اعمال صالح با نگاه کلی به قرآن کریم در چند حوزه تقسیم بندی می شود؟
“عمل صالح” ترکیبی است که بارها و بارها در قران کریم به آن اشاره شده است. از آنجا انسان و در معنای کلی حیوان قادر به انجام دادن کار است، آنجا که کاری با اختیار و انتخاب انجام میشود، عمل نامیده میشود. یعنی تصمیمی گرفته شده و کاری انجام شده است. حتی این تصمیم در حد برداشتن لیوانی آب و نوشیدن آن نیز هست. بر این اساس وقتی عمل صالح به میان می آید معنای عملی را میدهد که شر و بدی نداشته و سراسر نیکی باشد. در واقع شاید در حالت کلی اعمال صالح را “اعمال نیکو” معنی کرد. در قرآن کریم در مواردی چند، عمل صالح در مقابل “عمل سوء” قرار داده شده است و از این طریق میتوان اطمینان حاصل کرد که تفسیر عمل صالح به «عمل نیک» صحیح است. به عنوان مثال در سوره «فصلت » آیه ۴۹ و سوره «جاثیه » آیه ۱۵ چنین میفرماید:
«هر کس کار نیک انجام دهد به سود خود و هر کس کار بد انجام دهد به زیان خود، انجام داده است»
نه تنها در این دو آیه از قرآن کریم، عمل صالح در برابر «عمل سوء» قرار گرفته، بلکه در سوره های
- نساء آیههای ۱۲۳-۱۲۴
- انعام آیه ۵۴
- جاثیه آیه ۲۱
تقابل “عمل صالح” و “عمل سوء” مطرح شده است و برای انسان جای شک باقی نمیماند که عمل صالح همان عمل نیک است که ضد «عمل بد» میباشد. قرآن کریم در آیات دیگر به جای “عمل صالح” و “عمل سوء”، الفاظ «حسنات» و «سیئات» را به کار برده و میفرماید:
«کارهای نیک، اثر کارهای بد را از بین میبرد، این برای یادآوران وسیله یادآوری است»
عنایت قرآن به مساله «عمل صالح» و تاثیر آن در «پرورش نسل صالح» بسیار مشهود و چشم گیر است و این مساله در قرآن برای خود، ابعاد گستردهای دارد که برخی را ترسیم میکنیم.
ریشههای عمل صالح
قرآن در بسیاری از موارد «عمل صالح» را همراه ایمان به خدا و ایمان به سرای دیگر و یا چیزی که بالملازمه مفید ایمان به آنها باشد، یادآور شده و از این طریق ریشه این شجره پربار را معرفی کرده است.
قرآن در معرفی مبدا و ریشه عمل صالح از جملههای یاد شده در زیر و مانند آنها بهره گرفته و میفرماید:
- آن کس که به خدا و سرای دیگر ایمان بیاورد و عمل نیک انجامد دهد : إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَالَّذِینَ هَادُواْ وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ ﴿بقره – ۶۲﴾
- هر کس از زن و مرد عمل نیک انجام دهد در حالی که او (به خدا) ایمان دارد : مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاهً طَیِّبَهً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ ﴿نحل – ۹۷﴾
- کیست نیکو گفتار از آن شخص که به خدا دعوت کند و عمل نیک انجام بدهد : نُزُلًا مِّنْ غَفُورٍ رَّحِیمٍ ﴿فصلت – ۳۲﴾
- هر کس به ملاقات پروردگار خود امیدمند است، حتما عمل نیک انجام دهد: قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَدًا ﴿کهف – ۱۱۰﴾
- هر کس کفر ورزد و بر ضرر او است، هر کس عمل صالح انجام دهد برای خود ذخیره میکند : مَن کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِأَنفُسِهِمْ یَمْهَدُونَ ﴿روم – ۴۴﴾
در هر موردی که قرآن، از عمل سخن گفته به طور صریح و یا کنایه ایمان به خدا را نیز مطرح کرده و یادآور شده است که عمل صالح در صورتی پذیرفته میشود که درخت عمل از آب زلال ایمان به «الله» سیراب گردد. نه از آبهای آلوده مانند «عجب» و «ریا» و تظاهر، منت گذاری و جلب آراء مردم در موقع خاص و مانند اینها. تنها در دو آیه عمل صالح به طور مجرد از ایمان مطرح شده است آنجا که فرموده: «من عمل صالحا فلنفسه ومن اساء فعلیها» : ” هر کس عمل نیک انجام دهد به نفع خود و هر کس کار و عمل بد کند، به ضرر خود انجام داده است.”
تجرید عمل صالح از «ایمان به خدا» در این دو آیه نه برای این است که در پذیرش آن، «ایمان به خدا» شرط نیست، بلکه از آنجا که این دو آیه در صدد بیان تمام خصوصیات پذیرش نیست و هدف آن دو، این است که: نیکیها و بدیهای هر کس مربوط به خود او است و به پای خود او نوشته میشود، دیگر از ریشههای عمل صالح و مبادی آن و این که عمل صالح در چه شرایطی پذیرفته میشود سخن به میان نیاورده است.
اعمال صالح با نگاه کلی به قرآن کریم
با تدبر درآیات مرتبط با موضوع چنین به نظر می رسد که واژه ی صلاح در همان معنای لغوی خود به کار رفته است. شاهد این ادعا آیات ذیل است که درآن به روشنی تقابل اصلاح با افساد مشاهده می شود:
- «الذین یفسدون فی الأرض و لا یصلحون»؛ (الشعراء، ۱۵۲) کسانی که در زمین تباهی می کنند و به اصلاح (امور) نمی پردازند.
