و میان کودکان و بزرگسالان باقی خواهند ماند. آنها در پرفروشترین کتابها و فیلمها (مانند پارک ژوراسیک)، چهره بودهاند و هر یافته تازهای از دایناسورها توسط رسانهها پوشش داده میشوند. اغلب به طور غیررسمی هرگونه خزنده پیشاتاریخ نظیر دواندازهدندان، خزندگان بالدار و ماهیخزندهسانان، پلسیوسور و موساسور را نیز دایناسور مینامند. در حالی که در معنای دقیق کلمه هیچیک از جانوران یادشده دایناسور نیستند.
از آنجا که پستانداران در مقایسه با خزندگان امروزی هوشیارتر و فعالتر هستند این پرسش پیش میآید که چرا آنها برای مبارزهجویی با دایناسورها زودتر از این به مناطق تحت فرمانروایی دایناسورها نیامدند. یکی از دلایل محتمل آنست که خود دایناسورها فعال، هوشیار و خونگرم بودهاند. وضع خاص بدن دایناسورها حاکی از چابکی آنهاست. استخوانهای آنها در مقایسه با استخوانهای چهارپایان خونگرم و خونسرد امروزی، دارای مجراهایی است که نشاندهنده خونگرمی آنهاست. سنگوارههایی که نسبت شکارچی به شکار را نشان میدهد، از این حکایت میکند که دایناسورها، همچون پستانداران خونگرم و برخلاف خزندگان خونسرد به مقادیر زیادی غذا نیاز داشتهاند.
اگر دایناسورها خونگرم بودند، این موضوع به توضیح چیرگی درازمدت آنها کمک میکند. دایناسورها بزرگتر از پستانداران همزمان خود بودهاند؛ حتی بچه دایناسورهایی که تازه از تخم خارج میشدند از بیشتر پستانداران بزرگتر بودهاند. واضح است که پستانداران نقش جانوران کوچک و دایناسورها نقش جانوران بزرگ را ایفا میکردند. حتی هنگامی که انقراضهای مکرر گوناگون دایناسورها را کاهش داد، دایناسورهای بازمانده هنوز هم بزرگتر از پستانداران بودند و قادر بودند که موقعیت خود را حفظ کنند و آن دودمانهای اصلی را فراهم آورند که فرگشت دوباره از آنها جانوران بزرگ را بهوجود میآورد. هنگامی که دایناسورها از میان رفتند، پستانداران به داخل مناطق مسکونی خالی راه یافتند تا به نوبه خود بر محیط خشکی چیرگی یابند.