- همچنین آیه ی «و أصلح و لا تتبع سبیل المفسدین». (الأعراف، ۱۴۲) و اصلاح کن و از راه تبهکاران پیروی مکن.
لکن گاه با توجه به قراین،مقید و قیودی گردیده است. در این مبحث با طرح ۸ آیه سعی می شود دیدگاه قرآن کریم درباره ی عمل صالح تبیین گردد. از تدبر درآیات ذیل چنین به نظر می رسد که قرآن کریم به هرعلم پسندیده ای در منطق عقل و فطرت عمل صالح اطلاق نمی کند،بلکه عمل صالح به عملی اطلاق می گردد که به طورخاص درتعالی دینی توصیه شده است.
«والذین ءامنوا و عملوا الصالحات لا نکلف نفساً إلّا وسعها أولئک أصحاب الجنه هم فیها خالدون و نزعنا ما فی صدورهم من غلٍ تجری من تحتهم الأنهار و قالوا الحمد لله الذی هدانا لهذا و ماکنا لنهتدی لولا أن هدانا الله لقد جاءت رسل ربنا بالحق و نودوا أإن تلکم الجنه أورثتموها بما کنتم تعملون». (الاعراف، ۴۲ و ۴۳)
و آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، ما هیچ کس را بیش از تواناییش مکلف نمی سازیم. ایشان اهل بهشت اند و در آن جاودان خواهند بود و زنگار کینه را از دل هایشان بزداییم و در بهشت زیر قصرهایشان نهرها جاری می شود.
ستایش خدای را که ما را به این مقام راهنمایی کرد که اگر هدایت و لطف الهی نبود، ما خود راه نمی یافتیم. رسولان خدا به یقین ما را براین مقام به حق رهبری کردند. آنگاه به بهشتیان ندا کنند که این است بهشتی که از اعمال صالح خود به ارث یافتید. در این آیه پس از «والذین ءامنوا و عملوا الصالحات» در جمله ای معترضه که حکم قاعده ای کلی را دارد می فرماید: «هرکس را به قدر توان و قدرتش تکلیف می نماییم.» این عبارت دلالت دارد بر اینکه اعمال صالح توأم با سختی و دشواری است. به همین دلیل حق تعالی توهّم اینکه اعمال صالح از حد قدرت انسان ها خارج باشد را دفع فرموده است. همچنین اعمال صالح اعمالی هستند که از جانب خداوند متعال بر انسان ها تکلیف گردیده و توسط پیامبران به ایشان ابلاغ شده است. در تفسیر نمونه به همین نکته اشاره شده است که عبارت «لا نکلف نفساً إلّا وسعها» اشاره به این می کند که کسی تصور نکند که قرار گرفتن در صف افراد با ایمان و انجام عمل صالح در دسترس همه کس نیست و جز افراد معدودی، سایر افراد قدرت بر وصول آن را ندارند، زیرا تکالیف پروردگار به اندازه ی قدرت افراد است و به این وسیله راه را به روی همه کس اعم از عالم و جاهل، کوچک و بزرگ در هر سن و سال گشوده و همه را دعوت به پیوستن به این صف می کند، البته از هر کس به اندازه ی استعداد فکری و تجسمی و امکاناتش انتظار دارد. (مکارم شیرازی و همکاران، بی تا، ج ۶، ص ۱۷۴)
مؤید دیگر این ادعا ادامه ی آیه شریفه است که می فرماید:
«الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهدی لولا أن هدانا الله لقد جاءت رسل ربّنا بالحق»؛(الاعراف، ۴۳)
واژه هذا اسم اشاره است که احتمالاً به هدایت مؤمنان به اعمال صالح اشاره دارد و حتی اگر اشاره به بهشت هم باشد،هدایت به بهشت از طریق انجام اعمال صالح که به هدایت الهی به مؤمنان ابلاغ گردیده، تحقق یافته است. پس می توان از این آیه چنین فهمید که اعمال صالح، اعمالی هستند که خداوند انسان ها را به انجام آن مکلف می گرداند. و در وسع و قدرت ایشان می باشد.
«لقد خلقنا الإنسان فی أحسن تقویم ثم رددنه أسفل سافلین إلّا الذین ءامنوا و عملوا الصالحات فلهم أجر غیر ممنون فما یکذبک بعد بالدین»؛ (التین، ۴-۷)
ما انسان را به نیکوترین صورت آفریدیم. آنگاه او را به پایین ترین درجات بازگرداندیم، مگر کسانی که ایمان آورند و اعمال صالح انجام دهند که پاداش بی پایان خواهند داشت. پس چه چیز موجب می شد تا این حق را تکذیب نمایی؟!
از این آیه چنین برمی آید که چون ایمان و عمل صالح مانع سقوط انسانی به پایین ترین مراحل می شود دیگر دلیلی برای انکار و تکذیب دین باقی نمی ماند. پس اعمال صالح مجموعه ای از تعالیم است که توسط انبیا در قالب دین به انسان ها ابلاغ می گردد. اگر «ال» در واژه «الدین» دلالت بر جنس نماید و ظاهراً چنین است، نتیجه می شود که اعمال صالح در همه ی ادیان الهی وجود داشته است و اختصاص به دین مبین اسلام ندارد.
«و هم یصطرحون فیها ربّنا أخرجنا نعمل صالحاً غیرالذی کنا نعمل أولم نعمرکم مّا یتذکر فیه من تذکّر و جاءکم النّذیر فذوقوا فما للظلمین من نصیر». (الفاطر، ۳۷)
و در دوزخ فریاد برآورند: پروردگارا ما را از دوزخ خارج کن تا اعمال صالح انجام دهیم. اعمالی غیر از آنچه که انجام داده ایم. به ایشان خطاب می شود آیا به اندازه ای که عبرت گیرنده می توانسته عبرت گیرد به شما عمر ندادیم و بیم دهنده نزد شما نیامد؟ پس طعم عذاب را بچشید که یاوری برای ستمکاران نخواهد بود.
دراین آیه رابطه ای روشن میان پیامبران به عنوان بیم دهندگان از سوی پروردگار و اعمال صالح مشاهده می شد. حال که پیامبران اعمال صالح را به شما معرفی کردند و شما را از عواقب ترک آن بیم دادند چرا از فرصت عمر بهره نگرفتید و عمل صالح انجام ندادید؟ ازآنجا که دوزخیان به پیامبران و تعالیمشان در دنیا ایمان نمی آورند، خود را ملتزم به امتثال دستورات دین ایشان نمی داند و در عرصه ی عمل غیر از تعالیم دینی انبیاء رفتار می کنند. لذا آرزو می کنند که برگردند و اعمال صالح را که همان مفاد تعالیم دینی منذران و رسولان الهی است،به جا آورند.
«إنّ الذین کذّبوا بآیاتنا و استکبروا عنها لا تفتح لهم أبواب السماء …والذین ءامنوا و عملوا الصالحات لا نکلف نفساً إلّا وسعها». (اعراف، ۴۰-۴۲)
به راستی کسانی که آیات ما را تکذیب کردند و از پذیرش آنها با تکبر سرباز زدند درهای رحمت آسمان به سوی ایشان باز نخواهد شد… و کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، ما هیچ کس را بیشتر از وسع و توانش مکلف نمی گردانیم.
در بسیاری از آیات مانند آیه ی بالا ، میان تکذیب آیات الهی و ایمان و عمل صالح تقابل مشاهده می شود.
«فأمّا الذین ءامنوا و عملوا الصالحات فهم فی روضه یحّبرون و أمّا الذین کفروا و کذّبوا بآیاتنا و لقاء الآخره فأولئک فی العذاب محضرون»؛(الروم، ۱۵ و ۱۶)
اما کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند در باغی مصفا مسرورند و اما کسانی که به آیات ما کفر ورزیدند و آیات ما و روز قیامت را تکذیب نمودند،درعذاب دوزخ احضار خواهند شد.
از این تقابل نتیجه می شود، افراد مؤمن که در صدد تصدیق آیات الهی بوده اند این تصدیق را در عمل نشان داده اند و به تعالیمی که ایمان به راستی و حقانیتش دارند یعنی همان اعمال صالح عمل می کنند.
«قل یا أهل الکتاب لستم علی شئ حتی تقیموا التوره والإنجیل و ما أنزل ألیکم من ربک … إنّ الذین ءامنوا والذین هادوا والصائبون و النصاری من ءامن بالله والیوم الآخر و عمل صالحاً فلاخوف علیهم و لاهم یحزنون». (المائده، ۶۸و۶۹)
بگو ای اهل کتاب تا وقتی که به تورات و انجیل و آنچه از سوی پروردگارتان بر شما نازل شده است، عمل نکرده اید، حقی به دست ندادید…. به راستی که مؤمنان و یهودیان و صابئین و مسیحیان، هر کس که به خداوند و روز بازپسین ایمان آورده و نیکوکاری کرده باشد، نه بیمی بر آنهاست و نه اندوهگین می شوند.
دراین آیات ابتدا به اقامه ی کتب آسمانی مانند تورات و انجیل و قرآن فرمان داده شده،آنگاه به ایمان وعمل صالح امر گردیده است. از ارتباط این دو بخش چنین برمی آید که با انجام اعمال صالح که همان دستوراتی است که کتب آسمانی بر این مشتمل است اقامه ی کتب آسمانی تحقق می پذیرد.
* در قرآن سه بار از صابئین نام برده شده است.(بقره:۶۲، مائده:۶۹، حج:۱۷٫) راغب اصفهانی میگوید:«صبی از نظر لغت به معنای میل است و چون صابئین از دین حنیف و آسمانی خویش به انحراف و شرک میل کردند، صابئین نامیده شدند. برخی هم گفتهاند: که اصل صابئین «صابعین» و به معنای «مُغتسلین» و غسل تعمید کنندگان بوده است. و از آنجا که فرقه صابئین، دارای سنّت غسل تعمید بودهاند این نام بر آنها نهاده شده است.
«حتی إذا جاء أحدهم الموت قال رب ارجعون لعلی أعمل صالحاً فیما ترکت کلاً إنّها کلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ إلی یوم یبعثون». (المؤمنون، ۹۹ و ۱۰۰)
تا آنکه مرگ یکی از آنان فرا رسد می گوید: این پروردگار من! مرا بازگردان تا درآنچه ترک گفته ام، عمل صالحی به جا آورم. به وی خطاب شود:هرگز! این سخنی است که او برزبان می آورد و در برابرشان برزخی، تا روزی که برانگیخته شوند،خواهد بود.
نکته ی قال تأمل «فیما ترکت» در این آیه شریفه است. بعضی معتقدند «فیما ترکت» اشاره به اموالی است که از آنان به یادگار می ماند که در تعابیر عرفی از آن به ترکه ی میت تعبیر می شود. حال آنکه برخی دیگر معنی وسیع تری برای آن قائلند و این تعبیر را اشاره به تمام اعمال صالح که ترک گفته اند می دانند که دراین صورت مفهوم آیه چنین خواهد بود: “خداوندا مرا بازگردان تا اعمال صالحی را که ترک کرده ام جبران کنم. (مکارم شیرازی و همکاران،بی تا، ج ۱۴، ص ۳۱۳)”
در حدیثی از امام صادق (ع) نقل شده است که این آیه را به کسی تفسیر فرمود که آرزو می کند به دنیا بازگردد تا زکاتی را که ترک کرده است بپردازد و جبران نماید. (طوسی، ۱۳۶۵ش، ج ۴، ص ۱۱۱). این حدیث به منزله تعیین مصداقی خاص از مفهومی عام تلقی می شود. این مفهوم عام همان تکلیف الهی است که در متن شریعت تعیین گردیده است. این معنی از تدقیق در تعبیر «فیما ترکت» فهمیده می شود. زیرا ترک کردن وقتی صحیح است که تکالیف و مسئولیت هایی بر عهده ی کسی نهاده شده باشد و از ایفای مسئولیت شانه خالی کرده و از انجام تکالیف محوله سرباز زده باشد.
«وأمّاالذین فسقوا فمأوهم النار کلما أرادوا أن یخرجوا منها أعیدوا فیها و قیل لهم ذوقوا عذاب النار…». (السجده، ۲۰)
اما کسانی که ایمان آورند و اعمال صالح انجام دهند، در ازای آنچه انجام می دادند دربهشت های برین جا خواهند داشت واما کسانی که فسق و فجور می کردند، جایگاهشان آتش است.
تقابل میان اعمال صالح و فسق در این آیه می تواند مبین مفهوم اعمال صالح باشد. از آنجا که فسق به معنای خروج از اطاعت و اوامرالهی است و به کسی که ملتزم به احکام شریعت نیست، فاسق گفته می شود (راغب اصفهانی، ۱۹۹۸م، ص ۳۸۲) معلوم می شود که عاملان به صالحات کسانی اند که ملتزم به احکام شریعت باشند. پس اعمال صالح باید دستورات شرع مقدس باشد که در متن دین بدان تکلیف شده است.
«فأقم وجهک للدین القیم من قبل أن یأتی یوم لا مردّ له، من الله یومئذ یصّدعون من کفرفعلیه کفره، و من عمل صالحاً فلأنفسهم یمهدون». (الروم، ۴۳و۴۴)
پس به سوی دین پایدار روی آور پیش از آنکه از جانب خداوند روزی فرا رسد که برگشت ناپذیر باشد و در آن روز مردم دسته دسته شوند. هر کس کفر ورزد کفرش به زیان اوست و هر کس کار شایسته کند برای خود آماده می نماید.
از این آیه شریفه فهمیده می شود که هر کس بخواهد روی خود را به سوی دین کند باید اعمال صالح انجام دهد.روشن است که هنگام عمل به دستورات توصیه شده از سوی دین الهی رویکرد به سوی دین استوارالهی تحقق خواهد یافت.
در آیات ۱تا۱۱ سوره مومنون چند مورد از اعمال صالح مطرح شده است؟
در سوره مومنون بر ایمان به خدا و روز قیامت دعوت شده و فرقهایى که میان مؤمنین و کفار هست شمرده شده است. صفات پسندیده و فضایى که در مؤمنان و رذائل اخلاقى و اعمال زشتى که در کفار هست ذکر شده و به دنبالش مژدهها و بیمها داده که بیمهاى آن متضمن ذکر عذاب آخرت و بلاهاى دنیایى است. بلاهایى که امتهاى گذشته را به خاطر تکذیب دعوت حق از بین برد و منقرض ساخت. و از دوران نوح (ع) گرفته از هر امتى نمونهاى ذکر کرده، تا به عیسى (ع) رسیده است. در آیات ۱ تا ۱۱ سوره مومنون چند مورد از اعمال صالح نام برده شده است که شامل موارد زیر است:
- خضوع و خشوع در نماز : آنان که در نماز خود خاضع و خاشعند. (آیه ۲)
- رویگردانی از لغو و بیهودگى : آنان که از لغو و سخن باطل اعراض و احتراز میکنند. (آیه ۳)
- پرداخت زکات : آنان که زکات (مال خود را به فقرا) میدهند. (آیه ۴)
- دوری از انجام حرام : آنان که فروج و اندامشان را از عمل حرام نگاه میدارند. مگر بر جفتهاشان (که زنان عقدی آنها باشند) یا کنیزان ملکی متصرفی آنها که هیچگونه ملامتی (در مباشرت این زنان) بر آنها نیست. و کسی که غیر این (زنان حلال) را به مباشرت طلبد البته چنین کسانی ستمکار و متعدی خواهند بود. (آیه ۵ تا ۷)
- وفای به عهد و پیمان : و آنان که به امانتها و عهد و پیمان خود کاملاً وفا میکنند. (آیه ۸)
- به جای آوردن صحیح نماز : آنان که بر نمازهاشان (و همهی اوقات و شرایط ظاهر و باطن نماز) محافظت دارند. (آیه ۹)
اعمال صالح از دیدگاه مفسران
- سید محمدحسین طباطبایی معروف به علامه طباطبایی
علامه طباطبایی درباره ی مفهوم عمل صالح درقرآن می نویسد: «هرچند صلاحیت عمل در قرآن کریم بیان نشده است لکن ازآثاری که برای آن ذکر شده می توان مفهوم آن را فهمید. عمل صالح عملی است که برای کسب رضایت پروردگار با تحمل دشواری ها انجام می شود.» چنانکه فرمود:
… صبروا ابتغاء وجه ربهم… (الرعد، ۲۲)
و کسانی که برای طلب خشنودی پروردگارشان شکیبایی کردند
و نیز فرمود:
… و ما تنفقون إلّا ابتغاء وجه الله… (البقره، ۲۷۲)
و جز برای طلب خشنودی خداوند انفاق مکنید.
اثر دیگر، آن است که عمل صالح صلاحیت برای اجر و پاداش را دارد، چنانکه فرمود:
«… ثواب الله خیر لمن ءامن و عمل صالحاً… (القصص، ۸۰)
برای کسانی که ایمان آورده اند و کار شایسته کرده اند، پاداش خدا بهتراست.
اثر دیگرش آن است که عمل صالح کلمه ی طیب را بالا می برد. چنانکه فرمود:
… إلیه یصعد الکلم الطیّب والعمل الصالح یرفعه… (الفاطر، ۱۰)
و مرا از صعود آن تقربش به خدای تعالی است
مراد از کلم الطیب عقاید حق از قبیل توحید است و مراد از عمل صالح هر عملی است که طبق عقاید حق صادر شود و با آن سازگار باشد.(طباطبایی، ۱۳۷۴ش، ج ۱، ص ۴۵۸)
- شهابالدین محمود بن عبدالله آلوسی
شهابالدین محمود بن عبدالله آلوسی صاحب تفسیر روح المعانی می نویسد: «صلاح در اصل لغت ضد فساد است و به واسطه کثرت استعمال به هر عملی که شریعت آن را جایز دانسته و به نیکی از آن
یاد کرده است،اطلاق می گردد.» (آلوسی، بی تا، ج ۱، ص ۲۰۱؛ بیضاوی، ۱۴۱۶ق، ج ۱، ص ۲۳)
- ابوعبداللّه محمدبن احمد انصاری قرطبی
قرطبی صالحات را هر قول و فعلی می داند که آثارش درآخرت برای صاحبش باقی خواهد ماند.(قرطبی، ۱۳۷۲ق، ج ۱۰، ص ۴۱۴)
از آنچه نقل گردید چنین برمی آید که مفسران مزبور وسعتی برای مفهوم عمل صالح قائل اند که به سختی می توان تمایز آن را با افعال خیرو حسن درک کرد. لکن برخی از مفسران متقدم دقیق تر به این موضوع پرداخته اند.
- محمد بن حسن طوسی (معروف به شیخ طوسی، شیخالطایفه و شیخ)
شیخ طوسی در تعریف اعمال صلاح می نویسد: «اعمال صالح اعمالی است که خداوند به آن امر کرده و پیامبرانش را برای ابلاغ آنها برانگیخته و فرستاده است.» (طوسی، ۱۴۰۹ق، ج ۳، ص ۴۰۵)
- عمادالدین ابوالفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر قرشی
ابن کثیر نیز درتعبیری نزدیک به تعبیر شیخ طوسی می نویسد: «اعمال صالح اعمالی است که به واسطه ی مطابقت آن با شریعت محمدی (ص) موجب خشنودی خداوند متعال می گردد.» (ابن کثیر، ۱۴۰۱ق، ج ۳، ص ۱۴۰)
- امین الاسلام ابوعلی فضل بن حسن طَبرِِسی یا شیخ طبرسی
طبرسی درتفسیر آیه ۴۲ از سوره ی اعراف می نویسد: «مراد از صالحات اعمالی است که خداوند واجب کرده و بندگان خود را به انجام آن فرا خوانده است.» (طبرسی، بی تا، ج ۴، ص ۲۴۸؛فرات کوفی، ۱۴۱۰ق، ص ۶۰۷)
دقتی که در تفاسیر متقدم مشاهده می شود آن است که به بعد شرعی اعمال صالح توجه کرده اند. یعنی همان نتیجه ای که در مبحث پیشین از تدبر در آیات مربوطه حاصل شد.
مصادیق عمل صالح
از تدبر در آیات چنین برمی آید که قرآن کریم بیش از آنکه به تبیین مستقیم واژگان کلیدی پرداخته باشد از رهگذر بیان مصادیق مخاطب را به مراد خود نزدیک می سازد نمونه ی بارز آن «تقوی» است که با ذکر مصادیق تقوی و ویژگی های رفتاری فرد متقی مخاطب را به طورعینی به مراد از این واژه کلیدی رهنمون می سازد. (البقره، ۱۷۷) پی گیری این روش در موضوع مورد بحث نیز به روشن شدن مفهوم قرآنی آن کمک می نماید.
- مصادیق عمل صالح در قرآن کریم
در سوره والعصر دو مصداق از مصادیق عمل صالح ذکر گردیده است عبارتند از:
- تواصی به حق
- تواصی به صبر
با توجه به اینکه «الصالحات» دراین سوره جمعی است که با «ال» ذکرشده است، دلالت بر استغراق و عمومیت می نماید. یعنی شامل همه ی اعمال صالح می گردد. ذکر دو مصداق از مصادیق اعمال صالح پس از آن در اصطلاح ادبی ذکر خاص پس از عام است که هنگامی به کارمی رود که گوینده اهتمام و عنایت ویژه ای به موارد خاص داشته باشد. (طباطبایی، ۱۳۷۴ش، ج ۲۰، ص ۶۱۰)
در آیه ی ۸۲ از سوره ی بقره می فرماید: «والذین ءامنوا و عملوا الصالحات أولئک أصحاب الجنه هم فیها خالدون».
در آیه ۸۳ به برخی از مصادیق اعمال صالح می پردازد که عبارتند از:
- عبادت خدا
- احسان به والدین ، خویشان ، یتیمان و مسکینان : در آیات متعددی نظیرآیه ۷ سوره عنکبوت و ۱۵ سوره احقاف، احسان به والدین از مصادیق عمل صالح ذکر گردیده است.
- به نیکی با مردمان سخن گفتن
- اقامه ی نماز
- پرداخت زکات
از آیه «وأنفقوا من مّا رزقناکم من قبل أن یأتی أحدکم الموت فیقول رب لولا آخّرتنی إلی أجلٍ قریب فأصدق و أکن من الصالحین». (المنافقون، ۱۰) استفاده می شود که صدقه دادن از مصادیق اعمال صالح و یکی از نشانه های انسان صالح است. (ایزتسو، ۱۳۷۸ش، ص ۴۱۹)
درآیه: «إنّ الذین ءامنوا وعملوا الصالحات و أقاموا الصلوه و ءاتوا لزکوه لهم أجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون»؛(البقره، ۲۷۷) با توجه به عطف اقامه نماز و پرداخت زکات به صالحات که داری «ال» است و استغراق و عمومیت را می رساند،شرافت و اهمیت این دو عمل از مصادیق اعمال صالح فهمیده می شود.(کاشانی، ۱۳۴۴ش، ج ۲، ص ۱۴۴)
درآیه: «ما کان لإهل المدینه و من حولهم من الاعراب أن یتخلفوا عن رسول الله و لا یرغبوا بأنفسهم عن نفسیه ذلک بأنهم لا یصیبهم ظمأ و لا نصب و لا مخمصه فی سبیل الله و لا یطئون موطئاً یغیظ الکفار و لا ینالون من عدوٍ نیلاً إلّا کتب لهم به عمل صالح إنّ الله لا یضیع أجر المحسنین»؛ (التوبه، ۱۲۰) که یعنی : «اهل مدینه و بادیه نشینان اطرافش هرگز نباید از فرمان پیامبر تخلف کنند و هرگز نباید برخلاف میل او میلی از خود اظهار نمایند تا آنکه در مقابل اطاعتشان هیچ رنج تشنگی و خستگی در راه خدا نکشند و هیج قدمی که کفار را خشمگین کند برندارند و هیچ دستبردی به دشمنان نرسانند، جز آنکه در مقابل هر یک از این رنج ها عمل صالحی درنامه ی اعمالشان نوشته شود که خدا هرگز اجر نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد.» در این آیه شریفه به روشنی جهاد و تحمل سختی های آن از مصادیق بارز عمل صالح معرفی شده است.
نیز درآیه ۵۷ سوره نساء، اداء امانت و اطاعت از پیامبرخدا و اولی الامر از مصایق عمل صالح به شمار آمده است.
مودّت اهل بیت پیامبراکرم (ص) نیز از دیگر مصادیق بارز عمل صالح است که از آیه ۲۳ سوره شوری استفاده می شود.
- مصادیق عمل صالح در روایات تفسیری
بیشترین روایات تفسیری در بیان مصادیق اعمال صالح ذیل آیات ۴۶ از سوره ی کهف و ۷۶ از سوره مریم در بیان الباقیات الصالحات، نقل گردیده است. از امام صادق (ع) در تفسیر آیه
«… الّا الذین ءامنوا و عملوا الصالحات…». (والعصر، ۳)
نقل شده است که فرمود: مراد ازاعمال صالح مواسات و کمک و همدردی با برادران دینی است. (بحرانی، ۱۴۱۵ق، ج ۵، ص ۵۰۴) از آن حضرت نقل شده است که فرمود: «عمل صالح آن است که ولایت دیگران را همراه با ولایت آل محمد (ص) نپذیرند. (قمی، ۱۳۶۷ق، ج ۲، ص ۲۷)» همچنین ازآن بزرگوار نقل شده است که درتفسیر الباقیات الصالحات فرمود: الباقیات الصالحات برخاستن برای عبادت در پایان شب و دعا کردن سحرگاهان است. (قطب راوندی، ۱۴۰۵ق، ج ۱، ص ۱۲۹)
- مصادیق عمل صالح در اقوال صحابه (نقل قول های صحابه)
اگر چه اقوال صحابه از نظر اندیشمندان امامیه حکم احادیث نبوی را ندارد و اصالتاً فاقد حجیت می باشند، لکن از این منظر که ایشان شاهد نزول وحی بوده اند و به شرف مصاحبت حضرت رسول (ص) نائل آمده اند،تلقی ایشان از یک آیه تا حدی می تواند به عنوان یکی از قراین تفسیر آیه مورد استناد واقع شود.
درنقلی ازابن عباس، چنین گزارش شده است که وی عمل صالح را ادای فرائض دانسته است. (شرباصی، ۱۴۰۷ق، ج ۳، ص ۱۰۲)
- تقوی (طبرسی، بی تا، ج ۴، ص ۶۳۲)
- طاعت الهی (حسکانی،۱۴۱۱ق، ص ۱۷۲)
- نمازهای پنجگانه (سیوطی، ۱۹۹۳م، ج ۵، ص ۳۹۹)
از دیگر مصادیقی است که برای عمل صالح از ابن عباس نقل گردیده است. معاذبن جبل عمل صالح را عملی می دانسته که توأم با علم، نیت،صبر و اخلاص باشد و سهل بن عبدالله مراد از عمل صالح را عملی که موافق با سنت باشد،می دانسته است. (عیاشی،بی تا، ص ۳۷۵)
واژگان مرتبط با با عمل صالح
با معنی شناسی واژگان کلیدی قرآن و تبیین حوزه های معنایی آنهاست که می توان به جهان بینی قرآن کریم پی برد. (ایزتسو، ۱۳۷۳ش، ص ۴) از آنجا که ارتباط یک واژه با واژگان قریب المعنی و متضاد نقش تعیین کننده ای در تبیین حوزه های معنایی آن واژه دارد،دراین مبحث برآنیم تا به ارتباط «عمل صالح» با عمل خیر و حسن و سیئ بپردازیم.
- عمل خیر
«خیر» دارای معنای گسترده ای است که شامل هرچیز که به نوعی دارای سود و ارزش دنیوی یا اخروی است،می گردد. (رازی، ۱۴۱۵ق، ص ۱۰۸) در برخی از آیات قرآن کریم این واژه درمعنای «مال و دارایی» به کاررفته است. به عنوان نمونه می توان به آیه ی ذیل اشاره کرد:
«کتب علیکم إذا حضرأحدکم الموت أن ترک خیراً الوصیه للوالدین والأقربین بالمعروف حقاً علی المتقین» (بقره، ۱۸۰)
بر شما مقرر شده است که چون مرگ یکی از شما فرا رسد،اگر مالی بر جای گذارد، برای پدر و مادر و خویشاوندان خود به طور پسندیده وصیت کند. این حقی بر پرهیزگاران است.
از این آیات چنین برمی آید که «خیر» به منافع دنیوی اطلاق می گردد و از این لحاظ اعم مطلق از «صالح» است. این بدان معناست که گاه با صالح مساوق می گردد مانند ذیل آیه ۲۱۵ از سوره بقره:
یسئلونک ماذا ینفقون قل ما أنفقتم من خیر فللولدین والاقربین والیتمی و المساکین وابن السبیل و ما تفعلوا من خیرفإن الله به علیم».
«خیر» در صدر آیه به معنای مال و دارایی است که بدان اشاره شد. لکن در ذیل آیه مساوق با عمل صالح به کاررفته است. (ایزتسو، ۱۳۷۸ش، ص ۴۴۶)
علامه طباطبایی «خیرات» درآیه «فأستبقواالخیرات» (مائده، ۴۸) را به معنای مطلق اعمال صالح اعم از عبادت،انفاق، رفع نیاز مردم و مانند آن می داند،لکن استعمال این واژه را بیشتر در خیرات مالی دانسته اند. (طباطبایی،۱۳۷۴ش، ج ۳، ص ۵۹۷).
- عمل حسن
حسن به معنای نیکو و ضد قبیح است. (جوهری، ۱۴۰۷ق، ج ۵، ص ۲۰۹۹) به هر چیزی که احساس خوش و رضایتمندی را در انسان برمی انگیزد اطلاق می شود. در آیه ی ذیل «حسن» به معنای «لذیذ» به کار رفته است:
«و من ثمرات النّخیل والأعناب تتّخذون منه سکراً و رزقاً حسناً وانّ فی ذلک لآیهً لقومٍ یعقلون»؛(النحل، ۶۷)
و از میوه ی درختان خرما و انگور باده ی مست کننده و خوراکی لذیذ برای خود تهیه می کنید. به راستی در اینها برای مردمانی که اهل خرد ورزی اند،نشانه ای است.
گاه این واژه در قرآن به معنای تندرست و زیبا به کار رفته است. مانند آیه:
«فتقبّلها ربّها بقبولٍ حسن و أنبتها نباتاً حسناً…»؛(آل عمران، ۳۷)
پس پروردگارش او را به خوبی پذیرفت و او را به زیبابی و تندرستی بار آورد.
این آیات بیانگرآن است که «حسن» از دایره ی معنایی گسترده تری نسبت به «صالح» برخوردار است. اما در آیات متعدد در معنایی بسیار نزدیک با عمل صالح به کار رفته است. مانند:
«إنّ الذین ءامنوا و عملوا الصالحات إنّا لا نضیع أجر من أحسن عملا». (کهف، ۳۰)
استعمال عمل حسن به دنبال عمل صالح در سیاقی واحد به خوبی ادعای پیشین را اثبات می نماید، لکن برتری عمل صالح از برخی آیات قابل فهم است چنانکه فرمود:
«…والذین ءامنوا و عملوا الصالحات فی روضات الجنات لهم مّا یشاءون عند ربّهم ذلک هو الفضل الکبیر… و من یقترف حسنه نّزد له فیها حسناً إنّ الله عفورشکور»؛(الشوری، ۲۲ و ۲۳)
آیه ۲۲حاکی ازمقام بسیار شامخ مؤمنانی است که اعمال صالح به جا آورده اند. این مقام از تعابیر «روضات الجنات»، «لهم ما یشاؤون»، «عند ربهم» و «الفضل الکبیر» کاملاً درک می شود. لکن در آیه ۲۳ که در مقام بیان حال صاحبان حسنه است از هیچ یک از وعده های پیشین خبری نیست،بلکه وعده ی زیادت حسنات و غفران و آمرزش درآن مطرح است که حاکی از همراه بودن حسنات یا سیئات است.
- عمل سیّئ
در برخی آیات «عمل صالح» درتضاد با «عمل سیّی» به کار رفته است مانند:
«أم حسب الذین اجترحوا لسّیئات أن نجعلهم کالذین ءامنوا و عملوا الصالحات سواء مّحیاهم و مماتهم ساء ما یحکمون»؛(الجاثیه، ۲۱)
آیا کسانی که مرتکب بدی ها شده اند پنداشته اند که آنان را مانند کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند،قرار خواهیم داد؟ زندگی ومرگشان یکسان است؟ چه بد داوری می کنند
«سیّئه» متضاد «حسنه» است و چنانچه درباره ی گستردگی مفهوم حسن و حسنه بیان شد،سیّئه نیز از مفهومی گسترده برخوردار است. یکی از معانی سیئه درقرآن کریم مصیبت و بلا است. چنانکه فرمود:
«و إن تصیبهم سیئه یطیّروا بموسی و من معه…»؛(الاعراف، ۱۳۱)
اگر دچار بلا و مصیبتی گردند، به موسی و همراهانش شگون بد می زنند.
و معنی دیگر آن معصیت و نافرمانی است. چنانکه فرمود:
«والذین کسبوا السیّئات جزاء سیئه بمثلها»؛(یونس، ۲۷)
کسانی که مرتکب معصیت و نافرمانی شده اند جزای بدی مانند اعمالشان خواهند داشت.
مصادیق عمل سیئی که از مصادیق اعمال غیر صالح محسوب می شود عبارت است از:
- فساد کردن، (ص،۲۸)
- ستم کردن، (السجده، ۱۲)
- قتل، زنا و پیروی از شهوات (الفرقان، ۶۳-۷۰)
- ضایع کردن نماز (مریم؛ ۶۰)
رابطه عمل صالح و ایمان به خدا
اما چرا باید «عمل صالح» از انگیزه ایمان به خدا، سرچشمه گیرد و بدون چنین انگیزه در پیشگاه خدا فاقد ارزش است. در این مورد میتوان دو نکته را یادآور شد:
- تکامل روحی انسان : هدف از انجام عمل صالح بالا بردن معنویت و تکامل روحی انسان است و تکامل روحی در صورتی تحقق میپذیرد که عمل از هر نوع «خودخواهی» و «سودجویی» پیراسته گردد، و عشق به خدا و عشق به کسب رضایت او، انگیزه انسان شود در این صورت است که «انسانیت» و «نفسانیت» نابود میگردد و عشق به کمال مطلق، سراسر روح انسان را فرا میگردد و تکامل، تحقق میپذیرد. ولی اگر فاعل از چنین انگیزهای فارغ باشد، طبعا، «خود محوری» به میان آمده و «خودخواهی» و «غیر خود نخواهی» جانشین همه چیز میگردد و یک چنین انسان یا چنین روحیهای از دامان و ددان بدتر بوده و مصدر شر و فتنه میباشد.
- تکامل فعل انسان : عمل صالحی که از روح پاکی به نام «ایمان به خدا» صورت پذیرد نه تنها مایه تکامل روح و روان فاعل است بلکه مایه کمال خود «فعل» نیز میباشد زیرا کسی که کاری را برای خدا انجام میدهد به حکم اینکه او از درون و برون آگاه او است و به حکم این که انسان به امید پاداشهای او تلاش میکند، به جای ظاهر سازی، در اتقان عمل و استواری کار، میکوشد و چون پاداشهای الهی را تخلف ناپذیر میداند در استمرار و بقاء عمل میکوشد در حالی که اگر انگیزه، سودجویی و تظاهر در کار باشد به ظاهر سازی اکتفاء کرده و کار را تا آنجا ادامه میدهد که به هدف مادی خود برسد و پس از تحصیل مقصود، با هر نوع عمل صالح وداع مینماید.
در طول زندگی برای همگان یک مساله بسیار محسوس و ملموس است و آن این که هر نوع «مؤسسه خیریه» که به وسیله مردان با ایمان ساخته و پرداخته میشود، محکم تر و استوارتر، پربارتر و بارورتر میباشد در مقابل، هر کار به ظاهر نیکی که به وسیله ریاکاران و سودا گران اجتماعی صورت میپذیرد، به جای اتقان عمل، به ظاهر سازی پرداخته میشود و پس از اندی، رو به ویرانی نهاده و سرانجام تعطیل میگردد و برای این کار علتی جز این نیست که در نوع نخست، ایمان به خدا به عنوان یک انگیزه و پشتوانه معنوی، در ابتداء و ادامه کار کاملا مؤثر میباشد در حالی که در نوع دوم «تظاهر» و کاسبی با کار نیک پشتوانه ناتوانی است که شعاع برد آن به ظاهر سازی محدود میگردد و در آن توان و کشش انسان به ادامه کار پس از نیل به مقصود مادی وجود ندارد. خلاصه هر انگیزهای عمل را به صورت خود درآورده و خود را از لابلای عمل نشان میدهد.
در موج باز بخوانیم :
- خواص ذکر صلوات
- خواص سوره یس
- واجبات نماز چیست؟
- ذکر یونسیه چیست؟
- ذکر استغفار چیست؟
- سوره دهر در شان کیست؟
- صابئین چه کسانی هستند؟
- دانلود حدیث کسا با صدای میرداماد
- ذکر برای برآورده شدن سریع حاجت
- علت ۶ گوشه بودن ضریح امام حسین (ع)
- دلیل برجستگی بالای گنبد پیامبر چیست؟